That Hot Loser Main Character of Every Damn Highschool Anime


دقیقا چیزی که عنوان میگه.

میخوایم راجع به اون شخصیت اصلی بازنده، منزوی، متفاوت و در عین حال جذاب انیمه های دبیرستانی صحبت کنیم. 

این شخصیت دارای ویژگی های زیره: 

1- اولش کاملا متوسطه

2- یا دوستی نداره، یا باهاشون رابطه خاصی نداره

3- دارای یه خواهر کوچیکتر نازه که در ما حس "برادر بزرگونه" زنده کنه

4- با یه دختر تسوندره آشنا میشه و سر یه قضیه ای باید با هم کنار بیان.

5-اون دختر عاشقش میشه.

6-یه دختر کاوایی کوچولو به ماجرا اضافه میشه. اونم عاشقش میشه.

7-یک دوستِ دختر و پسر دیگش در پس زمینه ارتباط عشقی یک طرفه یا دوطرفه ای دارن که نمیتونن به هم اعتراف کنن.

8- در طول داستان حداقل یک حداکثر 20 عمل قهرمانانه و "همه برید به درک" گونه برای کمک به دوستاش انجام میده.

9-اخر سر با هارم یا/و گروه عظیمی از دوستها و ارتباطات داستان رو ترک می کند. 

از مثال های این شخصیت میتوان به هیکیگایا هاچیمان از مای تین رومنتیک کمدی و ساکوتا از بانی گرل سنپای اشاره کرد. هوتاروی انیمه هیوکا هم شاید... ولی نه اونقدر. هیوکا کلا به طور مناسبی پلاتی به جز عاشق شدن  و زندگی اجتماعی داشتن داره، و شخصیت هاش صد در صد خلاقانه ترند.
به نظر من این شخصیت ها مثل OCها میمونن که فن فیک نویس ها وارد داستان میکنن. کاملا برای رضایت شخص نویسنده اند... به نظر میاد فقط وارد شدن که نویسنده بتونه خودشو جای این شخصیت ها، که عرف های دبیرستانی و جامعه رو میشکنن و خودشون و اطرافیان رو نجات میدن جا بزنه. اکثرا هم با فدا کردن خودشون.

اینکه محیط دبیرستانی ژاپن خیلی رو مخ و سخته زندگی کردن توش، بر هیچکسی که چند تا انیمه ازشون دیده باشه پوشیده نیست. گروه گروه بودن دوستی ها، نادیده گرفته شدن توسط دانش آموزای دیگه، پخش شدن شایعات، فشار زیاد روی دخترها برای چهره‌ و اندامشون، و غیره. انگار نویسنده پر از  "چی میشد اگه.." است که میخواد تو این داستان ها برای خودش حلشون کنه.

حالا این شخصیت ها به کنار، بریم سراغ صحبت درمورد این دو تا انیمه.

Ai Challenge

سلام!

2021 خیلی وقته تموم شده، این پست و رفقاش خیلی وقته تو پیشنویسام دارن خاک خوران اختلاط می کنن، و من خیلی وقته دارم باهاشون  ور میرم که بتونم این پستو سر هم کنم. بالاخره سر هم شد. 

این چالش متعلق به آی-چان هست.

هرزصد: پرده سیزدهم: مثل قلب یک پرنده‎‌ی کوچک

"Howl's moving castle"

چهار بار، دقیقا چهار بار دیدن برای من طول کشید که بتونم انیمه‌ی قلعه متحرک هاول رو درک کنم. سه بار اول هر کدوم نگاه گنگ تر و گنگ تری بهم دادن.

این آخرین بار، باران داشت به پیشنهاد دوستش نگاهش می کرد. منم صدای یکی از شخصیتا رو شناختم و تصمیم گرفتم برای بار چهارم بهش یه فرصتی بدم. اصلا پشیمون نیستم.

حقیقتا نمیدونم از کجاش شروع کنم. تو همه ی هرزصدها من یه مفهوم کلی از انیمه گرفتم که دارم بسطش میدم.. ولی این‌یکی خیلی زیاد بود. خیلی.

(ادامه خطر اسپویل داره. مراقب باشید.)

انیمه Howls Moving Castle | مجله کمیکا مرجع تخصصی نقد و بررسی آثار فانتزی

!You Are My Hero, After All

برای خود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید D":

Kimi ga akirameru toko ukabanai kedo

Nanimonai nasakenai tteiu hi mo aru n deshō

حتی نمیتونم تصور کنم که تو تسلیم بشی...

اما با اینحال میدونم که تو هم این روزهای غمگین و خالی رو داری.

 

Jinsei ni ichi do no yōna doryoku no shunkan o

Ikutsu mo mukaechaisō nara miteitai n da yo

وقتی اون لحظه بزرگت رو به رو میشی که فقط برای هرکی یه بار اتفاق می افته،

من می خوام اونجا باشم و ببینمش.

 

Kazuo ga ichi ko datte issho ni o ikurademo

Nannimo nai atashi ni imi o kureta saikyō da

"حتی اگه فقط یه زندگی برای با هم بودن داشته باشیم، مهم نیست چقدر"

تو و "قوی ترین" به من معنا دادید.

 

Fure- tte Fure- tte nan do mo iwaseru nan teiu sainō ?

Zutto tachimukatte yo yūki o kureteru yo

Fure- tte Fure- tte chippoke subete ga sakenderu

Sono me o mitereba atashi mo hashireru

Saikō no fyina-re o kizandemite yo

آره آره!

تو خیلی خوب بلدی کاری کنی که دوباره و دوباره اینو بگم

تا ابد سرجات محکم وایستا! من دارم از تو اشتیاقمو میگیرم!

آره! آره! 

همه چی درون من داره فریاد میزنه!

وقتی به اون چشم ها نگاه می کنم، میدونم میتونم تا هر جایی بدوم.

پایان نهایی رو بهم نشون بده!!

 

Sukoshi bōkenshiyou ka kono mama de ii ka

Nayamashii modokashii tte mayoi mo aru deshō?

بهتره همینجوری که الان هستیم بمونیم، یا اینکه بریم به یه ماجراجویی کوچیک؟

ولی ترس چی؟  شک و تردید چی؟  تو هم داریشون؟

 

Sen nen ni ichi nin no yōna sensu ga naku tatte

Atashi ya kimi dake no go-ru o mitemitai yo ne

حتی با اینکه ما استعدادی نداریم که فقط صد سال یه بار دیده بشه،

من دلم میخواد برم هدف واقعی رو پیدا کنم.

 

Donnani sekai ga wakarazuya bakka demo

Atashi wa kimi toiu wakarazuya no mikata

مهم نیست چند تا احمق تو این دنیا وجود داره،

چون من همیشه تو رو به عنوان دوست و یار حقیقیم دارم.

 

Fure- tte Fure- tte nan hyaku mairu mo todokeyou

Zutto hashiru tameni tachidomatte mo ii yo

Fure- tte Fure- tte ōkina e-ru ga hanahiraku

Itsumo no kiseki o sekai ni misete yo

Wakuwaku ga matteru mirai e ikou yo

آره! آره! بیاید همین حالا صدها کیلومتر بدوییم!

تا وقتی به دویدن ادامه بدیم،  عیبی نداره یه استراحتی هم بکنیم D:

آره! آره! شور و شادی مثل گل میشکفه.

معجزه ای که میتونی بکنی رو به دنیا نشون بده.

هیجان منتظرمونه... بریم سمت آینده!

 

Takusan no shippaidan o aisenakatta jibun o dakishimetara saikyō da

با همه شکست هامون، و چیزایی که درباره خودمون دوست نداریم، اگه فقط میتونستیم در آغوششون بگیریم...

قوی ترین میشدیم!

 

Furete furetenai kedo wakaru yo sono chikara

Me no mae no kabe no mukō de waraou yo

هنوز احساسش نکردم، هنوز لمسش نکردم، ولی میتونم قدرتت رو درک کنم...

بیا از دیوار ها عبور کنیم،

و طرف دیگه اش با هم بخندیم!

 

Fure- tte Fure- tte nan do mo iwaseru nan teiu sainō ?

Zutto tachimukatte yo yūki o kureteru yo

Fure- tte Fure- tte chippoke subete ga sakenderu

Sono me o mitereba atashi mo hashireru

Saikō no fyina-re o kizandemite yo

آره آره!

تو خیلی خوب بلدی کاری کنی که دوباره و دوباره اینو بگم

تا ابد سرجات محکم وایستا! من دارم از تو اشتیاقمو میگیرم!

آره! آره!

همه چی درون من داره فریاد میزنه!

وقتی به اون چشم ها نگاه می کنم، میدونم میتونم تا هر جایی بدوم.

پایان نهایی رو بهم نشون بده.

 

Datte atashi no hi-ro-.

هر چی باشه، تو قهرمان منی :)

    انیمه Kakegurui:«بزرگترین قمار زندگیه!»

    قسمت ششم فصل دوم:

    این قسمت از این انیمه، پیام اخلاقی ای داشت که نتونستم دربارش ننویستم.

    kakegurui در کل انیمه اخلاقی ای نیست، دیدنش رو بهتون توصیه نمی کنم، و خودمم نمیدونم چطوری تو دامش گرفتار شدم :| (ویرایش: دروغ گفتم، واقعا پیشنهادش می کنم.)

    داستان کلی درباره مدرسه ایه که تنها چیزی که توش مهمه، قمار هست. نه درس خوندن، نه ورزش یا چیز دیگه ای. قمار! و شخصیت اصلی داستان که تازه به مدرسه اومده، کسیه که از قمار به خاطر خودش لذت میبره، و یکی یکی بزرگترین قماربازای مدرسه رو به مسابقه دعوت میکنه.

    جدا از اینکه کلا مدرسه سالمی نیست این مدرسه... آدماشم به طبع زیاد سالم نیستن.

    پیام اخلاقی ظاهری داستان شاید این باشه که اگه روح و روانتون رو دوست دارید قمار نکنید. اینا... همشون اصلا حالت های روانپریشانه دارن :| ولی اگه بخوای بری پایینتر و عمیقتر تو معناش...

    پیام اینه که قمار بکنید!

    نه قمار به معنای واقعی کلمه. قمار در زندگی!

    به قول جابامی یومکو، «بزرگترین قمار زندگیه.» و خب، راست میگه. من تازه تو این قسمت متوجه شدم که چطور این انیمه داشته درباره زندگی هم بهمون یاد میداده.

    پیام همه انیمه های شونن تسلیم نشدن و تا تهش رفتنه. ولی این انیمه یه طور منطقی تری میگه‌اتش. میگه دنیا خطرناکه، هر تصمیمی که بگیری همه زندگیت وسطه، ولی اگه میخوای برنده بشی باید ازش لذت ببری(کاری که جابامی میکنه) و همراهش بازی کنی. ریسک کنی. خطر کنی.

    جابامی تقریبا همه مسابقه هاشو میبره، به خاطر اینکه داره لذت میبره و غیرقابل پیشبینیه. به خاطر اینکه همه چیو میذاره وسط، اونم نه با ترس و لرز، با هیجان!

     

    این قسمت ولی یه مفهوم خیلی عمیق تری داشت. مفهوم اینکه «هرکسی شانس برنده شدن داره.»

    نگاه کنید به بهانه ای که یوممی آورد برای تسلیم شدن:«من میخوام با افتخار به الگوم ببازم، و دوباره از اول تلاش کنم.» به نظر خیلی قشنگ میاد، درحالیکه یه بهانه است. همون بهانه ای که خیلیامون برای اهدافمون می آریم. «من هیچوقت به اون نمیرسم، میخوام از دور تحسینش کنم، و...» جابامی سریع فهمید این بهانه ای بیش نیست، و مچ یوممی رو گرفت.

    جابامی به خاطر اینکه یوممی وسط کار به خاطر ضعف خودش هدفشو تغییر داد و پایینتر آورد خیلی عصبانی شد. و این به نظرم خیلی یهو تحسین برانگیز اومد. اینکه یومکو دلش نمیخواست یوممی تا ابد تو سایه الگوش، و بازیگر موردعلاقش، که مجبورش کرد سدهاش رو بشکنه و بالاتر بره، این تحسین بر انگیز بود!

     

    فعلا اولای قسمت هفتم. از همون لحظات اولش خیلی انتظاراتمو از این قسمت بالا برد. خیلی خیلی...

    و واقعا هم انتظارمو برآورده کرد! دلم نمیخواد اسپویل کنم، فقط میگم که مانیودا و سومراگی، عملا بهترین شیپ داستانن تا به اینجا، اعتماد سومراگی...شایسته ستایش بود.

     بازی ای که این قسمت انجام شد هم جزو بهترین بازیا بود. اگه حوصله دیدن کل انیمه رو ندارید، این قسمت رو به صورت جدا ببینید. درباره پایه های اقتصاد، و اینکه چطوری کار می کنه خیلی... خیلی به طور عجیبی قشنگ توضیح میده. آدم با خودش میگه که یه کارتون چطوری تونست همچین چیزی رو درون خودش جا بده و منتقل کنه!

     

    قسمتی از اوپنینگ فصل دوم:

    من تو داستانی پر از هیجانات شگفت انگیزم

    زنده زنده زنده زنده زنده می مونم!

    چیز مهمیو از دست نمیدم.

    شاید فردا رو، نه کل آینده.

    اگه میخوای رویاپردازی کنی،

    باید از دنیا خسته شده باشی

    میخوام انقدر عشق بورزم ،

    که چیزی باقی نمونه.

    قسمت دهم:

    + میدونی که پای زندگیت وسطه؟ یه قدم اشتباه مثل خودکشیه.

    - در عوض زندگی با جهل، بهتر نیست آدم همه چی رو بفهمه بعد بمیره؟

    قسمت دوازدهم: هم اکنون، در پایان این فصل اعلام می کنم: این انیمه بی نظیر بود! حداقل تا اینجا! 

    به همون خوبی no game no life. فکر کنم میشه گفت این دوتا انیمه خواهرن. جادوی قمار و بازی... و پاره کردن زنجیر های نامرئی؟ سوگوی! باشکوه بود!

    از اونجا که زمان امتحانا اوج فعالیت فندومی منه، فکر کنم برم سراغ مانگاش! وای فقط جلدشو نگاه کنیــد!!

     

     
    bayan tools kakegurui op2kono tobi nomare

    دریافت

    فعالیت‌های میان‌فندومی هلن پراسپرو +ریِل لایف

    پنج روز ابتدایی سال (از شنبه که کار و زندگی شروع شد) واقعا خوب بود. انقدر خوب بود که مجبور نبودم مدام تو ذهنم بگم I'm doing my best

    این I'm doing my best گفتن یه جور... مکانیزم دفاعیه برای من. عین همون ماجرای "چه عجیب" بعضی وقتا همینطور الکی تو ذهنم پخش میشه. البته، الکی الکی هم نه. وقتایی که همه تلاشمو نمی کنم.

    پنج روز ابتدایی خیلی خوب بود. کارای جدیدی رو شروع کردم، تصمیم گرفتم یه بولت ژورنال خاص خودم درست کنم. اینطوری که به جای نوشتن کارایی که میخوام بکنم، کارایی که در طول روز کردم رو تو یه سررسید بنویسم. اینطوری باعث میشه بفهمم اونروز خوب بودم یا بد، که اگه خوب بودم خودزنی نکنم، و اگه بد بودم خودمو درست کنم. هر روزِ دفتر خوب و مناسب بود. حتی یه بار هم خودزنی لازم نشد.

    ولی پنجشنبه و جمعه دوباره به مرحله "خاک بر سرم با این زندگیم" رسیدم (با عرض پوزش برای  انقدر رُک نوشتن :|) و به خودم اومدم و دیدم تو ذهنم دارم با خودم میگم  I do my best. I 'm doing my best best bestbestbestestst 

    خب، اونقدرم چیز بدی نیست. در طول هفته همه جزوه ها رو همون روزی که درس داده شد نوشتم، کارا رو تحویل دادم و کلا بچه خوبی برای مادِرسوسایتی بودم. برای همین حق داشتم این دو روز رو استراحت کنم دیگه... نه؟

     

    این وسط، مامان رو راضی کردیم که باهامون دروغ تو در آوریلو از اول ببینه. میدونم کلی انیمه ندیده دارم که به همه قول دادم میبینم، ولی همچنان نتونستم جلوی خودمو بگیرم. 

    یه جای داستان، وقتی شخصیت اصلی پیانیست داستان داره با پیانو زدن رنج میکشه، و دوست شخصیت اصلی نگرانیش رو به شخصیت اصلی دختر میگه، اون شخصیت جواب میده:«موسیقی از همین درد و رنج اومده. آریما داره رنج میکشه، ولی همینه که موسیقیش رو تغذیه میکنه.»

    یا یه چیزی شبیه این : )

    و من یاد نوشتن افتادم. اینکه چقدر کار سختیه. چقدر یه چالش سی روزه ساده نوشتن سخته، یه فن فیک الکی نوشتن سخته، چقدر دردناکه و چقدر من حاضر نیستم رنجشو به جون بخرم حتی با اینکه لذت بخشه؟ مگه این دردی نبود که میگفتم عاشقشم 1 ؟ پس چی شد؟


    1 Kona Itami no Koni jan : This is the pain I love

    (again, fulllmetal alchemist brotherhood 1 opening)

     


    تو چند وقت گذشته دوباره کیمیاگر تمام فلزی و آکادمی قهرمانی من رو ریواچ کردم، چون باران هنوز کامل ندیده بودشون "-" و همراه میخواست برای دیدن. این وسط چشمم خورد به دو تا فن فیکشن که باعث شدن آروم آروم رختمو از فندوم ناروتو جمع کنم و برم سراغ آکادمی قهرمانی من

    شاید براتون جالب باشه، که بیشتر رشد فن فیکشن در چند سال گذشته رو آکادمی قهرمانی من داشته، و تو سایت Ao3 بیشترین تعداد فن فیکشن انیمه ای مال آکادمی قهرمانی منه، بعدش هایکو! و تازه بعدش ناروتو "-"

    (البته، هنوز تعداد کل فن فیکای ناروتو بیشتره.)

    خلاصه اینکه، خیلی فندوم باحالیه و من دوستش دارم! مخصوصا فن فیکایی که ایزوکو بدون کوسه و خفنه، یا اینکه آدم شرور و خفنه، یا اینکه شخصیت خاکستری شرور-قهرمانانه داره و خفنه!

    کراس آور هم با ناروتو زیاد داره!

    کلی فن فیک خفن خفن که اگه یه ذره بیشتر اراده داشتم، حاضر بودم ترجمشون هم بکنم. "-" مثلا:

    Road to Nowhere : کاکاشی هاتاکه به عنوان شینسو هیتوشی به دنیا میاد! خیلی خوب و غمناک و دردناک! خیلی معروفه، کلی فن آرت و حتی ترجمه به یه زبانی که من نمیشناسم داره "-"

    sometimes kindness wears a mask نیز، کاکاشی-سنسی است که در راه زندگی گم شده! و سر راه به شینسو درس زندگی میده!

    sunbursts and starshine کاکاشی میمیره و وقتی چشماشو باز میکنه، تو بدن ایزوکوئه که بعد از اینکهتوسط قهرمان مورد علاقه اش ناامید میشه، دست به خودکشی زده. به شدت غمناک، حداقل تا اینجا *-* 

    Subject to Change ایزوکو تصمیم میگیره به جای قهرمانی، از راه آنالیز و بدون کوسه مردمو نجات بده. اینطوری که به جای رفتن به یو ای، میره به آزانس قهرمانی شب چشم(نایت آی) و اونجا به عنوان آنالیزور و مغز متفکر مشغول به کار میشه. (ایزوکوی!معتاد کار. جذاب نیستت؟)(یه فن فیک یه قسمتیم درباره گذشته نایت آی داره، که من مطمئن نیستم واقعیه یا تحیل خود نویسنده است، چون مانگا رو نخوندم. ولی خیلی زیباست و اشک در آور "-") (من شب چشم توی این داستان رو از شب چشم داستان اصلی بیشتر دوست دارم *-*)

    AllMightAllTheTime said at 12:13pm: و Internet Enemies هردوتاشون ایزوکو!در اینترنت ان. دومی از روی اولی الهام گرفته شده. ا اونجایی که ایزوکو عملا فن‌بوی (fanboy) محسوب میشه و تو کنون (canon:داستان اصلی) هم به این خیلی اشاره شده، پس احتمال اینکه معتاد اینترنته و تو فوروم ها و وبلاگا ولوئه! دور از ذهن نیست.

    آل‌مایت‌آل‌ده‌تایم... که یه ذره شادتره، درباره شینسو و  ایزوکوئه که یه کانال یوتیوب آنالیز قهرمانی راه میندازن و معروف میشن *-*

    اینترنت انمیز به این خوبی پیش نمیره، و همینطور که از اسمش معلومه، درباره دردسراییه که اینترنت برای دکوی افسرده ی بی کوسه ی گوگولمون ایجاد میکنه که برای آرامش و دوست به اینترنت روی آورده، ولی در عوض با دشمن رو به رو میشه :_)

     Q.A.B ایزوکو یه وبلاگ آنالیز قهرمان داره، تصادفی معروف، و صاحب یه فرقه جدید و یه کانال دیسکورد میشه *-* 

    اکثر داستان به فرمت چت و وبلاگه، و واقعا نویسنده رو برای اینهمه وقت گذاشت برای فرمتتینگ تحسین می کنم *-* پلاس آلترا بر تو، نویسنده-سان *-*

     

    Strangely Easy to Mistake for Loathing اندینگ سوم انیمه رو یادتونه؟ همونیکه همه بروبچ شده بودن شخصیتای فانتزی؟ خب... این تو همچون دنیاییه! باکوگوی شکارچی و کیریشیمای اژدها-شیفتر "-" در حال سفر با یکدیگر "-"

     The Darker Side of Deku از اسمش معلومه دیگه:

    با وجود لبخندهای روشن و شخصیت مثبت میدوریا ایزوکو، راحته که فراموش کنی که اون تصور جسمانی آفتاب نیست.

    یا: لحظاتی که کلاس یک-ای و دوستان متوجه میشن ایزوکو به اون خالصی که بقیه فکر می کنن نیست. 

    برعکس تصور خودم، این ویلین!دکو نبود، بلکه فقط ایزوکوی مهربون و گوگول خودمون بود، به علاوه دوستاش که فهمیدن اونقدرام این بچه صحیح و سالم و خوشحال نیست. 

    از داستانای کوتاه تشکیل شده، و هر فصل روی یکی دو تا از شخصیتا و رابطشون با ایزوکو تمرکز داره، ولی داستانا به هم مرتبطن، و بعضی شخصیتای این فن فیک رو از خود واقعیشون تو داستان بیشتر دوست دارم "-" مثلا کامیناری، یا سرو!

    سِرو همون پسر چسبیه است، که تو این فن فیک عاشق داستان ترسناک و هر چیز ترسناک(کریپی پاستا، افسانه های محلی، غیره و غیره) است. تو داستان اصلی هیچی از این گفته نشده، و من به نظرم ایده فوق خفنی بود @_@

    بعدا وقتی ناول دوم رو خوندم دیدم تو یه جمله خیلی فسقلی بهش اشاره شده!

    اکثر این فن فیکا عاشقانه نیستن، ولی شما به هرحال تگ ها رو چک کنید.

    فن فیکای خوبی کاپلی هم دارم، ولی نمیدونستم واکنش بهشون چطوریه و گفتم اول پبرسم.. اگه کسی خواست واسه اونم پست میذارم؟

     

    اوه راستی! ناولاش رو هم شروع کردم به خوندن!

    اسم مجموعه ناولا School brief ـه و همونطور که از اسمش پیداست، بخشای زندگی روزمره طور از شخصیتاست و تا حالا که من خوندم خیلی بانمک و خوب بود "-" نویسنده خودش از طرفدارای مانگاست!!

    فقط مشکل اینه که یه نصف روز گذاشتم برای پیدا کردن ناولا =) حتی انگلیسیشونم هم پیدا نمیشه. اگه کسی خواست، بگه آپلودش کنم. در حال حاضر خسته تر از اونم که با بیان باکس سر و کله بزنم(البته، به اندازه ای خسته نیستم که یه پست طومار ننویسم "-")

    وقتی تمومشون کنم حتما میرم سراغ ناولای سایکوپاس. یادمه اوتاناسنپای یه چیزایی دربارشون گفته بود... :_)

    (اهه... راستی... فکر کنم یادم رفت بگم که فصل اولشو تموم کردم؟ ^_^؟

    آره انگار. پ_پ

    فصل دومش به شکل قابل توجهی افت کرده. تازه هنوز خبری از کاگامی نیست جز در اوپنینگ :/ البته آکانه خیلی خفن شده! ولی بازم.. ببینیم چی میشه حالا :/)


    پ.ن1: این پست رو هشداری بدونین برای وایب‌های آکادمی قهرمانی منِ آینده‌ی بنده D: 

    خدا رو شکر تعداد کسایی که اینجا دیدنش از ناروتو-دیده‌ها بیشتره *-*

     

    پ.ن2: 

    نقاشی هول هولی و خودکاریم تو دفتر ریاضی *-*

    الهام گرفته شده از ناول آکادمی قهرمانی من:
    "داری چیکار می کنی، کامیناری؟"
    "دارم کتاب ریاضی رو میکوبم تو سرم."
    "اونو که میبینم... ولی چرا؟"
    "که بره تو مغزم."
    "اینجوری که تو میکنی، احتمال اینکه سلول مغزی از دست بدی بیشتره."

     

    پ.ن3: ابرهای تیره و تاز در افق معلومن. امتحانای میانترم نزدیکه :_)

    چالش ساکورا

    چالش ساکورا! از اینجا شروع شده. اکثریت هم شرکت کردن... دیگه کسی نمونده دعوت کنم. :_) هر کی خواست شرکت کنه!

    سوالای انیمه ای+ ویب های انیمه ای که چند وقته درونم گیر کرده و اینجا خالیشون نکردم! درباره همه چیزای انیمه ای

    خب... بریم که رفتیم:

    1-اولین انیمه‌ای که دیدین چی بود؟

    یادم نمیاد @_@ ولی اولین انیمه ای که فهمیدم انیمه بود قهرمانان تنیس بود!

     

    2-اولین کراش انیمه‌ای تون رو بگین؟

    خب، مشخصه. وقتی اولین انیمه قهرمانان تنیس بود، اولین کراش هم ریومو ایچیزن بوده دیگه! اصلا اون کلاه لبه دارش، بطری نوشابه که باز می کرد، راکت رو که میداد دست دیگه اش... !!! *Fangirl Waves*

    بعدی ادوارد الریک بود. باید نامشو ذکر می کردم حتما ^_^

     

    3-انیمه‌ای هست که دوستش داشته باشین ولی امتیاز پایینی داشته باشه؟

     princess principal. دقیقا امتیازش پایین نیست. الان که دیدم، زده هفت. ولی کلا زیر راداره و هیچکس حواسش نیست که چقدر خفنه! تا حالا دوازده قسمت، و فکر کنم یه سینمایی ازش اومده. شخصیتای اصلیش دخترایی هستن که هرکدوم به دلیلی وارد یه ماجرای جاسوسی-حکومتی شدن. دنیاشون یه انگلستان ویکتوریایی پیشرفته است که با یه دیوار به دو سرزمین تقسیم شده و... ماجراش طولانیه، و من دقیقا یادم نمیادش. ولی بهترین شخصیت دخترای انیمه ای رو داره! داستانش شاید از دور کلیشه ای به نظر میاد، ولی از همون قسمت اول تا قسمت آخر غافلگیرتون میکنـــه.

    Top 7 Princess Principal Characters with the Most Tragic Story [Best List]

     

    4-تصمیم دارین امسال چه انیمه‌هایی رو تماشا کنین؟

    دیگری(another)، guilty crown، اگه خدا بخواد وان پیس *_*، جوجتسو کایسن، مودوئازوشی(یه انیمه چینیه. دوستم گفت یه شخصیت توش داره که از ایتاچی و ساسوکه هم بدبخت تره(!)، منم نتونستم مقاومت کنم.)، "دیروز را برایم بخوان" رو هم باید تموم کنم زودتر.

    کلیم سینمایی اومده که ندیدم.

    به علاوه هارمونی، و اون انیمه ای که هیکارا معرفی کرد و به شکسپیر اشاره زیاد داشت و اسمشو یادم نمیاد -_-

    5-آزاردهنده‌ترین شخصیت انیمه‌ای که می‌شناسین کیه؟

    ساکورا هارونو :| البته ازش بدم نمیاد. فن فیکشن هم باعث شده حتی دوستش داشته باشم و درکش کنم. ولی همچنان آزاردهنده است. :|

    خود ناروتو هم یه ذره... رو مخه. وقتی خود انیمه رو می بینی حسش نمی کنی. بعدا که بهش فکر می کنی میفهمی چقدر رومخ اطرافیان(الی الخصوص ساسوکه بدبخت) بوده

     

    6-انیمه‌ی مورعلاقتون کدومه؟

    ناروتو مورد علاقمه! ولی بهترین انیمه رو بخوایم بگیم، میگم کیمیاگرتمام فلزی یا آکادمی قهرمانی من یا (تازه یا) ناروتو. 

     

    7-کدوم انیمه رو هیچ وقت نمی‌خواین تماشا کنین؟

    خیلین. انیمه های ایسکای و هارم مثلا، که اصلا خوشم نمیاد. حتی ری:زیرو که خوبشونه رو هم فکر نکنم بتونم هیچوقت تموم کنم.

    ولی آهنگاش قشنگه خدایی.

     

    8-یک   دو    چند انیمه نام ببرید که شدیدا با احساساستون بازی کرد؟

    انجل بیتس (Angle Beats) که در رتبه اول قرار داره. کلاس آدمکشی دقیقا بعدشه. نه از نظر غمناک بودن، بیشتر باعث ایجاد هیجان درم میشد. دروغ تو در آوریل ترکیبی بود. هیجان و شور جوانی + غم و غصه. 

    (دلیل اینکه ناروتو اینجا نیست، اینه که من با خود ناروتو احساساتی نشدم. بعدها با فن فیکشنا بیشتر قضایا رو هضم کردم/گریه کردم/جیغ زدم.) 

     

    9-شخصیت انیمه‌ای زن مورد علاقتون کیه؟

    آلیس از انیمه پاندورا هارتز. جذابیت و قدرت و رک و راست بودنش، دیگه طراحیشو نگم! همه عالی.

    (تو پرانتز بگم، اِما از انیمه ناکجاآباد موعود هم موردعلاقه باران، و دومین موردعلاقه منه. فکرشو بکنید! شخصیت مونث اصلی برای انیمه شونن! مثل یه نسخه دختر و گوگول و غیراعصاب خوردکن از ناروتوئه.)

     

    10-شخصیت انیمه‌ای مرد مورد علاقتون کیه؟

    هممم... بین ادوارد الریک(کیمیاگر تمام فلزی) و ایتاچی اوچیها(ناروتو)

     

    11-غم انگیز ترین صحنه‌ی مرگ توی کدوم انیمه اتفاق افتاد؟

    نمیدونم چرا دقیقا... ولی تو انیمه شارلوت،(اسپویل) مرگ خواهر کوچیکه ی یو خیلی اشکمو در آورد.

    حتی اسم خواهره رو هم یادم نمیاد *-* ولی مرگش، و اتفاقات بعد مرگش، و حس برادرش بعد مرگش... خیلی داغون کننده بودن. (بغل کردن هاگریدی باران در پس زمینه)

     

    12-کدوم انیمه بهترین صحنه‌های مبارزه‌ای رو داره؟

    اتک آن تایتان و آکادمی قهرمانی من.

    مخصوصا انیمه سینماییش که تازه دیدم My Hero Acdemia: Heroes Rising عجیب خوب بود از این نظر *_* 

     

    13-یه نقل‌قول از انیمه‌ی موردعلاقتون بگین؟

    جاییکه یه نفر بهت فکر می کنه، اونجا خونه‌ی توئه.

    (جیرایا، انیمه ناروتو)

     

    A Lesson Without Pain Is Meaningless

    (ادوارد الریک، کیمیاگر تمام فلزی)

     

    14-کدوم انیمه بهترین موسیقی رو داشت؟

    کارول و تیوزدی

     

     

    15-دوست دارین با کدوم شخصیت انیمه‌ای برین خرید؟

    یه لحظه دلم خواست بگم اینو یاماناکا از ناروتو. اصلا خیلی این دختر خوبه. بهترین دوست انیمه ای، با اختلاف. 

    ولی من از اونام که از خرید بدم میاد و فقط همونی که احتیاج دارم رو میخرم، و رفتن با اینو یه چیزی میشه مثل رفتن با مامان و باران، فقط بدتر.

     پس... شوتا آیزاوا(پاک کننده بزرگ) از آکادمی قهرمانی من *_* سلیقش بهم نزدیکه.

    البته، اگه حاضر بشه وقتشو تلف کنه با یکی دیگه بیاد خرید.  

    (محض اطلاع، آیزاوا اینه)

    متوجه شدید که؟ تو کل انیمه، یه لباس می پوشه. D:

    بعضی وقتا هم ازینا می پوشه D: بهــتــرین لباس دنــــــــیا!

     

    16-شخصیتی هست که دوست داشته باشی بکشیش؟

    دانزو ⚡__⚡

    حقیقتا دانزو 💀__💀

     

    18-انیمه‌ای هست که هنوز نیومده و خیلی منتظرشین؟

    تا یه هفته پیش حســابی منتظر آکادمی قهرمانی من بودم. کلا یادم رفته بود که این آپریل قراره بیاد.. ولی اومد! 

    در حال حاضر ولی منتظر چیزی نیستم. کلا انتظار-دونم خراب شده. حتی واسه اتک هم دیگه شوق ندارم :/

    (ویرایش:اوه یادم اومد! سینمایی دیگه‌ی آکادمی هم تریلرش اومده و منتظرشم: World Heroes.)

    (اگه فصلای بعدی نوراگامی/پاندورا هارتز/ مارس همانند شیر/نو گیم نو لایف رو هم بسازن ممنون میشیم *_*)

     

     

    19-شخصیتی هست که دوست داشته باشین بیارنیش خونتون؟

    امای ناکجاآباد موعود رو دوست دارم بیاد. باهاش خوش می گذره :)

    اینو رو هم که گفتم. خیلی دوست گوگول و خوبیه. :*)

    (                                                                                                                                                     ))

    این قسمت به دلایلی سانسور شد ^_^

    P:

     

    پ.ن: چرا نوزده تا شدن؟ :| 

    ویرایش: اوه یادم رفت... به اینجا سر بزنید : )

    ناروتو: جرقه نارنجی می درخشد

    چند شب است که دلم میخواهد درباره اش بنویسم. نه به دلیلی که همیشه درباره انیمه ها مینویسم، یعنی مشتاق کردن بقیه برای دیدنش، بلکه برای اینکه چند سال بعد بخوانمش و بفهمم نسبت به آن چه احساسی داشتم، اگرچه دقیقا نمیتوانم توصیفش کنم. چه طوری این احساس، احساسی که حالا دارم، به درستی به خود آینده ام منتقل بشود؟

    معما دیگر بس است. لحن کتابی هم همینطور. میخوام درباره ناروتو بنویسم.

    باید اعتراف کنم که ناروتو، جاش رو دقیقا همتراز گیم آف ترونز توی قلبم باز کرده. خود منطقیم شاید بخواد بحث کنه درباره عظمت و مشهوریت گیم آف ترونز، اما خود احساسیم همین الان زد پشت گردنش و به روش نینجایی بیهوشش کرد. بله...می گفتم. ناروتو، شبیه ترین انیمه به گیم آف ترونزه(از بین انیمه هایی که دیدم، فعلا. کیمیاگر تمام فلزی هم میتونست این جایگاه رو داشته باشه، ولی هر جور فکر کنی، شاید از نظر کیفی بشه، ولی از نظر کمی، یا بسط دادن داستان و شخصیت ها به ناروتو نمیرسه. این درحالیه که من هنوز :1)خود ناروتو رو کامل ندیدم 2)three big شونن جامپ، یعنی بلیچ، وان پیس و ناروتو رو ندیدم و نخوندم)

    چرا ناروتو رو دوست دارم؟ احتمالا با دیدن قسمت اولش، یا خلاصه داستان توی سایت ها نتونید دقیقا درک کنید چرا.(حداقل باید تا آخر ناروتو پارت 1 ببینید) 

     خلاصه ها هیچوقت داستان رو درست به آدم توضیح نمیدن. توی خلاصه ویکی پدیا، میگه شونزده سال پیش یه روباه نم دم شیطانی به دهکده پنهان در برگ حمله میکنه، و هوکاگه، رئیس دهکده، اونو توی بدن یه بچه به اسم ناروتو مهر میکنه. این بچه هم به تنهایی بزرگ میشه. چون همه ازش متنفرن، و میخواد خودش هم هوکاگه بشه که مردم بهش احترام بذارن.

    امکان نداره با همچین توضیح خشک و خالی بدردنخوری کسی دقیقا بفهمه ناروتو چیه. ناروتو درواقع، داستان شخصیت اصلی و دوستهاشه، که توی پارت 1، دارن سعی میکنن که قوی تر بشن که بتونن جای بزرگترهاشون رو در نینجا بودن بگیرن(یکی از مهم ترین مفاهیم ناروتو هم همینه نسل جدید و پرورششونه. طوریکه نسل آینده، مثل مهره شاه توی شطرنج توصیف شده)

    ولی داستان به همین سادگی نیست. چون چیزهای خیلی زیادی توی گذشته و آینده شون هست که روی زندگی اونها تاثیر میذاره. اتفاقاتی که وقتی خودشون بدنیا نیومده بودن، رخ داده و الان سرنوشت اونا رو تغییر داده یا به هم گره زده. تصمیم ها و انتخاب ها...

    هنر کیشیمتو، نویسنده ناروتو، این بوده که قبل از نوشتن چپتر اول باید روی 200، 300 چپتر کار میکرده. حتی قبل از اینکه داستان شروع بشه به تعریف شدن، شروع شده. این از داستان.

    حالا شخصیت ها

    به نظرم ناروتو از اون داستان هاییه که بعد یه مدت، دیگه دست نویسندش نبوده و متعلق به خدای داستان ها، یا یه همچین چیزی، هست که که شخصیت ها دیگه فقط ساخته ذهن نویسنده نیستن. مثال، مردم پرسیدن که چرا کاکاشی ماسک میزنه، و طرفدارا شروع کردن به تئوری سازی درباره پدرش، دوران کودکیش، پایبند بودنش به قوانین، پنهان کردن احساساتش، پنهان کردن خون دماغ شدنش موقع کتاب خوندن (*_*) و .... 

    درحالیکه نویسنده به سادگی گفت:چون نینجا ها به نظرم باید مرموز میبودن، اما اگه واسه همه ماسک میذاشتم طراحیشون سخت میشد، پس کاکاشی همینطوری موند :|

    درچنین مواردی، آدم باید ناامید بشه از نویسنده. اما برای من برعکس بود. به نظرم این یعنی نویسنده انقدر شخصیت رو خوب ساخته که دیگه شخصیت نیست. انسانه.

    یه پیام بارزگانی:ناروتو جز اون انیمه هاییه که شخصیت فرعی های بسیوووووور جذابی داره. اما جالبیش اینجاست، که حتی در این حالت هم، شخصیت اصلی هرگز از جذابیتش کاسته نمیشه، واصلا نمیشه شبیه شخصیت اصلی شونن گونه با یه دوست خیلی جذاب و عشق دوران کودکی. (البته ناروتو هرسه این گزینه ها رو داره،اما باز هم متفاوته با اکثر شونن ها)

    اینجوریه که شخصیت فرعی ها هی جذابتر میشن، بعد ناروتو ازشون میزنه جلو در خفنیت، بعد دوباره شخصیت فرعی ها میزنن جلو و بعد ناروتو و... این ماجرا ادامه پیدا میکنه تا وقتی همه به سرحد جذابیت برسن.

    دنیا رو هم که نگم براتون. ما، یا خارجی هایی که زیاد از دوران ادو(یعنی همون دوره زمانی ناروتو) سر در نمیاریم، کاملا حس دوران دایموها، دهکده ها و نینجا و سامورایی ها، کشورهایی که به هم حمله میکنن و حس حال مردم کلا خیلی خوب حس میشه، که به خاطر طراحی و داستان خوب هست.

    چیزی که ناروتو حتی از گیم آف ترونز هم بهتر عمل کرده، استفاده از جادو و اینجور چیزاست، که عناصر جادویی ناروتو از گیم اف ترونز برای من حداقل جالبتره. می دونم که گیم آف ترونز اصلا قرار نبوده جادوگونه بشه، ولی خب...شخصا این جور فانتزی رو بسیا دوست میدارم.

    What are the most badass fights in Naruto or Naruto Shippuden? - Quora

    چیزی که ناروتو گیم آف ترونز با هم توش اشتراک دارن، تولیدکننده های ... هست. تولید کننده های... اه. ولش کن...جای خالی رو خودتون پر کنید.

    ناروتو، کش داده شد به خاطر اینکه سازنده هاش از پول بدشون نمیومد. انیمه ای که میتونست توی 350 قسمت تموم بشه، 720 قسمت طول بکشه آخه؟ با یکعالمه ova و فیلر اضافه؟ و آخرم مردم مجبور باشن برن فیلم رو ببینن که آخرش رو بفهمن؟ مانگای ناروتو، نه تنها ازش عقب نیافتاد، بلکه به خاطر فیلر ها خیلی جلو هم افتاد. 

    این بلا، سر گیم آف ترونز و سریالش هم اومد، ولی برعکس. یعنی خیلی سریع سر و تهشو هم آوردن.

    و آخر سر، امید و حس محبت ناروتو. چیزی که به خودش جذبتون میکنه، انگار...یه حسه عجیبه که شاید خود نویسنده هم براش برنامه ریزی نکرده، ولی توی دنیای نینجاها وحود داره. ناروتو، نه خیلی شونن و پر از شادیه، نه خیلی دارک و واقعی گرا. یعنی داره بین دنیای واقعی(دنیای پر از جنگ) و دنیایی که باید یه روزی داشته باشیم(دنیای پر از صلح که آدما با تلاش میتونن به هرجایی برسن) تعادل ایجاد کنه و از هردوتاش استفاده کنه. از این بابت، بهترین گزینه است که به بچه ها(منظورم از 8،9 سال تا 18 سال، یعنی همون نسل آینده خودمون) نشون بدیم(نشون بدیم فعل درستی نیست. دستش باید ببینیم باشه. چون خودمم جزوشونم *_*) و بگیم:نگاه کن. این دنیاییه که ما باید داشته باشیم.

    حس خوب، دوست و خانواده داشتن، خنده ای میان جنگ، درک کردن، تنهایی که به پایان میرسد، نینجا بودن و....

    وقتی متنمو میخونم، احساس میکنم اونطوری که باید حسمو منتقل نکردم و فقط از نظر اسختاری ناروتو رو بررسی کردم و گفتم اثر خوبیه. در حالیکه یه اثر خوب نیست. چیزیه که...داستانیه که قراره به یادتون بمونه و احساسیه که قراره توی ذهنتون شکوفه بزنه و ...

    واقعا نمیتونم توصیفش کنم.

    میشه کمک کنید؟

    HD wallpaper: naruto shippuden, anime guy, anime art, drawing ...

    پ.ن:میدونستید ناروتو بعد هری پاتر بیشتری فن فیکشن های دنیای رو داره؟

    فکر کنم میدونستید چون خودم گفته بودم به گمونم...هووم.

    از تعداد فن فیکشنا، میشه به این رسید که چقدر داستان روی طرفدارا تاثیر گذاشته که دلشون بخواد وقت بذارن و داستان خودشونو برای اون داستان اصلی بنویسن. انار هرچی فن فیکشنا برای یه داستان(تاکید میکنم. داستان) بیشتر باشه، ارج و قربش برای خدای نوسندگی بیشتره.

    (به این اشاره کنم که به اندازه ناروتو، معتاد یکی از فن فیکشن هاش شدم dreaming of sunshine، که خیلیم معروفه.)

    پ.ن:و آهنگ ها...

    خدایا آهنگ ها...

    ناروتو همونقدر که آهنگ های غیرقابل تحمل داره، آهنگ های بی نظیرم داره.

    اینهایی که میذارم مال ناروتو شیپودن هستن، ولی ناروتو هم دو تا اوپنینگ قشنگ داشت که حوصله پیدا کردنشون رو ندارم، شرمنده:

    cascade.mp3/

    u_can_do_it_

    shalala

    blue bird

    freedom

    و همونطور که به یه دوست پیشنهاد کردم، یه بارم که شده آهنگای بیچاره رو گوش بدید..هم گناه دارن..هم ثواب داره :)

     

    ویرایش:ای خود آینده، این همه وراجی فقط یک هدف داشت، و آن هم این بود که بگویم، ناروتو واقعا مثل یک جرقه نارنجی وسط تاریکی می درخشد، در ذهن و روح تو می درخشد، اگه چیزی که لازمه رو ازش برداشت کنی.

    منظورم اینه که...آخ بیخیال، خود آینده خنگ عزیزم، فقط اینو بدون که همیشه امید هست که بتونی یه ذره شبیه ناروتو باشی، و خیلی هم ارزششو داره. ارزش این همه تلاش و سختیو داره. حتی اگه فقط یه لحظه باشه، اون لحظه خاص...حس گفت انگیزی داره.

    اون لحظه ای که جرقه نارنجی می درخشه.

    ~ اینجا صداها معنا دارند ~

    ,I turn off the lights to see
    All the colors in the shadow

    ×××
    ,It's all about the legend
    ,the stories
    the adventure

    ×××
    پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
    آرشیو مطالب
    Designed By Erfan Powered by Bayan