نوجوانی یعنی...رقصیدن شکوفه های گیلاس در باد

  • ۰۲:۰۶

نمیشه گفت بدترین سیزده به دری بود که داشتم. شاید از یه نظر هم خوب بود. اکثر اوقات با هیجان سیزده به درها رو شروع می کردم و با حوصله سر رفته تموم. فقط فکر اینکه یه جایی تو حومه شهر شکوفه های گیلاس(آره این اطراف داره) دارن توی باد تکون میخورن و کسی نیست که نگاهشون کنه، باعث میشه غمگین بشم.

البته نه اینکه شکوفه های گیلاس خیلیم دوست دارن آدما بیان محل زندگیشونو به نابودی بکشن!

*--*

خب...

میخواستم درباره چی حرف بزنم؟ درباره کتاب و فیلمای نوجوون گونه و عاشقانه؟ فکر کنم. هرچی دارم فکر میکنم البته اون نطقی که نصفه شب تو تاریکی برای باران در باب این ژانر کردم یادم نمیاد. یه خلاصه فقط میتونم براتون بگم.

هشدار:بندهای زیر فقط نظرات من هستن و نظرات من قابل احترامن، اگرچه فاقد ارزش.

ژانر دبیرستانی...نمی دونم...بهتره بهش گفت ژانر نوجوونی. فیلم ها و کتاب های غربی که خوندم(برای همشون صدق نمیکنه) خیلی...سیاه بودن. 

دیشب یه خواب دیدم، که با یه دوستی یه جور بورسیه خاص گرفته بودیم به یه دبیرستان آمریکایی. جدا از اینکه معلم ریاضی یه مقدار وحشی بود، جو مدرسه ترسناک بود. قیافه و لباس های ترسناک، گروه های دوستی که دور هم جمع می شدن زیاد، و اینکه من و دوستم مدام توسط یه سری قلدر دنبال می شدیم و قشنگ شبیه تونلی بود که آلیس توش افتاد. هرج و مرج و آشوب. (اگه به پارتی هایی که اون وسط مطسا توخاب من برگزار می شد اشاره نکنیم، البته)

یعنی ذهن خود من ناخودآگاه دبیرستان غربی رو با توجه به اطلاعاتی که ازش دارم اینطوری می بینه. ممکنه این به خاطر فرهنگ و یا حقیقت موجود در غرب باشه. وجود فلدر ها، بی بند و باری ها و... که نویسنده های میخوان مثلا نقدش کنن. ناامیدی نوجوون، دست زدن به خودکشی و ... همه چیز سیاه

از اون طرف، نسخه ژاپنی عاشقانه ها و نوجوون گونه ها، دقیقا نسخه امیدوار کننده رو نشون میدن. توی اوها هم نقد هست. قلدرها، مشکلات نوجوون ها، احساسات و عشق به میزان خییییلی زیاد. ولی توصیفشون به امید و تغییر ختم میشه. توصیف هیجان انگیز و احساسی از دوران نوجوانی.

مثلا یه دیالوگ تو مزایا منزوی بودن:

نظرت درباره دبیرستان چیه؟ - مزخرفه!

یا یه دیالوگ تو کتاب شگفتی:وای حتی اگه چند صد دلار هم دستی بگیرم حاضر نیستم به اون دوران برگردم.

انگار نوجوون بودن یه دوره وحشتناک و ترسناکه که فقط باید ازش....رد و از شرش خلاص شد. درحالیکه تو نسخه ژاپنیش، دوران نوجوانی پر از جادو، عشق و یادگرفتنه.

حتی اگه اینو در نظر نگیریم که عاشقانه ها و دبیرستانی های ژاپنی از نظر داستانی هم هیجان انگیزتر و متنوع ترن و منطقی ترن. ما دبیرستانی کمدی داریم(عشق جنگ است، خداحافظ استاد ناامیدی)، کاراگاهی داریم(هیوکا)، موزیکال داریم(دروغ تو در آوریل) و خیلیشاون نقد های اساسی هم میکنن به ماجراهای قلدری، معلم های آزاردهنده، دوستی ها و فشار جامعه و...

بعد هم میرسیم به بخش عاشقانه، نه دبیرستانی. صرفا عاشقانه. نمی دونم، شاید به خاطر انیمه های عاشقانه ای که دیدم، توقعم خیلی رفته بالا از عاشقانه. اینکه عاشقانه ها باید احساسات عمیق رو نشون بدن، اینکه باید منطقی باشن، باید آروم آروم جلو برن، وشخصیت ها باید مثل انسان ها،دلایلی برای عاشق شدن داسته باشن. اینکه یه شخصیت توی داستان، تنها نقشش عاشق شخصیت دیگه بودن نباشه. اینکه وقتی شخص الف، عاشق شخص ب شده، حتما داره یه جنبه هایی از شخصیتشو نشون بده که در اون دیده یا میخواسته...

در حالیکه در خیلی از عاشقانه های اونطرفی، یا از ترفند عشق در یک نگاه استفاده شده، یعنی نویسنده به خودش زحمت نداده که واسه اینا عشق جور کنه، یا روند عاشق شدن غیرمنطقی بوده.

الان که دوباره این متن رو میخونم، احساس میکنم یه اشتباهی کردم. آره...ما نوجوون گونه ها و عاشقانه های سیاه ژاپنی داریم.(خیلی زیادم داریم.  و تا حد خیلی وحشتناکی هم داریم). خوب های غربی و آمریکایی هم داریم. شاید نباید از لفظ غربی و ژاپنی اشتفاده می کردم و همون میگفتم خوب و سیاه.

ولی انگار....تعداد نوجوون گونه های سیاه غربی خیلی بیشتره. حداقل من بهشون زیاد برخوردم. 

 

این همه چرند گفتم که چی بگم؟ واقعا هر چی فکر می کنم یادم نمیاد. :| فکر کنم میخواستم بگم زیاد تحت تاثیر دبیرستانی های سیاه قرار نگیریم، اینکه دنیای نوجوونی خیلی خیلی انیمه ایه(در باب این لغت انیمه ای خیلی حرف دارم بزنم) و اینکه...به پدر و مادر خود احترام بگذاریم و شب هم مسواک بزنیم و در خانه بمانیم و کرونا را شکست بدهیم و با شکوفه های گیلاس که در باد تکان میخورند هم وسوسه نشویم. :)

 

                                                         Sakura Flower Or Cherry Blossom With Beautiful Nature Background ...   

شیفته گونه

:))

تا حالا هیچ انیمه ای ندیدم، هیچی

یه جوری از انیمه های ژاپنی تعریف کردی که آدم دلش می خواد بره ببینه...

نه...امکان ندارهههههههه•_•
تو نهال خیلی پخش کردن، باید چشمتون بالاخره خورده باشه دیگه •_•


انیمه های ژاپنی.....یه چیز عجیبن. خیلی زیادن، جذابن و عجیبن. ژاپنی ها کلا همه چیو از چند متر اونور تر میبینن، برای همین انیمه هاشون، هنرشون و  نوع نگاهشون به دنیا عجیبه. میتونن آدمو بخوندن، بگریونن، چیزی یاد بدن و همزمان داستانو هم تعریف کنن توی یه اپیزود بیست دقیقه ای.
خوبی انیمه اینه که تنوعش زیاده. سه میلیون انیمه وجود داره تو دنیا و کلییی ژانر و زیر ژانر که بالاخره از یکیشون خوشتون میاد.
اگه خواستید ببینید کنید، توی منوی بالا یه قسمت انیمه بورد هست، چندتا خوبشو معرفی کردم ^^
free bird

سلام :))

من دوران دبیرستانم‌ رو خیلی دوست داشتم ، این چهار‌سال که تموم ‌شه دوباره برمی‌گردم بهش ان‌شاء‌الله .البته که در این شرایط حرف زدن راجع به آینده عجیبه ! 

دروغ تو در آوریل ، من چند دقیقشو دیدم دیگه نتونستم‌ نگاه کنم ، باید یک‌وقت که حوصلشو داشتم بشینم پاش :) 

خب من که هنوز به دوران دبیرستان نرسیدم، ولی این ابتدای نوجوانی که خیلی خوبه ^_^
نه اصن عجیب نیست. بالاخره اگه به فردا فکر نکنیم زندگی بی معنی میشه.
حتما حتما ببینید. خیلی حال خوب کننده است :)
※★ BLUE PRINCESS ★※

آیم اوتاکو

 

 

هونتووووو،؟
هاجیمه ماشته ^^
حتما به وبلاگتون سر میرنم :)
هنتای ساما

آقا بیاین نهال گیلاس بکاریم تو خیابونی که همیشه ازش رد میشیم

ولی خب دخترایی که با دامن و لباس فرم ملوانی برن مدرسه نداریم

صبا هم همکلاسیامون اوهایو نمیگن

ولش کن جم کنید بریم ژاپن

(شرشر گربه می کند) بعله نداریم. وقتی که صبحا اوهایو میگن جند نفر با مهربانی میگن کوفت :/

موافقم موافقم
سُولْوِیْگ .🌈

من که تا حالا فیلم این مدلی ژاپنی ندیدم، ولی بعد از دیدن این فیلما و خوندن کتابای به قول معروف های‌اسکولی اون‌وری، مخصوصا آمریکایی خوشحال می‌شم. واقعا هی خدا رو شکر می‌کنم که هرقدر هم سخت بگذره، هیچ‌وقت اون‌طوری نیست. 

مثلا دقت کردی؟ اصلا ژاپن هیچی، با دبیرستانای خودمون مقایسه می‌کنم. تو این فیلما و کتابا می‌بینی که اگر یه نفر یه ضعفی داشته باشه، همه رو همون نقطه ضعفش کلید می‌کنن. یه کتاب داشتم که دختره، یه پاش کوتاه‌تر از اون‌یکی بود. و همه دقیقا همین ضعف جسمانی رو دست می‌گرفتن. من تو مدرسه‌های خودمون تا حالا همچین چیزی ندیدم. به شوخی چرا، اما تا حالا ندیدم جدی جدی کسی رو به خاطر چاقی‌ش، یا قد بلند یا کوتاهش، یا هر ضعف دیگه‌ای دست بگیرن. البته می‌دونی، وقتی اول ابتدایی بودم یه دختره تو مدرسه‌مون بود که یه‌جور عقب‌موندگی ذهنی داشت. بچه‌ها تو حیاط دنبالش می‌کردن و... البته می‌گم، همون موقع هم قصد بچه‌ها شوخی بود و از اون گذشته خیلی سنشون کم بود و نمی‌فهمیدن. 

من اولاش فکر می کردم سیاه نمایی و غلوه، ولی وقتی تکرار شد فهمیدم واقعا وجود داره اونطرف.
دقیقا خیلی عجیبه. انگار...یه رسم شده براشون. فکر کنم چیز عادی ای نباشه. مثلا تو دوران نوجوانی، طرفدار یه سری چیز خاص شدن، و هیجانات خاصی عادیه و همه نوجوون های دنیا دارنش. ولی مثلا همین ماجرا قلدری....خیلی عجیبه. چرا ما نداریم؟ چرا اونا دارن؟ چرا انقدر زیاد؟

※★ BLUE PRINCESS ★※

خخ آریگااتوو گزایماسھھھھھ

 

هیوا جعفری

از وقتی با وبلاگت آشنا شدم با اینکه دنبالش نرفتم ولی ژاپن داره دنبالم میاد. چیزایی که میگی از من گذشته ولی به هر حال داره از ژاپن خوشم میاد. فرهنگ جذابی دارن... مخصوصا شکوفه های گیلاس و درخت gingko و خیابوناشون...

خیلی چیز خوبیه که ژاپن بیاد دنبال آدم ^^ خیلی خوش شانسی *_^

ژاپن...میشه گفت کشور خوش شانسی بوده. خوش شانس، با آدم هایی که خوبیشون از بدیشون بیشتره، یا اینکه استانداردشون از خوبی خیلی بالاتره و میخوان خودشونو به اون برسونن :) از اون انسان هایی هستن که باید ازشون فقط چیز یاد گرفت.
Fahimeh ^_^

از نوجوونیای دبیرستانی که میگن اول ریوردیل میاد تو ذهنم بعدم هم ومپایر دایریز بعد انیمه ها

ریوردیل واقعاااا یه سبک غیر واقعی از نوجوونی رو نشون داد به خاطر همین اکقرا دیگه از سریالای امریکایی زده شدم :/ انیمه ها اگه اون قسمتی دخترا تا محبوب ترین پسر مدرسه رو میبینن خودشوتو میچسبونن بهش رو حذف کنن خیلی جذاب تر میشه و واقعی تر 

کاش راجع نوجوونی تو ایران هم میگفتی -_- اونو اصلا نمیشه تشبیه کرد به چیزی! 

من کلا ومپایر دیریز رو نه به عنوان کتاب قبول دارم نه سریال. اصلا داستان حسابش نمی کنم -_-

تعداد انیمه های اینجوری خیییلی زیاده. ولی انیمه های خیلی خوبیم هستن، که موضوعشون کلا نوجوونیه. شاید های اسکولی و زندگی روزمره یا عاشقانه نباشن، ولی درباره نوجوونایین که دنبال هدفشون هستن. همین مای هیرو آکادمیای خودمون...

نوجوونی تو ایران...خیلی یکدست نیست. 
فیلمای نوجوونیم که کلا نداریم :|  اصلا صنعت سینما و نشر کودک و نوجووان رو آدم حساب نمی کنه. 
Fahimeh ^_^

*دو دست بر سر زنی*

D:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan