In your arms, I savour the last beam of sunlight

  • ۲۰:۵۶

هروقت بعد از مدرسه تو سرویس نشستم و میخوام مقنعه‌م رو بکشم پایین، تردید میکنم. با خودم میگم بودنش اونقدر هم آزار دهنده نیست. یا اینکه... الان دراوردنش جلوی راننده و همسرویسی ها عجیب و کرینجه. بهونه میارم که تازه موهامم نامرتبه.

ولی وقتی بالاخره عزمم رو جزم میکنم و درش میارم، وقتی باد توی موهام میپیچه و سرم نفس می کشه خیلی چیزها رو میفهمم.

می فهمم نمیتونی دلتنگ چیزی بشی که از اول نداشتیش. 

می فهمم تا وقتی امتحان نکنی، نمیفهمی چه چیزهای ساده ای رو میتونستی داشته باشی ولی ترسیدی. از حرف بقیه، که نه بهشون ربطی نداره نه جدا براشون مهمه.

ولی فقط یک نفس هوای خنک، فقط همین یه چیز کافیه که به طرز خطرناکی به همه چیز امیدوار بشی. اونوقت دیگه نمیتونی به کسی که قبلا بودی برگردی. چون احساسش کردی.

 

 

وقتی دوباره این حرفها رو میخونم فکر میکنم حس و حال این پست باید بچگانه باشه. شاید چون ما دقیقا بچه ایم. بچه هایی که تازه دارن یاد میگیرن چه ارزشی دارن. بچه‌هایی که دارن چیزهایی رو تجربه میکن که باید خیلی زودتر میکردن. حس یه کودک نوپا رو دارم که با حیرت به بارونِ تازه دست میزنه، یا برای اولین بار طرح یک برگ خشکیده رو تماشا می‌کنه.

و عاشقشم.

 

پ.ن: مطمئن بودم میخوام عنوان پست رو از اینجا انتخاب کنم، ولی انتخاب واقعا سخت بود. شما فکر کنید کلش تو عنوانه.

Ao3، سایتی که ازش فن فیکشن میخونم منبعی نامحدود از سرندیپیتی هاست. هروقت فکر میکنم دیگه غافلگیر نمیشم، باز غافلگیرم میکنه. فکر کنید دارید فن فیک سولآنجلو پرسی جکسون میخونید، و با یه نویسنده‌ی هنگ کونگر رو به رو میشید که تو پروفایلش از شعر چینی و انگلیسی داره، تا فن فیکشن پرسی جکسون تو دنیای موازی اعتراضی:)

شاید راجع به قضیه اعتراضات هنگ کنگ شنیده باشید... شاید یه روز بیشتر راجع بهش نوشتم چون منابع فارسی ازش کم هست. ولی اون گوشه یه مقاله‌ی انگلیسی پیوند کردم که اگه خواستید سر بزنید. اون فن فیک ذکر شده رو هم همونجا لینک کردم. چون یه پارته و داستانش تقریبا original هه شاید برای پرسی جکسون نخونده‌ها هم جالب باشه.

 

پ.ن۲: موضوع این پست‌ها دیگه سیاهچاله نیست. چون به قول شاعر چینی، گو چنگ:

~The dark night gives me eyes made of darkness

Yet I use them to seek light~

... ...

یک نمونه ی عالی از استفاده ی نقل قول در پایان نوشته..

شعر را خیلی خوب امدی..

اول صبح حکم کنده کاری داشت.

متشکرم:*)
کنده کاری...؟ یعنی مثلا در ذهن؟
Evan Godless

دقیقا . نمیتونی دلتنگ چیزی باشی که از اول نداشتیش .

حس و حال بچگانه زیباست . دنیای بزرگسال ها زشته . 

 

آره خیلی زشته اوان-سنپای...
یه زمان مرز بین خوبی و بدیم رو کرده بودم بچه ها/آدم بزرگها و بعد تو بخش بچه ها یه مرز دیگه کشیده بودم. یعنی کلا آدمهای اونطرف رو خط میزدم. البته الان خودم گاهی اونطرف خطم... *خنده تلخ طوری*
Arthurヅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بچه بودن بیشتر حال میده.

به هر حال،آهنگ مورد علاقه من dramaturgy عه.

بله درسته :))
ا وا شما همونی که اون طرف کامنت گذاشتی!
منم دوستش دارم ولی نمیتونم موردعلاقه انتخاب کنم از کارهای Eve واقعا... هرکدوم یه معنای خاصی داره برام. مثلا LEO واقعا .

اگه خواستی یه نگاه به این پست هم بنداز:)
Arthurヅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

قبلا ۹۳۷۳۸۲۸۹۱۹۷۴۳۸۸۳ خوندمششش:)

 

وای...:*))) بسیار هم عالی
𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐

از پست های به شدت خلاق و کهکشانیت  خوشم میاد 🥰😍 و ااقعا حس نمی کنم یه فردی اون پشت اینا رو می نویسه که سنش ازم کمتره بلکه حس می کنم یه فرد با ذهن باز و خلاق و کلی اطلاعات این متن ها رو نوشته و حداقل به نسبت سنی که انگار داره بیشتر میدونه !✨️واقعا جذابه برام متن هات ~♡

+ خوب راستش چون ما یه سری مسائل  رو برامون دایره قرمز کشیدن بر حسب کشوری که هستیم میدونم چه حسی داری که حسش کردی ~ ولی خوب از اونجا که  ما اینجا زندگی می کنیم تا اون زمان باید محدوده هاشو رعایت کنیم ! منم واقعا دوست دارم این حس رو حس کنم ولی وقتی بهش کمی بیشتر فکر می کنم می بینم اینجا حداقل جاش نیست ! این دو دستگی بدتر از هر چیزیه و باعث آسیب زدن به همنوع هامون  داره میشه 🙁 خیلی ها تعصبی برخورد می کنن و این خوب نیست و یا بعضی ها سوءاستفاده می کنن ! پس ما الان در معرض خطر بیشتری هستیم تا حس کردن آزادی! وقتی نمیتونی شب ها با خیال آسوده حتی قدم بزنی و مردم سریع پناه فقط می برن به خونه هاشون و در ها رو می بندن دقیقا دوره جنگ شده که موشک باران می شد وضع این بود با این تفاوت که این داخلی این اتفاقات داره میوفتن و سعی کن خودتو درگیرش نکنی عزیزم ♡ بالاخره یه روزی همه چیز به واقعا اصلی خودش برمیگرده و باید اینا جواب گو کار هاشون باشن :)

 

+اون سایت چطوری کار می کنه ؟ برای اسم یابی محتوای پسته؟😍

+برم ببینم این سایت فن فیکشن و ماجرا هایی که گفتی رو ببینم کنجکاو شدم😂

+ متاسفانه نشنیدم 🙁 ولی خیلی خوبه که منابع رو گزاشتی و حتما الان میرم بخونمشون😁👍

+چه جمله پر محتوایی!D:

+لطف داری و خوشحالم که خوب و جالب بوده نوشته هام:*)

+ممنونم از نظرتون. هرچند، من که تا حالا تو خطر نبودم. دروغه که بگم خطر وجود نداره، و بی انصافیه که انتظاری از کسی که خطر دیده، داشته باشم. ولی تو شهر و استان کوچیک خودم تا الان نه با نگاه بدی مواجه شدم نه با کلمات بدی‌. حتی اگر هم میشدم، اجازه نمی‌دادم یک کم ترسیدن از جونم باعث بشه برگردم تو پرِ قو و حبابِ امن خودم درحالیکه مردم دارن جون و آیندشون رو برای آرمانی فدا میکنن.

+نه سایت اسم یابی نیست.. یه شعره که متن زیبایی برای اسم انتخاب کردن داشت.

+:*)))
یاسمن گلی:)

دقیقا تا وقتی چیزی رو نداشته باشی نمیتونی معنی داشتنش رو لمس کنی و دلتنگش شی ولی وقتی تجربه اش میکنی تا ابد عاشق اون حس دلنشین میشی 

همینه:*))))
خوشحالم دوباره اسمتون رو تو کامنت ها میبینم راستی:*)
یاسمن گلی:)

قربون شما :))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan