- شنبه ۳۰ شهریور ۹۸
- ۱۴:۴۶
اگر گلی وجود داشت که صلح هدیه می کرد....
اگر دختری وجود داشت که آتش به پا می کرد....
اگر پسری وجود داشت که خاطره اش از جنس جنگ بود....
اگر سرزمینی همه اینها را با هم داشت، و اگر جنگ و صلح به آرامش برسند...
اگر سرنوشتی وجود داشت که خالق، و در عین حال مخلوق همه چیز بود...
اگر شش نفر به پا خیزند...
و یک فائقه برگزیده شود...
آنگاه:
به پایان آید این دفتر، حکایت همچنان باقیست.
زندگی هرگز نمی میرد، اگر چه امروزش فانیست.
--*-*-*-*-*-*-*-*-*
این چند خط مقدمه ای بود بر بچه عزیزم، اورسینه گلم. کتابی که مدتیه دارم می نویسم. میتونید چرت و پرت های من رو از آدرس زیر بخونید:
http://btm.bookpage.ir/thread3312.html
- دست به قلم
- ۱۳۸