ما شانس آوردیم گم نشدیم.

  • ۱۲:۵۸

دوستای پنجم و شیشمم رو می بینم گاهی.

غمگینم براشون.

زندگی مثه سوپرمارکته. تا بچه ای، نمی ذارن بری تو. خودشون میرن هرچی میخوان برات میخرن میارن.

نوجوون که میشی، میری داخل با یه سبد خالی. همههههه چی میتونی برداری. با هرچیزی خودتو پر کنی. عجیبی،درهمی، شادی.

بزرگتر که بشی، سبدت پرتر میشه. دیگه جا برای چیزای جدید نداری. میترسی چیزای قدیمیت رو دربیاری بیرون، چیز جدید بذاری. چیپس توی سبدت نمکیه، چیپس تو قفسه ماست و ریحان. ولی دلت نمیاد از نمکیه دل بکنی. میدونی ماست و ریحان خوشمزه تره. ولی برنمیداری.

پیر که میشی، از سوپر مارکت میندازنت بیرون. همه چیو برمیداری، میری سمت خونه آخر.

 

میبینم دوستام، دوستای قدیمم، شانس نیاوردن. واسشون چیزای درستی انتخاب نکردن، بهشون یاد ندادن چجوری باید انتخاب کنن. هیچکس بهشون نگفت چرا باید زندگی کنن. هیچکس ازشون نپرسید چی میخوان...چرا میخوان.

دوستای تیزهوشانمم، اونا هم براشون غمگینم. مردم واسشون هرچی میخواستن خریدن. هرگز خودشون نیاز رو احساس نکردن. سعی نکردن نیاز رو احساس کنن. از خودشون نپرسیدن ما برای چی اینجاییم. که چی بشه؟ میخوام چی کار کنم؟ چرا باید کاری بکنم.

فقط زندگی کردن.

بعضیامون شانس آوردیم. یاد گرفتیم، فهمیدیم، پدر و مادر خوبی داشتیم، شرایط داشتیم. خدا اجدادمونو دوست داشته یا...

و البته، بهمون قدرت روح رو داده.

قدرت حقیقت جویی رو.

ولی کمن.

خیلی کم.

*-*-*-

بچه بزرگترا، خودشون میرن همه چیو یاد می گیرن، تجربه می کنن، درد میکشن، اشتباه می کنن، ولی در عوض لذت یاددانش به خواهر و برادر رو دارن. 

بچه بزرگترا یاد می گیرن. اگه بخوان، میتونن یه شب از خواهر بزرگتر وراج و حوصله سررفته اشون که صبحم امتحان زیست داره بپرسن:آبجی. چرا بچه های ما اینجورین. عجیب و غریبن. اشتباهن. چرا؟

و تا ساعت یک به حرفای فلسفی و شالوده چهارده سال زندگی خواهر جان گوش بدن :)

-*-*-*

راستش.

من شانس آوردم هلنو داشتم. بقیه هم این شانسو دارن؟ نمی دونم. خدا خیلی عجیب حرف زده. یه جا گفته چشمانشان را کور و گوششان را کر کردیم که حرف ها نشنوند و نور را نبینند.

یه جا گفته برای همه راه هدایت گذاشتیم.

یعنی یه سریا محکومن به شخصیت بده بودن؟؟

انصاف نیست خدا. ما یه مشت شخصیت انیمه ای نیستیم. ما هم آدمیم. یه تیکه از خودتیم. رو ما برچسب نزن.

__PARNIAN __

خیلیییی کیففف کردمم دختر :)

خیلی سوپر مارکت تشبیه قشنگی بودددد

هعی نمیدونم. من که هربار میرم سوپر مارکت یچیزای جدیدی بر میدارم =)

میدونی کاش معلم دینی ما معلم دینی همه بود. خیلی مشکل حل کننده بوده تو این مسائل :)

نهایت اینکه همیشه انقدر خفن بنویسی و روز به روز خفن ترشی

منم دلم معلم دینی خوب میخوادددد
معلم دینی ما آدم بدی نیست. ولی اعتقاداتش خیلی سفت وسختن. تو شریعت گیر کرده، در حالیکه باید دنبال معرفت باشه. معلم هم نیست. معلما باید دنبال حقیقت باشن.

:))
web web2

خیلی تشبیه قشنگی بود

:)
سولویگ .

چه‌قدر تشبیه‌ت به سوپرمارکت رو دوست داشتم، عالی بود.

کاش یه روز خواهر منم همچین نظری راجع بهم پیدا کنه، کاش یه روزی وبلاگ بزنه و بنویسه خواهرم به من یه چیزایی یاد داد. کاش از من بهتر باشه. درسته که الان آبمون باهم تو یه جوب نمی‌ره، اصلا؛ اما امیدوارم یه روزی ورق برگرده. 

:)
در واقع، من خودمم هنوز همین آرزو رو دارم. چون خواهر بزرگه منم :)
ولی مطمئنم یه روزی باران حداقل یه موچولو همچین جسی به من یاد میده.
اگه آبتون با هم تو یه جوب نمیره، فقط یه سرگرمی مشترک پیدا کنید. من و باران هم همش سر هم غز میزدیم(کلااااا با هم فرق داریم. در همه مورد) ولی انیمه قلبهامونو بهم نزدیک کرد XD
(خوشم میاد واسه همه مشکلات نسخه انیمه می پیچم:))
سولویگ .

آخه خواهر من هفت سال کوچیک‌تره!

شاید تنها علاقه مشترکمون پاپا لویی باشه😂. (یه بازیه)

:))))
XD
واسه شروع خوبه :)
big cat

جالب بود:))

محیط زندگی خیلی مهمه واقعا و البته نحوه ی برخورد ما باهاش. 

دقیقا
big cat

سمپادی هستی؟

آره:)
big cat

یه وبسایته هست انجمن سمپادیا 

منو دوستام ازش استفاده می کنیم 

البته اونا خیلی فعالترن من خیلی کم میرم.

اونجا هم از همین اسم استفاده می کنم:)

چه جذاب. وارد شدم.

فقط جالبیش اینه که تاپیک استان ما پنج تا دونه پست داره و بستست :)   :))) :| :////

ولی بخشای جالبی داره. ما چقدر باحال بودیم و نمی دونستیم :)
big cat

اره 

یه سری از بچه های اوتاکو هم هستن 

می تونی بانگ بدی

نام کاربریت چیه؟

هنوز تبت نام نکردم. :) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan