- سه شنبه ۳۱ تیر ۹۹
- ۱۷:۳۴
(صدای طبل و شپیور)
خب...خب...رسیدیم به آخرین پرده ی هرزصد. همینطور الکی الکی ده تا انیمه فوق خفن نگاه کردم...که واقعا بهم مزه دادن همشون.
آخرین انیمه ای که نگاه کردم، پاپریکا بود. احتمالا قبلا معرفی های فاطمه و مائو چان رو دربارشون خوندید.
همونطور که بقیه قبلا اشاره کردن، مضمونش مثل تلقینه، فقط به صورت ژاپنی شده و پاپریکایی. مثال...موسیقیش. در برابر آهنگ آروم، مرموز طور و ازنظر من عادی هانس زیمر، time، موسیقی the girl in byakkoya اثر سوسومو هیراساوا، یه حالت شاد و سرخوش پاپریکا طوری داره. درواقع رویاها رو مرموز و آروم توصیف نمی کنه، بلکه رویاها توی پاپریکا، از خودشون کنش نشون میدن و پر از هرج و مرجن.
مهم ترین فرق پاپریکا و تلقین، و دلیل اینکه تلقین محبوب تره همینه. توی تلقین، انسان ها هستن که دارن رویا رو دستکاری میکنن. رویا یه مکانه برای داستان، یه راه برای قهرمان های داستان که بتونن به هدفشون برسن. یعنی تو تلقین، آدما درباره رویا میدونن...نحوه بازی باهاشو میدونن و رویا تا حدی تحت کنترلشونه. یه طورایی مثل سیستم جادویی داستانه، که قوانین خاص خودش رو داره و ما قوانینشو میدونیم.
برعکس، توی پاپریکا رویا وحشی و رام نشدست. درسته که یه شخصیت منفی عروسک طور داریم، اما شخصیت منفی اصلی رویاها هستن، که دارن داستان رو تغییر میدن. جنگ آدما با رویاهاشونه. و خب...بیننده زیاد از اینکه این رویاها مثل تلقین چهار چوب ندارن، یا اینکه آدما نمی تونن راحت ازشون به عنوان سلاح استفاده کنن، خوشش نمیاد.
یک سوم پایانی انیمه، بخش مورد علاقه من بود. فکر کنید همه آدما با هم به یه رویا فرو رفتن، و فکر میکنن که واقعیته. و تو اون رویاشون هرکدوم همون کاری که تو واقعیت می کنن رو انجام میدادن. نمیدونم کسی به گزارشگر تلوزیون توجه کرد، توی رویا هم حتی داشت گزارش میداد!دخترای دبیرستانی چهرشون شبیه گوشی موبایل شده بود، تنبل های توی خونه نشین(کوچ پوتیتو ها) شبیه تلوزیون شده بودن و تاجرها شبیه مجسمه طلایی ابیسو، یکی از هفت خدای اقبال و خدای ثروت شده بودن، و ماهی و گربه توی دستشون هم نماد برکت و ثروته. آخر هم، سیاستمدارهایی که داشتن برای تخت پادشاهی می زدن تو سر و کله همدیگه!
از اون جذابتر، جمله ای بود که پاپریکا درباره متضاد بودن همه چی گفت، و یه طوری به شخصیت منفی، هیولا نگاه کرد انگار یه بخش عادی از دنیاست. یه ماده غذایی، هرچند تلخ، که باید حتما اضافه بشه. و خودشم ادویه ای توصیف کرد که کارش متعادل کردن این تضادهاست.
در کل، عجیب انیمه جذاب و خفنی بود و شاید دیدنش به اندازه تلقین «خوش نگذره» و کاپریکا به جذابی لئوناردو دی کاپریوی چشم رنگی نباشه، یه اثر کلاسیک و خفنه که احتمالا همه انیمه و فیلم های بعدش یه مقدار ازش تاثیر گرفتن.
از لحظات:
نابغه ها بیشتر از اونی که تصور میکنن ایجاد می کنن.
به نظرت رویاها و اینترنت شبیه هم نیستن؟ هردوتاشون جاهایین که ضمیر خودآگاه سرکوب شده میتونه بروز پیدا کنه
وقت ناامیدی، سنجیدن شرایط ناامیدانه میشه
این حقیقته که از افسانه بوجود میاد
آخر سر نفهمیدم این کیه! خدای رویاهاست مثلا؟
چطور ببینیم:
نمیدونم چرا دوبله ژاپنیش هیچ جای اینترنت نیست، و حتی انیمه لیست هم دوبلش انگلیسیه. به هر حال، من انگلیسی نگاهش کردم و دوبلور هاشم دوبلور های انگلیسی دث نوت بودن، حتی یکی از دوبلور های انگلیسی ناروتو هم توشون بود.(انگار اینا ده تا دونه دوبلور دارن برای انیمه ها فقط، هی کمپانی ها به همدیگه قرضشون میدن)
به هیچ عنوان با خواهر/برادر کوچکتون نگاه نکنید. صحنه های آزاردهنده ای داره، که ممکنه روی روانشون( و حتی روانتون، اگه حساس باشید) تاثیر بذاره. پس با احتیاط از بین دوبله و زیرنویس انتخاب کنید.