مدرسه مجازی عزیزم،

  • ۲۱:۰۸

تا حالا کجا بودی؟ ای نازنین. ای سوییت هارت و هانی عزیزم، تا حالا که من در مدرسه کمر خورد می کردم و از روی رودربایستی جزوه های تکراری مینوشتم و تمام زنگ تفریح را به چرت و پرت گویی مشغول بودم، کجا بودی؟ 

البته، نمی گویم دیر آمدی! دقیقا به موقع بود. حالا میتوانم به جای نیم‌کت‌هایی که حتی عرضه نداشتند گربه بشنود و آمدند توی مدرسه‌های ما مشغول به کار شدند، روی مبل عزیز و موردعشق و علاقه ام بنشینم، لم بدهم یا حتی بخوابم! لپتاپی دم دستم باشد با صد پنجره باز، تبلتی در دست، با تکان دادن موس از فاصله ای قابل توجه، درس را بخوانم و بفهمم و مجبور هم نباشم به معلم هایی که به خاطر مادر و عمو و عمه ام از من کینه به دل دارند، لبخند بزنم. و حتی مجوز زبان درازی هم دارم! تا زمانیکه پیام «آیا میخواهید...»، این پیام سیاه و شوم نباشد روی صفحه، مثل پرنده آزادم.

البته، میدانم که خواندن همه این درس‌های «شاد قطع شده» و «اسکای روم پریده» قرار است کار فیل بزرگوار باشد، ولی ما، من و تو با هم، کارت آسی را داریم که حتی حضرت فیل هم ندارند. نزدیک چهار ساعت زمان مفید صبحگانه و خواب کامل و مناسب.

دیگر مجبور نیستم یکی یکی، تکه تکه از نان، از پنیر، و از کره جدا کنم و مخلوط کرده و در دهان بگذارم. (خودت که  میدانی از جدایی چقدر بیزارم) میتوانم مثل شیر در لیوان جاری شوم، شکل بگیرم و همراه کیک صبحانه خورده شوم! می توانم به جای رادیوورزش، پلی لیست naruto را در آغوش گرفته و در کنارش آرام بگیرم. میتوانم مشق بنویسم! نمیدانی که من چقدر عاشق مشق نوشتنم! فکر کن معلم بهت دستور می‌دهد، راست، رک و صریح. و تو عمل می کنی. خبری از پریدن از این جزوه، به آن کتاب و آن کتاب، به این نمونه سوال نیست! مشق است، مشق!

اگر کمی زودتر می آمدی، من میتوانستم به جای خشک کردن دهانم در زنگهای تفریح، به کاری مشغول شوم که در عشقش گرفتارم. نوشتن! بنویسم. بنویسم، شوخی کنم، همزمان با چندین نفر حرف بزنم، با سرعت تایپم انگشتهایم را نابود، و دوستانم را حیرت زده کنم! ایموجی های بر حق را(@_@، ^_^) به دنیا معرفی سازم، و هزاران کار دیگر.

ای م.م عزیز، میخواهم از تو تشکر کنم. چرا که موجود بس عاقل و با فهم و شعور هستی(اگرچه زیرساخت هایت ضعیفند :/). از آنجا که می فهمی یک دوازدهم عمر یک دانش آموز، نباید در ماشین تلف شود، و نیم‌کت ها باعث سقوط و زشتی مدرسه اند.

حتی طبع شوخی هم داری! طوری که وقتی می بینی معلم هنرمان نمی آید، اسکای روم را وسیله می کنی و شانسی ما را اپراتور می کنی و صدا و وب کم میدهی(اینکارت را دوست نداشتم. مگر نمی دانی من فقط بعد از حمام مو شانه می کنم؟ هان؟) و داخل کلاس های روح‌های کینه‌جوی اسکای روم می فرستی که بیاید انتقام وب کم های فعال نشده اش را از ما بگیرد!

درست است که چیزی از «گوشه حیاط و زیر تونل درختی کتاب خواندن» یا «پرسش از دانش آموز» سرت نمی شود، ولی آنقدر مجنون تو هستم که همچون لیلیت ببینم. بله!

با عشق و احترام

هلن.ن.پراسپرو

----+----+----

این پست، از آنهاییست که باید نوشته شود تا آینده بخواند و «هعععی» گویان، اشک گوشه چشمش را پاک کند.(من آینده عزیز، خودت خوب میدانی که با خود گذشته ای سادیسمی طرف هستی)

تا حرف خود گذشته شد، بگذارید یادی کنیم از من پانزده ساله آینده، که قرار است نامه به آینده‌ام را بخواند.(نازی نازی. گریه نکن. اونقدرا هم خام و نابالغ نبودی دیگه...حالا از یک تا ده شاید پونزده.)

Nobody -

این یه دید خیلی خیلی جالب نسبت به کلاس‌های مجازی بود. اون تیکه که گفتی "تا زمانی که پیام «آیا می‌خواهید...»" رو با تمام وجود درک کردم. :)) اصلا خیلی پیام نحسیه. مخصوصا اگه وسط کتاب خوندنت باشه. و خلاصه آره دیگه منم با این وضع مدرسه‌ی مجازیم رو دوست می‌دارم. P:

همین الان که خواستم جواب بدم نظرا رو این پیام اومد برام
 -__-...قلبم از پوستم زد بیرون.
mochi ^-^

مدرسه مجازی..هوممم خیلی کیوت نوشته بودی*^*

منم واقفا از این که اخنگ گوش میدم سر کلاس لذت میبرم خیلی حال تازه اگه حال نداشته باشی کلاس رو میپوچونی و نیاز نیست مثل مرده ها سر کلاس بشینی و فقط سر تکون بدی و هیچی نفهمی

چسات کیوت میخونه :)

مثل مرده سرکلاس نشستن...آخ قلبم...چه خوب گفتی! الان میتونی ضبظ کنی و بعدا ببینی
رفیقِ نیمه راه

از اونجایی که علنا دیگه دوران مدرسه من به پایان رسیده باید بگم که؛ گومنه! درکت نمیکنم -_-

الان نمیدونم بهت تبریک بگم یا تسلیت! چون با اینکه خیلی خوش می گذره اینجوری مدرسه، به شدتتت چشم نابود-کنه.
Fahimeh ^_^

حالا از یک تا ده شاید پونزده:))))

 

D:
Violet JAron

من هنوز جرئت نکردم موقع کلاس های انلاین آهنگ گوش بدم:) ولی حتما باید این کار رو بکنم. مثلا سر زنگ انشا. که امروز هم دارم.

پیام آیا می خواهید درمورد چی بود؟

 

پ.ن: واییی دیشب بهترین شب زندگیم بود. تونستم یه ساعت بیشتر بخوابم! (به خاطر تغییر ساعات) ساعت دوازده خوابیدم، ولی مثل این بود که یازده خوابیده باشم!

و تازه، جنگ ملکه ی سرخ رو که به امون خدا ول کرده بودم دارم ادامه می دم. دیگه واقعا قشنگ شده!!!!

چرا آخه؟ من قبلا از ترس بیدار نشدن خواهرم گوش نمی کردم، ولی الان زود پام یهشو من چیپس خوران از آمادگی دفاعی با بلو برد لذت می برم :))
آیا میخواهید میکروفون خود را فعال کنید؟
این پیامم...این پیام نقطه چین...


پ.ن:من امروز صبح بهترین روز زندگیم بود!!!! چون تازه صبح فهمیدم یه ساعت بیشتر میتونم بخوابم و تو دلم هی داشتم دعا می کردم معلما دیر بیان یا چی...

مه سیما بانو

من که اینایی که میگن دلمون واسه مدرسه تنگ شده رو درک نمیکنم.

خیلیم خوش میگذره.:)هم اهنگ می زاریم(البته بین کلاسا)هم خوراکی می خوریم.

وای راست میگی!من کلاس زبانم که میرم مامانم یه بار گفت یه دیقه داوطلب نشو(کار داشت)

منم در کمال پررویی گفتم نمیشه که:)

منم تنگه دلم....ولی دلم میتونه بره...بلو بردو یه بار دیگه گوش کنه. والا! من مبل و نت وسط کلاسمو به هیچکی نمی دم.


D:
خوراکی خوراکی!
Honey Bunch

وای یاد اون روزا بخیر :(

بدو ترس از کرونا کنار هم وول میخوردیم :(

هععی...

همین آپشن وول خوردنو باید میداشتیم...با یه حیاط خوب...
Yumiko ツ ! ×

چقدر ایده ی متنتو دوست داشتم((:...من واقعا دلم میخواست امسال برم مدرسه ولی دیگه شرایط یاری نکرد...دلم واسه روزای قدیمی بیش از حد تنگ میشه...

خصوصا سال هشتم و نهمم...

مدرسه ی راهنماییم((: ...هق*

راهنمایی خیلی خوبه...هنوز نمی تونم کنار بیام با این حقیقت که سال دیگه راهنمایی نیستم :(
آرتمیس ツ

وای چه ایده باحالی :) 

با اینکه اصلا هیچی یاد نمی گیرم از مجازی ولی خیلی حال میده با شلوارک نشستی :) آهنگ :) میوه  :)))) کتاب :)) 

دارم به این فکرمی کنم اگه چالش نامه به صد سال بعد رو با این ترکیب می کردی جالب می شد @_@ 

خوشه انگور در دست! :دی

وای...یادم ننداز. همینکه @فاطمه ایدشو داد من گفتم چقدر جذاب...ولی هرکاری کردم نتونستم بنویسمش. حتی ترکیبی با این پست.
عشق کتاب

*دهان وی از تعجب باز شده و با هیجان شروع به تایپ میکند*

خیلی قشنگ و یه دیدگاه خفن درمورد مدرسه مجازی، به من نشون میده چرا باید مردسه مجازی رو ول کنم برم کلاس حضوری که 4 نفر بیشتر همکلاسی نداره:/

ما باید با هم متحد بشیم، باید بگیم دوران مدرسه به سر رسیده و مدرسه داره باحال میشه! مدرسه مجازی دوقلوی مدرسه حضوری داره گل میکاره و این خیلی خفنه! ما دانش آموزان بلگ نویس باید بجای اینکه به حرفای معلم مطالعات گوش بدیم شروع کنیم به تایپ و برامون مهم نباشه تعاون یعنی چی!

*وی جوگیر شده است...*

*باز هم حرف میزند...*

*باز هم ...*

*و باز هم ....*

* :دی *
اصلا بیشتر از چهار نفرم باشن. من 10 تا همکلاسیمو میدم و در عوض یه بسته چیپس می گیرم واس خودم...

(روی مبل لم می دهد و نفسش را بیرون می دهد) خوب گفتی رفیق(با لحن کورفراک در بینوایان)

(وی لبخند گنده می زند)
(و گنده تر)
(و گنده تر)
(لبخند از صورتش بیرون می زند)
هیوا جعفری

چقدر جالب بود واقعا دوست داشتم. مدرسه مجازی از سن من خیلی گذشته و درک نمی کنم ولی تصورشم لذت بخشه. امیدوارم خوش بگذره.

اوهوم اوهوم(با هیجان سر تکان دادن)

مدرسه عادی رو باید...رفت. ولی مدرسه مجازی رو باید در آغوش کشید.
Violet JAron

به هزارتیکه ی نامساوی تقسیم شدم با این آهنگه که فرستادی. :دی

الان گذاشتمش هی پخش بشه.

عزیزممممممممم.

چه خوشگل your eyes رو میگه^__^

ولی من کلا معنی اهنگا رو نمیفهمم. مگه این که ترجمه اش رو توی نت ببینم. 

اینم که متاسفانه ترجمه اش موجود نیست انگار.

 

 

 

نمیدونم چرا سفیر کبیر این قدر محبوبه:/

کلی نقد به داستان و شخصیت پردازیش وارده. فقط قلمش خوبه. (ولی بازم راتفوس و مارتین یه چیز دیگه ان. با یه جمله کلی باهات حرف میزنن. ولی سفیر باید یه پاراگراف انبوه بخونی تا توضیح یه چیز رو بفهمی)

اشک در چشمانم جمع شد با این آهنگ

چرا؟؟؟ چه عجیب! واقعا نیست...
فکر می کردم خیلی معروف بشه.


من...نمیتونم نظر بدم. به نظرم باید تا آخرشو بخونم که بتونم قضاوت کنم، و از اونجایی که حوصله ندارم احتمالا تا ابد قضاوت نکنم!
سین دال

منم مثل رفیق نیمه راه :دی

همون جواب رفیق نیمه راه D':
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan