سه تا چیزی که یاد گرفتی

  • ۲۱:۰۹

اگه آنی شرلی رو ترجمه قدیانی خوند ه باشید،  احتمالا به واسطه اون مربع زشت صفحه اول، میدونید که اسم آنی شرلی، در واقع آن شرلی خونده میشه و در ترجمه فارسی اون ی آخر رو اضافه کردن که با «آن/این» اشتباه گرفته نشه. حالا فکر کنید اگه آنی میدونست تو یه کشوری مجبورن املای اسمشو با «ی» آخر بنویسن چقدر ذوق می کرد D;

 

 

یه زمانی همه جا جاز میزدم که از آدمای عادی متنفرم و حتی توی لیست تنفرهای من و منم هستم. اما بعدا فهمیدم که خودمم آدمی به شدت عادی هستم پس اینطوری یعنی از خودم بدم میاد. دیشب موقع خوندن کافکا در کرانه متوجه شدم که کسایی که ازشون بدم میاد درواقع آدمای بدون تخیل، و به قول سی اس الیوت آدما پوکن. هیچ آدمی نمیتونه همزمان هم تخیل داشته باشه، هم به شدت روی مخ باشه. کسی نمیتونه هم تخیل داشته باشه، هم یه زندگی «کاملا عادی» داشته باشه. درسته، بعضیا مثل من زندگیشون به شکل عادی غیرعادیه. یعنی یه طورایی ادای غیرعادی بودن رو در میارن. ولی خب...به هرحال زندگیم کاملا عادی که نیست، هست؟

خلاصه اینکه، خوشحالم که برای این نفرتم اسم درست پیدا کردم.

 

+باران.

-نه.

+باران.

-نـــه.

+سه تا چیزی که امروز یاد گرفتی رو بگو.

-بیخیالم شو تو روخدا.

+باران

-(گریه)

عشق کتاب

عادی بودن بسی ترسناک و بدون تخیل بودن از آن هم  ترسناک تر است:/(لرز)

 پ.ن:چرا من تازگی ها انقد فلسفی شدم؟

عادی بودن که ترسناک هست...ولی لذت بخش هم هست. اگه عادی باشی هیچکی ازت انتظاری نداره درسته ؟

پ.ن:نه جانم اینها راز های زندگیه...فلسفه اون چیزای عجیب و غریبیه که تو دانشگاه میگن و کلی اسم عجیب غریب میچسبونن بهش. باور کن. ^_*
free bird

سلام :)

امروز داشتم دوباره " همسایه ی من توتورو " رو نگاه میکردم :) یاد پست شما افتادم . عادی بود و غیر عادی بود . 

یعنی همه چیز انگار عادی بنظر میرسید ، اما توی یک درخت گوشه ی حیاط ، و از پنجره ی نگاه بچه ها اتفاقات غیر عادی ای میافتاد :)) البته مطمعن نیستم برداشتم درست باشه ولی یاد این پست افتادم :)) 

سلام :)
خب...ببخشید چون من همسایه من توتورو رو ندیدم(عرق شرم) نمی دونم برداشت درستی بوده یا نه...
اما اگه منظورتون نگاه تخیل طور و غیرعادی بچه هاست به اون درخت...احتمالا درست برداشت کردید :)


پ.ن:من هر بار شما سلام میکنید به خودم قول میدم از فردا اول همه نظرام سلام بذارم. هی یادم میره *_*
مه سیما بانو

تو نمی تونی عادی باشه هیچ کس عادی نیست .این تفکر جدیدمه.قطعا هرکسی ویژگی های داره که اونو از بقیه متمایز می‌کنه.

عادی بودن...آره. برای همینه که نظرم درباره نفرت از آدمای عادی عوض شد. فقط آدمای انعطاف ناپذیر بدون قوه تخیل به نظرم مستحق متنفر بودن هستن...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan