- شنبه ۲۴ اسفند ۹۸
- ۱۳:۳۹
خانم جوان رولینگ عزیز.
بهتان برنخورد. شما شخصیت خیالی نیستید. اگرچه همیشه برای من اسطوره ای فراموش نشدنی بودید. کلی گزینه دیگر روی میز داشتم. کلی شخصیت انیمه ای که همه شان را حسابی دوست داشتم...از آن شخصیت هایی که دوست داشتی توی مدرسه بغل دستیت میشدند و در راه خانه همراهت. اما در حال حاضر، شاید فقط شما بتوانید درد دل مرا درک کنید. ادوارد هزاران سختی ریز و درشت از سر گذرانده، ولی هرگز خشک شدن چشمه نویسندگی را درک نکرده. میدوریا 200 تا از 206 استخوانش را شکانده ولی به «رایتر بلاک» تا حالا بر نخورده.
برای همین تصمیم گرفتم در این بازی وبلاگی برای شما نامه بنویسم. تا که برسد به دستتان یک روزی.
خانم رولینگ عزیز
با وجود همه اخترامی که برایتان قائلم، با وجود تحسن هایی که دوست داشتم یک روزی رو در رو بهتان بگویم، ازتان گله مندم. ازتان میخواهم مسئولیت پذیر باشید. مسئولیت بلایی که بر سر زندگی من آوردید را قبول کنید.
تقصیر شماست...همش تقصیر شماست که من عاشق نوشتن شدم. نه...نمی توان بهش گفت عاشقی. انگار باور کردم که اگر بخواهم و تلاش کنم میتوانم بنویسم. اگر چیزی را باور کنی، همان میشوی. و من نویسنده شدم.
برایم مهم نیست که از نظر دنیا نویسنده نیستم. من مینویسم. پس نویسنده ام. ولی مشکل اینست که نویسنده خوبی نیستم. مشکل اینست که دلم برای شخصیت هایم تنگ شده. دلم برای نوشتن تنگ شده. دلم برای گشتن دنبال کلمه مناسب تنگ شده. من میخواهم بنویسم، ولی نمی توانم.
درواقع من کمک میخواستم. میدانم زندگی شما راحت نبوده. میدانم شما هم کلی پستی و بلندی داشتید، شما هم با گریه خوابیدید، با نگرانی برای دختر کوچکتان و... احساسی که پس از 7 امین یا 10 امین باری که کتابتان رد شد داشتید را می فهمم.
چطور توانستید؟ چطور انقدر قوی بودید که همه این مشکلات و ناهمواری ها را تحمل کنید؟ چطور ادامه دادید به نوشتن.
خانم رولینگ، کمکم کنید. لطفا به من بگویید...وقتی پیشنویس قر و قاطی دوم کتاب را میخواندید، و حس نابودی و بدرنخوری داشتید چطور ادامه داید؟
من روحم را از دست دادم، و حتی اگر کل چین را هم قربانی کنم که سنگ فلاسفه بسازم، نمیتوانم برش گردانم.
لطفا بگویید...آیا کسی که روح ندارد میتواند نویسنده شود؟*
دوستدار شما،
هلن پراسپرو
پ.ن:من هنوز منتظر نامه هاگوارتز هستم. هنوز فکر میکنم نامه ام توی اداره پست گم شده یا مسئول نامه من یک جغد حواسپرت بوده که اشتباهی رفته یک جای دیگر.
پ.ن:خانم رولینگ مراقب خودتان باشید. ماسک بزنید دستتان را هم بشویید. کرونا از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است.
پ.ن:نمی خواهید کتاب جدید بنویسید؟ درک میکنم...ولی عصبانی هم هستم ازتان :|
(به دعوت سولویگ، منشا گرفته از وبلاگ آقا گل)
*ایا کسی که کوسه ندارد میتواند قهرمان شود؟(میدوریا ایزوکو)
+بعدا نوشت:پاک یادم رفته بود باید یکی رو دعوت کنم. :|
دعوت میکنم از چارلی(که البته قبل از شروع شدن چالش یه نامه ای نوشتن. که البته ما حسابش نمیکنیم جزو بازی. و فعلا هم که غیبشون زده :|)
از اوتانا سنپای
از گربه سنپای
از لیتل پامکین
و nobady