هرزصد: پرده ششم: time waits for no one

  • ۱۶:۰۰

نام(ها):دختری که در زمان پرید

the girl who leapt through time

نزدیک ده هزارتا انیمه و کتاب و فن فیکشن درباره زمان و سفر در زمان خوندم، و هیچوقت مفهوم اصلیشونو نفهمیدم. مگر اینکه مفهوم فرعی مثلا دوستی و اینا داشته باشن و بخوان بهم بفهمونن. مثلا...با زمان بازی نکنید، خطرناکه؟ آخه دقیقا چطوری میخوایم بازی کنیم، مجید دلبندم؟ یا اینکه تو گذشته گیر نیافتیم و به آینده چشم بدوزیم چون نمیشه عوضش کرد؟این یکی منطقی تره، ولی بازم..

بعد از دیدن دختری که در زمان پرید، فهمیدم داستان های سفر در زمان برای چی هستن. برای اینکه ما «فکر» کنیم احتمالش هست که بشه گذشته رو عوض کرد. دقیقا مثل انیمه های شونن که باعث میشن فکر کنیم با تلاش میتونیم به همه چی برسیم. 

جدا از این بحث ها اما، من از این انیمه به خاطر خود داستانش لذت بردم، حتی با اینکه به اندازه بقیه انیمه ها تا الان پرمایه و اینا نبود. به عنوان یه کار نوجوان طور ازش خوشم اومد، و حتی بالای لیستم رفت! چرا؟

Leap by Kuvshinov-Ilya on DeviantArt

اول:ماکوتو! اصلا این دختر عشق بود... و رفت توی تاپ تِن شخصیت های دختر موردعلاقم. اونطور که شوخ و شنگ و بی توجه بود به اطرافش، یا یه طورایی زندگی رو ساده می گرفت(مثلا اینکه از پرش در زمان واسه چیزای خیلی ساده استفاده می کرد) و کلا همه چیش رو خیلی دوست داشتم.

 

دوم:به خاطر یه صحنه هم که شده این انیمه باید ده از ده بگیره. دقیقه 84، یا 1:24 انیمه بود که ماکوتو داشت می دوید، و دوربین فرضی هم همراهش می دوید. ماکوتو یه ذره سرعتش کم شد، و از دوربین(یا همون زمان) عقب میافته. بعد سرعتشو زیاد میکنه، تا بتونه به زمان برسه.(time waits for no one)

سوم:یه سری از برگشت به عقب ها رو اگه دوباره ببینید، می فهمید توی داستان اصلی، یعنی داستان چیاکی و ماکوتو زیاد موثر نبودن. مثلا درباره اون پسره که تمپورا سرخ کرد و بعد مورد قلدری قرار گرفت و ماجراهای بعدش. ولی خب...وقتی همه رو کنار هم بذارید، انگار این انیمه سعی کرده آینده های محتمل، لایه های مختلف اتفاقاتی که دارن اطرافمون میافتن و جنبه های مختلف شخصیت آدما که ممکنه در شرایط مختلف خودشونو نشون بدن صحبت کنه.

چرا وقتی دنیا نزدیک به نابودی بوده کسی همچین نقاشی آروم کشیده؟

 

فکر کردن بهش احمقانست، ولی دارم می میرم!

 

از اینکه زنده ای خوشحال نیستی؟ خب یه ذره خوشحال تر باش!

(خطر اسپویل شدید برای خواندن خطوط زیر را با موس هایلایت کنید)

فقط یه انتقاد...نه، یه چیزی که از انیمه میخواستم، این بود که بتونم دنیای چیاکی رو ببینم. اونطور که میگفت تو آینده ما بیسبال یا آب روان و اینها نیست..ولی توانایی سفر در زمان هست...خیلی برام دردناک بود، و دوست داشتم به شدت بفهمم چرا چیاکی میخواست اون نقاشی رو ببینه؛ و اینکه چطور نقاشی تو این دوره زمانی سالم مونده بود، و چیاکی از کجا میدونست و...

اصلا با این ایده می شد مینی انیمه سریالی درست کرد(غر غر)

(پایان اسپویل)

The Girl Who Leapt Through Time GIF | Anime gifs, Anime, Cenário anime

انیمه طراحی یا موسیقی فوق خفنی نداشت، و در حد خوب بود. برای همین مستقیم میریم سراغ:

چطور ببینیم:

زبان اصلیش به مراتب از دوبلش بهتر بود. دوبلش سانسوری چندان نداشت، و صدای شخصیت فرعی ها هم بد نبود. ولی صدای ماکوتو...آخ صدای ماکوتو...نابود بود! ماکوتوی شر و شیطون ما صداش بیشتر به صدای وایولت اور گاردن می خورد! ترجمه ها هم خوب نبود، اصلا!

گربه ...

این واقعا یکی از مورد علاقه هامه:) عاشق صحنه های بودم که خیلی بلند می پرید:)

هی داشتم با خودم کلنجار می رفتم که اینو تو پست بگم یانه،(آخرشم یادم رفت البته:|) ولی ماکوتو منو یاد تو مینداخت سنپای! 
اصلا این حالت سرخوش و بیخیال طورش خیلی نکوسنپای طور بود!
free bird

منم از پریدن‌هاش خوشم میومد :))

انیمه‌ی جالبی بود :)

شیش تا پرینت اسکرین از پریدناش داشتم...شانس آوردید بیان باکس خراب بود، وگرنه هجم همه با اون عکسا تموم میشد ! D:
Maglonya ~♡

وای خدا((=

من عاشق این لنتیم... هرچند آخرش یه مقدار رو مخم بود((=

آره...
خیلی رازها برملا نشد که اعصاب خورد می کرد =_= ولی...
منم عاشق این لعنتیم @_@
Evan Godless

انیمه خوبیه، هرچند از لحاظ تئوری یه چندتا مشکل داشت:| اصن یک جمله ای از یکی از دانشمندای بزرگ فیزیک کوانتوم، هست که میگه هر درکی که ما از زمان داریم اشتباه بوده و هست.:) 

ولی اگر وارد دنیای انیمه بشیم و سوتی های تئوریکش رو نادید بگیریم، به دید یک انیمه رومنس فوق‌العاده بود.

واقعا از لحاظ داستانی و شخصیت پردازی مخصوصا شخصیت باحال اصلی ، و همچنین داستان عاشقانه اش در حد بهتر از خوب و خیلی خوب بود.

پ.ن: چشام درد گرفت بخش اسپویل رو خوندم:(

کلا داستان های سفر در زمان درک نشده ان برای همه، برای همین هر کی هر طور دلش میخواد بهش حالت میده. ولی خب...من این سفر در زمان بی اتفاق و بدون اثر پروانه ای رو دوست داشتم.

پ.ن:چرا آخه...خب با موس هایلایتش می کردین، پس زمینه آبی میشد، کلمه ها سفید
Yumiko :)~

وااای این انیمه رو من خیلی وقت پیش دیدم و با این که گرافیکش اول زیاد به دل نمی نشست بعد از دیدنش نظرم به شدت عوض شد ... ((= و چقدر من باهاش حرص خوردم ... 

+ فقط عاشق اونجایی ام ک سوار دوچرخه ی همون پسره ک عاشقش بود میشه و هر بار بهش اعتراف میکنه و شونصد بار برمیگرده عقب تا بحثو عوض کنه و اعترافشو نشنوه ولی بازم اون اعترافشو میگهXD 

++ قسمت های مرموز و تفکر بر انگیز هم زیاد داشت...من خوشم اومد(: 

+وای آره...اون صحنه رو خیلی دوست داشتم. میخواستم اون تیکه رو بذارم ولی پیداش نکردم تو نت...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan