- جمعه ۲۸ شهریور ۹۹
- ۲۰:۱۹
من و تو پر از دلخوشی های کوچک هستیم. مثلا، نشستن روی بالکن، هدفون در گوش و کف پا چسبیده به میلههای سرد. نصفه شب زمزمه کردن اسم رمز، و زیر پتو خزیدن با تبلت. مثلا خفه شدن از گرما توی ماشین، در حالیکه صدا نازک می کنیم تا به صدای خوانند بلو برد نزدیک شود، یا حتی گشتن کل دنیا برای کلمه مناسب با قافیه مناسب، یا خندیدن به ترجمه نابود زیرنویس ها. دلخوشی هایی مثل بیدار کردن همدیگر با آهنگ اوپنینگ ناروتو، به دلیل دسترسی نداشتن به جرثقیل. مثل افتخار کردن به اینکه صدای ساسوکه را فقط من میتوانم در بیاورم، درحالیکه تو تنهایی رول ناروتو و ساکورا و کاکاشی را اجرا می کنی. وقتهایی که تمام شب را حرف می زنیم. من آرشیو وبلاگ برایت می خوانم و فن فیکشن تعریف می کنم، تو درباره تست های استعداد تحلیلی و همکلاسی هایت غر میزنی. در تک تک ثانیه های این دلخوشی ها، دلم میخواهد با دو انگشت بزنم وسط پیشانیت و بگویم:«ببخشید ساسوکه چان...
که من دلخوشی بزرگ تو نیستم.»
[برگرفته از رادیو بلاگیها(که به شدت پدیده جذابی بود و هست و چشم قلبیم که روشن شده!)]