- جمعه ۲۷ تیر ۹۹
- ۱۶:۰۰
نام(ها):دختری که در زمان پرید
the girl who leapt through time
نزدیک ده هزارتا انیمه و کتاب و فن فیکشن درباره زمان و سفر در زمان خوندم، و هیچوقت مفهوم اصلیشونو نفهمیدم. مگر اینکه مفهوم فرعی مثلا دوستی و اینا داشته باشن و بخوان بهم بفهمونن. مثلا...با زمان بازی نکنید، خطرناکه؟ آخه دقیقا چطوری میخوایم بازی کنیم، مجید دلبندم؟ یا اینکه تو گذشته گیر نیافتیم و به آینده چشم بدوزیم چون نمیشه عوضش کرد؟این یکی منطقی تره، ولی بازم..
بعد از دیدن دختری که در زمان پرید، فهمیدم داستان های سفر در زمان برای چی هستن. برای اینکه ما «فکر» کنیم احتمالش هست که بشه گذشته رو عوض کرد. دقیقا مثل انیمه های شونن که باعث میشن فکر کنیم با تلاش میتونیم به همه چی برسیم.
جدا از این بحث ها اما، من از این انیمه به خاطر خود داستانش لذت بردم، حتی با اینکه به اندازه بقیه انیمه ها تا الان پرمایه و اینا نبود. به عنوان یه کار نوجوان طور ازش خوشم اومد، و حتی بالای لیستم رفت! چرا؟
اول:ماکوتو! اصلا این دختر عشق بود... و رفت توی تاپ تِن شخصیت های دختر موردعلاقم. اونطور که شوخ و شنگ و بی توجه بود به اطرافش، یا یه طورایی زندگی رو ساده می گرفت(مثلا اینکه از پرش در زمان واسه چیزای خیلی ساده استفاده می کرد) و کلا همه چیش رو خیلی دوست داشتم.
دوم:به خاطر یه صحنه هم که شده این انیمه باید ده از ده بگیره. دقیقه 84، یا 1:24 انیمه بود که ماکوتو داشت می دوید، و دوربین فرضی هم همراهش می دوید. ماکوتو یه ذره سرعتش کم شد، و از دوربین(یا همون زمان) عقب میافته. بعد سرعتشو زیاد میکنه، تا بتونه به زمان برسه.(time waits for no one)
سوم:یه سری از برگشت به عقب ها رو اگه دوباره ببینید، می فهمید توی داستان اصلی، یعنی داستان چیاکی و ماکوتو زیاد موثر نبودن. مثلا درباره اون پسره که تمپورا سرخ کرد و بعد مورد قلدری قرار گرفت و ماجراهای بعدش. ولی خب...وقتی همه رو کنار هم بذارید، انگار این انیمه سعی کرده آینده های محتمل، لایه های مختلف اتفاقاتی که دارن اطرافمون میافتن و جنبه های مختلف شخصیت آدما که ممکنه در شرایط مختلف خودشونو نشون بدن صحبت کنه.
چرا وقتی دنیا نزدیک به نابودی بوده کسی همچین نقاشی آروم کشیده؟
فکر کردن بهش احمقانست، ولی دارم می میرم!
از اینکه زنده ای خوشحال نیستی؟ خب یه ذره خوشحال تر باش!
(خطر اسپویل شدید برای خواندن خطوط زیر را با موس هایلایت کنید)
فقط یه انتقاد...نه، یه چیزی که از انیمه میخواستم، این بود که بتونم دنیای چیاکی رو ببینم. اونطور که میگفت تو آینده ما بیسبال یا آب روان و اینها نیست..ولی توانایی سفر در زمان هست...خیلی برام دردناک بود، و دوست داشتم به شدت بفهمم چرا چیاکی میخواست اون نقاشی رو ببینه؛ و اینکه چطور نقاشی تو این دوره زمانی سالم مونده بود، و چیاکی از کجا میدونست و...
اصلا با این ایده می شد مینی انیمه سریالی درست کرد(غر غر)
(پایان اسپویل)
انیمه طراحی یا موسیقی فوق خفنی نداشت، و در حد خوب بود. برای همین مستقیم میریم سراغ:
چطور ببینیم:
زبان اصلیش به مراتب از دوبلش بهتر بود. دوبلش سانسوری چندان نداشت، و صدای شخصیت فرعی ها هم بد نبود. ولی صدای ماکوتو...آخ صدای ماکوتو...نابود بود! ماکوتوی شر و شیطون ما صداش بیشتر به صدای وایولت اور گاردن می خورد! ترجمه ها هم خوب نبود، اصلا!