- چهارشنبه ۱۱ تیر ۹۹
- ۲۱:۰۹
اگه آنی شرلی رو ترجمه قدیانی خوند ه باشید، احتمالا به واسطه اون مربع زشت صفحه اول، میدونید که اسم آنی شرلی، در واقع آن شرلی خونده میشه و در ترجمه فارسی اون ی آخر رو اضافه کردن که با «آن/این» اشتباه گرفته نشه. حالا فکر کنید اگه آنی میدونست تو یه کشوری مجبورن املای اسمشو با «ی» آخر بنویسن چقدر ذوق می کرد D;
یه زمانی همه جا جاز میزدم که از آدمای عادی متنفرم و حتی توی لیست تنفرهای من و منم هستم. اما بعدا فهمیدم که خودمم آدمی به شدت عادی هستم پس اینطوری یعنی از خودم بدم میاد. دیشب موقع خوندن کافکا در کرانه متوجه شدم که کسایی که ازشون بدم میاد درواقع آدمای بدون تخیل، و به قول سی اس الیوت آدما پوکن. هیچ آدمی نمیتونه همزمان هم تخیل داشته باشه، هم به شدت روی مخ باشه. کسی نمیتونه هم تخیل داشته باشه، هم یه زندگی «کاملا عادی» داشته باشه. درسته، بعضیا مثل من زندگیشون به شکل عادی غیرعادیه. یعنی یه طورایی ادای غیرعادی بودن رو در میارن. ولی خب...به هرحال زندگیم کاملا عادی که نیست، هست؟
خلاصه اینکه، خوشحالم که برای این نفرتم اسم درست پیدا کردم.
+باران.
-نه.
+باران.
-نـــه.
+سه تا چیزی که امروز یاد گرفتی رو بگو.
-بیخیالم شو تو روخدا.
+باران
-(گریه)
- کوتاه نوشت
- ۱۵۲