کیف به مثابه شوهر

  • ۱۴:۲۶

سه روزمونده به اول مهر و من کیف ندارم. یه کیف فروشی تو شهر ما هست، که مردم خیلی قبولش دارن و خرید از جای دیگه تابو محسوب میشه. هر سال، کیفای خوب میاورد. امسال نیاورد.

دوستشون نداشتم. چون:سرمه ای نبودن و به اندازه ای گنده نبودن که بتونم به جز کتابای خودم، چهار تا کتاب هری پاتر توش جا بدم :)

خلاصه اینکه، به زور پدر و مادر یه کیف خارجی و جادار و زشت خریدم،هرکاری کردم، نتونستم...نتونستم براش ذوق داشته باشم. مادرم می گفت یه چند بار بری مدرسه بهش عادت می کنی ولی...

خیلی حس بدی داشتم. چون به جز مدرسه، کیفمم نمی تونم خودم انتخاب کنم.

شب، با چشم گریان رفتم پیش مادرم و بالارخه حرف دلمو زدم:

- ببین مامان، کیف مثل شوهره. نمی تونی با یکی چون پولدار و خوشتیپ و مهربونه ازدواج کنی، ولی ازش خوشت نیاد. بعد بگی عیب نداره، در طول راه عاشقش میشم. اگه خوشت نیاد، نمیاد دیگه.

و میتونید تصور کنید عکس العمل مادر من چی بود دیگه؟ زنگ زدن به تیمارستان :))

گفت که اصلا کیف به شوهر ربط نداره و نمی تونی اینا رو مقایسه کنی، درحالیکه ربط داره. باید کیفتو نه ماه تحمل کنی، پیکسل بهش بدی، ازش بگیری، با هم گریه کنید، وفتی  عصبانی هستی بندازیش رو دوشتو دستش رو فشار بدی. کیف...خیلی مهمه.

لطفا، دعا کنید هیچ جوونی بی کیف نمونه امسال.

دعا کنید منم برم سر درس و مشقم(خونه زندگیم) :))

طاها معبدی

خب اگه شد شماره تیمارستانو از مامانت بگیر واسه منم بفرست

خودم ندارمش
اگه داشتم که الان به وای فای تیمارستان وصل بودم :))
طاها معبدی

خب اینم حرفیه.وصل شدی واسه منم بفرست پسووردشو

چشم :))
وایولت

این بخش تیمارستان که دیگه شوخی بود. ولی واقعا رفتی بهش اینو گفتی؟خخخخ.  منم کیفم رو دوست ندارم. یعنی رنگش بده. خاکیه انگار. ولی جاداره و جنس خوب.تازه انقدر کلفته که پیکسل هم بهش نمیمونه. البته ما پارسال یه دزد ناشناس تو مدرسمون داشتیم که پیکسل دوستم رو دزدید. از اون موقع جرئت ندارم پیکسل بزنم به کیفم

 

 

 

 

آره بهش گفتم. از خودش بپرس :))))))
ولی خدایی گفتم اونم دیوونه شد. البته آخر سر عوضش کرد.
پیکس یکی از مهمترین عناصره. با پیکسل میتونی همزاد هاتو پیدا کنی.
همونطور که با کتاب خوندن گوشه کلاس میتونی
لنی ..

چه جالب بود این تمثیل :) من هیچوقت همچین نگاهی به کیفم نداشتم ولی به لپ تاپم چرا! یه حس وابستگی و عاطفی خاصی نسبت به لپ تاپم دارم :))

لپتاپ یعنی عشق
من واسش اسمم گذاشتم:نورث
Ame no aoi sora

اینو به مامانم میگفتم تا صبح میخندید😂😂😂 ولی واقعا همینیه که میگی خیلی از این بلا هایی که انتخاب خودت نبوده سرم اومده و همیشه آخرش مامانو بابام مجبور شدن به اونی که خودم دلم میخواد تغییرش بدن، و اینطوریه که الان من به هر چی دست میزنم میگم اینو بخرم؟ قشنگ میگن هر چی خودت دوس داری بردار بعدا دوباره سروکله مون هزار بار اینجا پیداشه=)

مامان من فقط همون شبشو خندید XD ولی واقعا در نظر گرفت زنگ زدن به تیمارستانو.
اتفاقا من همین دفعه اینجوری بودم :) این شخصیت خواهرمه.. که دقیقا اونچیزی که دوست داره باید باشه.
Ame no aoi sora

نه در واقع خونه ما همه دلشون میخواد همین طور این دیوونه رو تا ابد نگه دارن، مامانم میگه تو شادی خونه ای بزرگترین نعمتی که خدا بعد سلامتی به من داده تویی....... انتظاراتم از خودم بالا رفته :)))

من و خواهرتون احتمالا تفاهم های زیادی داریم

چه خوبXD به من که تاحالا همچین چیزی نگفتن.. ولی شاید ته دلشون باعث شادی روحشون میشه اینکارام XD

آره اینطوری به نظر میاد :))))
Ame no aoi sora

خونه ما شکر گزاری و بروز احساسات درون قانونه

 مطمئنم که خیلی از بودت خوشحالن و خیلی این کاراتو دوست دارن و قدرشو میدونن آخه یه روزی دلشون واسه این کارات تنگ میشه

^-^

چه خونه خوبی پس D:
فکر کنم الانم میدونن.. فقط تسوندره ان یه ذره :دی
Ame no aoi sora

آره از بعضی نظر ها، مثلا داداش کوچولوی سه ساله من بعضی وقتا یه دفعه میگه خدایا شکرت باران رو بهم دادی، خدایا شکرت مامان رو بهم دادی، خدایا شکرت بابا رو بهم دادی و......... هر چیزی به ذهنش میاد میگه مثلا خدایا شکرت توپم رو بهم دادی‌ماشین و شمشیر و تفنگ و.......

قطعا همینه ^-^

چقدر خوب *____* و عمیق!

Ame no aoi sora

آره شخصیت اون کوچولو خیلی بیشتر به من می خوره، نسبت به سنش خیلی فهمیده ست،واقعا عاشقشم، شیطون بامزه *-*

D:: کاوایییی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan