Flying Words

از جمله هایی که یادداشت های زرد توی مرکز مدیریتم دیگه براشون جا نداره، و تو هوا معلقن و منتظرن دستشونو بگیرم و بیارمشون پایین...

شما هم اگر همچین تصمیمی گرفتید، آدرس ابرهاتون رو بدید که لینک کنم :)

ابرهای دیگر:

کلام فضا

The Voice of My Writing

Weirdo

 

1.

کسی که شوخی میکنه خیلی چیزا رو میدونه. اونی که شوخی نمیکنه خیلی جدی گرفته قضیه رو. هنوز نفهمیده خبری نیست.

گیو شریفی


2.

میگفت: دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید. چون مسیحیت واقعاً برحق است. بیایید اثبات کنید که خودتان مسیحی هستید...!


3. بلور بودن و شکستن

بهتر از سفال بودن و

 بر روی بام بی عیب ماندن است


4.

سطر اول را خدایان به شاعران هدیه می کنند، و سرودن بقیه سطور به عهده خود شاعر است.


5.

تنبلی مادر همه عادت های بده.

ولی خب به هر حال یه مادره و ما باید بهش احترام بذاریم.    شیکامارو نارا


6.

از وقتی خانه ام سوخت

چشم انداز بهتری دارم

از برآمدن ماه      میزوتا ماساهیدا


7.

این چیزی نیست که بشود در آن را در قالب کلمات ریخت. پاسخ واقعی چیزی است که کلمات نمی توانند بیانش کنند.     کافکا در کرانه


8.

اونا منو از خودم نجات دادن. منو از تنهاییم نجات دادن، و منو به عنوان خودم قبول کردن. اونا دوستای منن.   ناروتو اوزوماکی


9.

هر طور شده با خدا حرف بزن. حتی اگه شده با گلایه.    لاجوردی


10.

بهتره دهنتو ببندی و احمق به نظر برسی، تا اینکه حرف بزنی و بفهمن احمقی.   مارک تواین


11.

آنها(شخصیتها) باید جزئی از من بشوند نه اینکه من جزئی از آنها. اگر من جزئی از آنها بشوم کارها برایم سخت میشود، احتمالا با خودم درگیر میشوم با دو دستم سرم را میگیرم و کلافه روی مبل می نشینم.   پرنده


12.

humen who think we don't understand them are the stupid ones.

ساسوکه اوچ...آخ ببخشید. هیرو آریکاوا


13. اگه شادی شکلی داشت، چه شکلی بود؟
احتمالا شبیه شیشه اس.
برای این که معمولا کسی متوجهش نمی شه. اما واقعا هست.
می فهمی چون اگه از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنی، شیشه نور رو منعکس می کنه و وجودش رو بیش تر از هر چیز توی دنیا نشون می ده.    لولوش/کدگیاس


14.احساسات آدمیزاد خیلی عجیبه. مثلا صبحی که از خواب پا میشه با یه آفتاب ساده که از پنجره می بینه، سرحال میاد. با دیدن آسمون آبی به خودش میگه چه زندگی خوبی دارم. و به اون شخصی که پیششه بیشتر عشق می ورزه.     آب و هوا با تو


15.

خدایا... اگه وجود داری التماست میکنم. دیگه کافیه! دیگه بیشتر از این نمیخوایم! خودمون یه کاریش میکنیم... پس دیگه بیشتر از این ازت چیزی نمیخوایم... و دیگه چیزی ازمون نگیر!     هودوکا موریشیما/آب و هوا با تو


16.

A lesson without PAIN is Meaningless      (Edward Elric, Fullmetal Alchemist2003)


17.

کاش میشد شیر خورده شده برگرده تو شیشه، پول اجاره خونه برگرده تو حساب، و سلامتی از دست رفته کارگر برگرده تو بدنش.    مهران مدیری


18.

هر وقت توانستم گوشه گوشه ی سیاهی ام را روی کاغذ بریزم، هر وقت توانستم بدون فکر و دیوانه وار روز و شب بنویسم، هر وقت توانستم افتضاح بنویسم، کریه بنویسم، آن وقت اسم خودم را می‌گذارم نویسنده.

و هروقت کریهی دیگران را دیدم و ته چاه های ذهنم هم قضاوتشان نکردم، دسته بندیشان نکردم، آن وقت اسم خودم را می‌گذارم آدم.      پرنیان سنپای


۱۹.

درختایبائوباب می‌تونن قلب کوچیکم رو سوراخ کنن، باعث بشن اون منفجر بشه و فکر می‌کنم، قلب خیلی برای یک انسان مهمه. تاجائیکه بخاطر میارم، یک جا خوندم " قلب و زمان" مهمترین چیزهایی هست که انسان داره، مطمئن نیستم همین بود یا نه، درسته، من خیلی چیزها رو فراموش می‌کنم اما راجع به دانه‌های درخت بائوباب باید جدی باشم و هرروز به خودم یادآوری کنم که دانه‌هاش رو از خاک دربیارم.    Free bird


20.

من کلا درباره نعمات الهی خیلی به روش نمیارم، بین خودمون واقعا ازش ممنونم ولی خب بهش نمی‌گم. فقط یک موقع‌های غرهام رو بهش می‌گم. ببین با آدم‌ها این‌جوری نیستم ها، دائما در حال تشکر و عذرخواهی‌م، ولی فکر می‌کنم با خدا، اگر همه‌چیز رو می‌دونه و اگر این‌قدر بی‌نیازه که دیگه چه نیازی به شکر من؟ خودش متوجهه دیگه؟ مثل آدم‌ها که نیست!    نورا


۲۱.

من در زندگی روزانه ام لذت و شادی احساس نمی‌کنم. چگونه این مورد می‌تواند هدف ما باشد. فیلمسازی تنها درد و رنج است.  هایائو میازاکی(که ما همه تحسینش می کنیم)


۲۲.عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ، عشق را در راهی که می رود ، تصدیق خواهد کرد.

۲۳.راستی را که تحلیل وقایع تاریخ کاری دشوار است و سر ان در پیچیدگی روح ادمیست.

۲۴.این آرزو که کاش حق بی حجاب در دنیا جلوه می کرد، یعنی ای کاش دنیا خلق نمی شد

فتح خون، مرتضی اوینی


25.

وسوسه آگاهی دادن گاهی از این میاد که امیدوار میشی گفتنش جلوی تکرارش رو میگیره، سکوت زاییده "فضای تکراره"
لاجوردی


۲۶.

"کسی که که چرایی زندگی خود را یافته،با هر چگونه‌ای خواهد ساخت."   نیچه


27.

تو این کهکشان کوچیک، باید تا وقتی که عقلتو از دست بدی تو چرخه بی پایان برد و باخت بمونی، درحالیکه مدام میگی:«من نمی خوام ببازم. من نمیخوام ببازم.)

28. حرفه ای شدن مثل پریدن تو قطار در حال حرکتیه که هیچوقت نمی تونی ازش پیاده شی، و باید تا ایستگاه آخر توش بمونی.   مارس همانند شیر، کیریاما ری


29.

You know what’s wierd? Day by day, nothing seems to” change. But pretty soon, everything’s different   (بیل واترسون)


30.

every word of war is another bullet shoot, another terrible screem.      (RED, a naruto fanfiction)


31.

پرنده‌ای که پر می‌کشد از آشیان
نه آدرسی دارد نه شماره پروازی نه قرار ملاقاتی،
شاخه هیچ درخت و نرده هیچ بالکنی را نیز
به نامش ثبت نکرده‌اند
mhghorbani.blog.ir


۳۲.

قورباغه ای که ته چاهه از وسعت دریا خبر نداره، ولی خب می بینم که اسمون چقدر ابیه.     انیمه her blue sky


33.

تولد حتی از مرگم ترسناک تره.(من)

و

پرسید حالا چرا می‌ترسی؟
پاسخ دادمش: نمی‌فهمم آدمی یک آدم دیگر در درون خود دارد یعنی چه! این برایم ترسناک است. انگاری آدمی آدمی را خورده باشد و آن آدم در درون او سپس زیست کند. فهمش برایم سخت است.(پرچنان)


34.

I would have learnt to love black days like bright ones,
The black rain, the white hills, when once
I loved only my happiness and you.

Dark august, درک والکت


35.

گوش کن! وقتی داری یک فیلم تکراری تماشا میکنی در اون وضعیت تو نسبت به ماجرای فیلم دانای کل هستی. یعنی تمام وقایع رو با جزئیات کامل میدونی. سوال من اینه که دانستن، و دانای کل بودن تو چه تاثیری در ماجرا داره؟ اگه قرار باشه در فیلم کسی کشته بشه دانستن تو ذره ای مانع مرگش نمیشه، میشه؟

و:

این تقدیر محتوم اونهاست. در این مورد به خصوص این من هستم که تصمیم میگیرم کی توی داستان باشه و کی نباشه. اما همین که کسی توی داستان اومد خودش مسئول رفتارای خودشه و من کسی رو به هیج کاری مجبور نکردم و نمیکنم و نخواهم کرد. اما این رو بدون اگه شخصیتی خواست کج بره من تنها کاری که به عنوان راوی باید بکنم اینکه اون خطا رو مینویسم. اگه نگذارم کاری رو که میخواد به میل خودش انجام بده، درست مثل اینکه او رو به کاری که نمیخواد وادار کرده باشم.

مصطفی مستور، من دانای کل هستم.


36.

ما کاشفان کوچه‌های بن‌بستیم

حرف‌های خسته‌ای داریم

این بار پیامبری بفرست

که تنها گوش کند

گروس عبدالملکیان


۳۷.جاییکه یه نفر به تو فکر می کنه اونجا خونه توئه. (جیرایا)

و: جاییکه غمت رو توش به اشتراک گذاشتی، اونجا خونه توئه.


38.

با صد هزار مردم تنهایی        بی صدهزار مردم هم تنهایی        رودکی


39.

دراز مدت مثل یک جعبه سر بسته،مثل یک فاکتور اساسی و مهم و نادیده گرفته شده و نامرئی پشت هرچیزی که هست و بوده جا داره.  میس ریحانه


40.

وقتی به پرتگاه خیره میشی پرتگاهم به تو خیره میشه.  (سایکوپاس)


41.

دیگر حوصله ای نمانده

حتی برای فردوسی

دیگر کسی 6000 بیت نمی سراید

اگر فردوسی زنده بود

حتما هایکو می سرود

(جواد قدیمی)


42.

غمگینم
چونان پیرزنی
که آخرین سربازی که از جنگ برمیگردد
پسرش نیست!
(مایاکوفسکی)


43.

I think that I shall never see

A poem lovely as a tree.

Poems are made by fools like me,

But only God can make a tree.


44.

چیپس ها را باید خورد. 

چیپس نو باید خرید.

هانی هستم


45.

فراموش کردن دوست‌ها غم انگیز است.

شازده کوچولو


46.

وقتی که بالا نمیریم، قطعا عقب می افتیم. اما بالا رفتن سخته. اگر حس کردیم که همه چیز آسونه و داره به خوبی پیش میره، قطعا درحال بالا رفتن نیستیم.


47.

بورخس در داستانی می گوید: گذشت زمان، بیشتر از آن که با سال ها رقم بخورد، با تصمیم های قاطع و اتفاقات بزرگ صورت می گیرد. زمانِ قبل از یک تصمیم یا اتفاق سرنوشت ساز، زمان بسیار دوری به نظر می آید، هر چند یک سال قبل باشد.

با عکس نقیض این حرف، می شود به این نتیجه رسید که: اگر در زندگی تصمیم قاطعی گرفته نشود یا اتفاق خاصی نیفتد، زمان فشرده می گردد. آدمی روزی به خودش می آید و می بیند چهل سال گذشته، بدون این که بتواند به یاد بیاورد این سال ها کجا رفتند.
(در انتظار گوتو،وبلاگ)


48.

وقتی با دوچرخه ات هستی ،تو همان قدری گِلی میشوی که دوچرخه ات. (یک کامنت در وبلاگ پرچنان)


49.

-من به بقراط قسم خوردم که جون مردمو نجات بدم ولی الان اونجا یه جسد افتاده! که به دستای من کشته شده!

+تو قسم خوردی فقط جون خودت رو نجات بدی نه کس دیگه‌ای رو!

دکتر استرنج


50.

نابودی عشق چه اسان است

ناگهان بهار

زمستان است

اشک من برف درختان است...

برف زمستان

چه بی حاصل

اندوه باران،چه بی حاصل

فریاد شکست درختان

میان طوفان،چه بی حاصل

فریدون فرخزاد


۵۱.

Happiness can be found, even in the darkest of times, if one only remembers to turn on the light."

آلبوس دامبلدور


52.

Don't listen to a word I say
The screams all sound the same

Though the truth may vary
This ship will carry our bodies safe to shore

Of Monsters and Men, Little Talks


53.

I wear this crown of thorns
Upon my liar's chair
Full of broken thoughts
I cannot repair

Hurt, nine inch nails


54.

وقتی تو تاریکی یه هیبت سیاه ناآشنا میبینید, چراغ روشن نکنید. ترسناک تر از دیدن یه هیبت سیاه ناآشنا تو تاریکیِ اتاق اینه که چراغو روشن کنی ببینی دیگه اونجا نیست!
جولیک


55.

When I was in the hospital,
I was roomed with a schizophrenic
And she was the most general person I have ever met.
There was a boy with a long deep slit across his neck
Who told very funny jokes.
A girl who never spoke a word
Would draw the most beautiful pictures.
The boy who shook with anxiety
Could hold the most intelligent conversations
Even the girl who screamed in her sleep and picked at her skin
Had a heart the size of the ocean.
We are not who you think we are


56.

"Don't think about making art, just get it done. Let everyone else decide if good or bad, whether they love it or hate it. While they are deciding, make more art." -Andy Warhol


57.

Lasciate ogne speranza, voi ch'intrate"

abondon all hope, you who enter here: جمله سر در جهنم، دانته آلیگیری، ایتالیایی


58.

من با قلبم فکر می‌کنم، با قلبم حرف می‌زنم، با قلبم راه می‌روم، با قلبم می‌بینم ، با قلبم می‌شنوم، با قلبم احساس می‌کنم و با قلبم "زندگی" را زندگی می‌کنم؛ اصلا یک وقت هایی اینقدر همه‌ی کارهایم را با قلبم انجام می‌دهم که نیمکره های چپ و راست مخم تق تق در می‌زنند و می‌گویند:«اگه یکم هم ما رو تحویل بگیری بد نیست ها :/!» عینک


59.

 

I told my dad my problems and he ignored all of them and the voice in my head laughed and said:" oh poor girl,since when you have a father to tell him your things? When he ever listened to you? When he ever tried to save you? You think you deserve parents? Hahaha no. You don't have any parents. You're just a parasite in this family, a pet dog that is always listens to their sh*** and feed herself with their foods.aren't you?stop bullshitting, he's not your dad."
All i did was cry. (اسکارلت)


60.

Listen to the MUSTN'TS, child,
Listen to the DON'TS
Listen to the SHOULDN'TS
The IMPOSSIBLES, the WONT'S
Listen to the NEVER HAVES
Then listen close to me-
Anything can happen, child,
ANYTHING can be.

(شل سیلور استایتن، شعر "به نباید گوش کن")

(شعر مورد علاقه کورنلیا فونکه است!)


61.

Live your life each day anew. Never forget that it is the performance, not only the rehearsal.

(کورنلیا فونکه)


62.

هنوز هم گله

حتی اگه در کوهستان در بیاد

هنوز هم گله

حتی اگه در زمستان در بیاد

برگرفته شده از labkhandmizanam.blog.ir


63.

درسته که دیروز دنیا به آخر نرسید.

ولی ما تو مسیرمون یه قدم هم جلو نرفتیم.

خدایا به کدامین گناه ترکمون کردی؟

جوابی نمی شنوم

هیچوقت هم نشنیدم.

(آهنگ اندینگ انیمه سایکوپاس)


64.

غم محرک خوبی برای "جمعیت گریزی" است. ولی عذاب وجدان ناشی از کارهای اشتباه تاثیرش به مراتب بیش‌تر است. باعث می‌شود از خودتان متنفر شوید و برای این که دیگران شما را به حال خودتان رها کنند، دست به هر کاری بزنید. علاوه بر این، بی‌تفاوت هم می‌شوید. دیگر اهمیتی نمی‌دهید که آسمان بالای سرتان آفتابی است یا ابری، مردم اطرافتان خوشحال‌اند یا غمگین؛ فقط به جلوی پایتان زل می‌زنید و راه می‌روید. اما به کجا؟ باز هم مهم نیست.
احتمالا همین کارها هست که ما را تبدیل به ارواح سرگردان می‌کند. این که در عین مادی بودن، به جسممان اهمیت نمی‌دهیم و خیال می‌کنیم اگر از یک بلندی خودمان را پایین بیندازیم درد چندانی نخواهد داشت. و فقط...  قرار است که راحت شویم.
اما غافل از این که اگر قرار بود از همان اول یک روح باشیم، پس دلیل مادی بودن جسممان چیست؟!

"اول بگو مال کی بوده، بعد کپی کن:)))" "چشم! برگرفته از: اینجا"


65.

من فقط می‌نویسم و می‌گذرم...

نوشته‌ی سین دال. منبع: http://sin-dell.blog.ir/


66.

سر گیسوها را نمی بافند
غنچه گل را نمی چینند
این چه حکمتی است
که تورا به من نمی دهند

"آهنگ آذری ساری گلین"


67.

به ص گفتم احساس می‌کنم این کارش یک جور دهن‌کجی‌ است به همه‌ی ما که داریم خودمان را به آب و آتش می‌زنیم برای به دست آوردن گوشه‌ای از چیزهایی که او داشت. که ببینید من همه‌ی این‌ها را داشتم، من نهایتش را توی مشتم داشتم، اما به درد نمی‌خورد. حتا ذره‌ای ارزش نداشت که بمانم برایش. که این همه تلاشتان برای چی؟ که مثلا به اینجا برسید که منم؟ بی‌فایده‌ است. ارزشش را ندارد....

...همیشه فکر می‌کنم آن لحظه‌ای که آدم آنقدر شهامت دارد که می‌تواند خودش را تمام کند، باید آنقدر هم شهامت داشته باشد که بزند زیر میز زندگی‌ای که تا آن روز برای خودش ساخته و برود پی جور دیگری زندگی کردن، جای دیگری زندگی کردن. با فلسفه‌ی «انگار که نیستی چو هستی خوش باش»
همیشه‌ی متروک


68.

اونجا شهرکتاب نبود، شهرکتابی نبود که همیشه موقع رد شدن ازش یه لبخند میزدم به آسمون و میگفتم:

-بعد از این همه مدت؟

و آسمون بهم جواب میداد:

+همیشه.

و آخرش وقتی سرمو تکون میدادم کیفمو محکم تر میگرفتم و واردش میشدم.

مویانگ


69.

تنها چیزی که به طور عادلانه تقسیم شده، ناعادلانه بودن زندگیه. 

جوجوتسو کایسن، فوشیگورو مگومی


70.
.و ما هر سال منتظر همه چیز می مانیم.
مونی


71-

اگر واقعا اینقدر نگران باشی، حتی به کارهایی که می تونی انجام یدی هم گند می زنی.

پاندورا هارتز
 


72-

باد روح‌ را با خود می‌برد و انسان قلب‌ را می‌دزدد.

با این حال،

من در این مکان می‌مانم

و به خواندن ادامه می‌دهم.

خواهش میکنم آوازم را برسان. 

خواهش میکنم آوازم را بپذیر.

kaze no requiem

برگرفته شده از ihavelight.blog.ir


۷۳- دخترم، یه چیزی که باید یادش بگیری، اینه که آدم این روزا‌ به چشمای‌ خودشم نمی‌تونه اعتماد کنه. به رفقاش، به کسایی‌ که می‌شناسه. حالا لزوما اعتماد هم نه، ولی چرا باید چنان تصوری از یه فرد تا حد زیادی غریبه داشته باشی که حالا این‌قدر به خاطر شکست اون تصویر به‌هم بریزی؟

_نیلگون_


74- Love is a better teacher than the sense of duty.

آلبرت انیشتین


75-"The world is owned by men, and whatever you do, whatever you achieve, they won’t ever allow you to forget that."


76- هیچ چیز بدتر از یک ازدواج نامتناسب نیست. ازدواجی که افراد با هم تناسب روحی نداشته باشند و هدف و مقصود خاصی هم نداشته باشد. 

77- من باید همه ی قلب ها را به تپش در بیاورم.

-چارلز دیکنز-


78-بهترین کارگردان ها، فیلم های عالی ای میسازن و چیزای خیلی جالبی تو فیلمشون جا سازی میکنن که تا سال ها نقاد ها و کسایی که علاقه دارن از تو کاراشون نکته های جالب در میارن. در واقع تو فیلم ممکنه چیزی راجع به اون نکته گفته نشه ولی کسی که دقت کنه میفهمه. در واقع فیلم ساکته در اون مورد. کسی که دقت کنه به داستان، نور پردازی، نحوه فیلم برداری، و شخصیت ها و ... پی میبره. وگرنه صرفا یه فیلم میشه. خدا یه کارگردان عالیه، توی خلقتش یه عالمه نکته و رمز و راز پیاده کرده که هرچقدر هم توش بریم بازم جا برای یاد گرفتن داره. بنظرم خدا تو اون زمان 0 تا ده به توان منفی 43 ثانیه آفرینش خودش رو کامل کرده و بعدش سکوت کرده. 

mostfet.blog.ir


۷۹. واسه همینم کثیف نیستی. فقط شاید بهتر باشه دست از دویدن بی‌معنی‌ت برداری وقتی هنوز دلیلش رو پیدا نکرده‌ی دوست من. هدفای کوچیک هم خوبن. همین‌که زنده بمونی، همین‌که یه روز دیگه هم تلاش کنی، همین‌که فارغ‌التحصیل بشی، همینا هم فعلا خوبن.

-سولویگ-

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan