انزوای زبان

  • ۲۳:۰۰

زبان چیز عجیبیه.. به شدت جذاب و غیرقابل پیشبینی. با یادگرفتن یه زبان، میتونی یه ملت رو درک کنی. از گرامرشون، نحوه استفاده از صفتهاشون، اینکه مذکر و مونث دارن یا نه؟ اینکه برای چه اجسامی مذکر استفاده می کنن برای چه اجسامی مذکر...

یادگرفتن زبان، یادگرفتن فرهنگ، عقاید و تاریخ یه سرزمینه.(چون اون زبان همراه سرزمین بزرگ شده و تغییر کرده دیگه. درسته؟)

اما مردم طور عجیبی باهاش رفتار میکنن. مثل... دین. مثل خدا. با تعصب.

زبان یه چیز سیاله. عرق داشتن به زبان، کاریست بس عبث و مسخره. دوساعت بحث کردن سر اینکه فلان کلمه از زبان ما رفته تو زبان اونا، هیچ فایده ای نداره. چرا؟ چون همین زبان انگلیسی که میبینیم، تقریبا هیچیش از خودش نیست. اصلا شاید اگه به اندازه کافی برگردیم عقب، ببینیم زبانی به اسم انگلیسی وجود نداشته! و اجداد کساییکه الان دارن انگلیسی حرف میزنن دارن به زبان عجیب و ناشناخته ای حرف میزنن که فقط گرامرش شبیه انگلیسی امروزه است، اونم تازه میبینیم همونطور که برای she/he/it اس سوم شخص الان استفاده میشه، برای صیغه(ضمیر؟) های دیگه هم شناسه داشتن! و اینکه تو و شماشون از هم جدا بوده...

لغات انگلیسی عملا ریشه های فرانسوی، یا یونانی و لاتین هستن، با چندتا پیشوند و پسوند که بهشون چسبیده. و حدس بزنید چی؟ زبان انگلیسی مهم ترین زبان دنیاست که اکثر آدمای دنیا اگه زبان اولشون انگلیسی نباشه، زبان دوم و سومشون حداقل انگلیسی هست. همچنین زبان انگلیسی از زبان فارسی خیلی پرکتیکال تره، چون ساخت کلمات جدید توش راحتتره. یعنی زبان علمی هست، نه ادبی.

پس چرا یه سری افراد، مثلا سره گرا ها، اعتقاد دارن زبان فارسی رو باید پاس بداریم و خالص نگهش داریم؟ درحالیکه زیبایی زبان به متحرک بودنشه. از این سرزمین به اون سرزمین صادر و وارد میشه، ترکیب میشه و به هزار رنگ مختلف در میاد. همین ترکیب شدن باعث غنی شدن یه زبان میشه. چرا باید از ترکیب شدنش با زبان های دیگه بترسیم؟ 

بعضیا مخالف بعضی چیزهایی که فرهنگستان میگه هستن، چون میگن کامپیوتر رو اونا کشف کردن پس اسمش باید اون بمونه .خب این به نظر من مسخره است. من دوست دارم به هندزفری بگم گوشک اصلا! اونا ساختنش و حق ربطی نداره؟

حالا بعضیا میگن«میدونم، اما خب ببین.. بعضی کلمه های خیلی خارجی باید فارسی سازی بشن دیگه؟» و من میگم نه! وقتی کلمه acedemis به این عجیب غریبی و یونانی‌ای، داشت وارد انگلیسی میشد کسی اومد بگه این چه کلمه عجیب غریبیه، درستش کنید درستش کنید؟ نه!

ما قراره یه روزی به گذشته تبدیل بشیم، و بخشی از تکامل زبان باشیم. درآینده مردم میگن این کلمه نایسک از ریشه انگلیسی نایس اومده، ک هم نشانه کوچکه پس یعنی یه کم خوب!

چرا باید جلوی این تکامل رو که یه چیز عادیه بگیریم؟ برای اینکه زبانمون فراموش نشه و خالص بمونه؟ غنی بمونه؟

میدونید، غنی بودن این نیست. غنی بودن اینه که آدمای بیشتری از سراسر دنیا دلشون بخواد زبانمون رو یاد بگیرن چون جالبیم. چون میخوان با یادگرفتن زبانمون به نحوه تفکر ما پی ببرن عین ما که ژاپنی رو یاد می گیریم چون دوستشون داریم. یا کره ای یا انگلیسی. اینکه آدمایی از سراسر دنیا توی داستان هاشون از اصطلاح های فارسی استفاده کنن، چون به نظرشون خوش آهنگتره. (درحالیکه چیزی به اسم زبان خوش آهنگتر وجود نداره.)

اگه همین انیمه ها به زبان اسپانیایی بود من عاشق اشپانیایی میشدم و بهش میگفتم زبان نهایی و الهی. اگه فرانسوی ها عربی حرف میزدن مردم به معشوقاشون می گفتن اَحِبَکی!

 بینالمللی رو ولش کن. همین درون کشور خودمون، جوانان کلمات عجیب و غریب و اصیل فارسی رو بلد باشن، ادبیات کلاسیک خودشون رو خونده باشن و ادبیات جدید خلق کنن.

اصلا هرچقدر میخوان کلمات رو فارسی سازی کنن، من کاری بهش ندارم. اصلا حتی اگه به صورت موشکافانه و دقیق عمل کنن و این کلمات رو بین مردم رایج کنن، خیلیم خوبه. ولی اینکه بخوای کلمه رو بذاری توی دهن دانش آموز مثلا، که به میتوکندری بگو راکیزه. خب این نه فایده ای داره، نه دلیلی! وظیفه وهدف فرهنگستان نباید این باشه! نباید زبانمون هرچه بیشتر ضعیف و منزوی بشه!

عشق کتاب

چقدر قشنگ@_@

قبول دارم، مثلا تو وقتی داری یه سریال اسپانیایی میبینی و میفهمی بعضی از کلمه های انگلیسی توش با یه لهجه خاص خونده میشن خوشحال نمیشی؟ من که خوشحال میشم. مثل همون مومنتو که میشه یه دقیقه. یا پادره، که میشه پدر، یا بابا، که مثل زبان فارسیمونه^^ و حتی اگه اسپانیایی ها بگن «بله» معنیش میشه «باشه» اسپانیایی خیلی زبان جالبیه، غنی از کلمات زبان های مختلف که باعث میشه همه باهاش ارتباط بگیرن. حتی کاملا نزدیک فرانسوی و ایتالیاییه!

اینجوری زبان خودمونو داریم دورتر از مهمونی بقیه کشورها می کنیم... بقیه کشورا به هم کلمه یاد میدن و ایران خودمونم داره سر این که به میتوکندری بگن راکیزه یا به سلول بگن گویچه از این مهمونی پرزرق و برقشون دورتر و دوتر میشه و این... مزخرفه.

اسپانیایی که زیاد ندیدم... ولی این ژاپنیا یه خط دارن حتی برای کلماتی که از زبان بیگانه اومده! تو هر جملشون چند تا کلمه انگلیسی هم هست(البته، مطمئن نیستم زیاده روی تو این کار زیاد باشه، کاری که ژاپنی ها کردن، ولی راست میگی.... ذوق آوره!)
مهمونی... تشبیه خوبی بود! خوشمان آمد D:
آرتـــمیس ツ

چه پست خوبی بود !! رفت تو پیوندهام :) 

آره مثلا تو کتابا هم میزنن حتی شده کتاب ریاضی ..در پارکینگی ( مصوب فرهنگستان : توقفگاه ) خب که چی ؟! عوضش بهتره برید مثلا داستان زیبای گرد آفرید رو به مردم بین الملل نشون بدید ! یا مثلا شعرا رو تو کتابا نصفشو سانسور نکنید ! 

به امید روزی که زبان  فارسیمون برو تو زبان های سازمان ملل متحد...

..
وای قسمت شعرارو موافقم!!! قشنگ معنی و زیبایی و جلال و جمال شعر رو به فنا میدن! و یه سری کلمه ها مشخصا احتیاجی نداریم به وجودشون... :|
(دست به دعا بردن) به امید روزی که زبانمون تو لیست زبانای سایتای فن فیکشن باشه!

سرکار علیه

مگه اُحبُکَ یا کِ نیست؟ D:

تعریفت از غنی تر رو دوست داشتم. واقعیت اینکه زبان فارسی ماهم پویاست، اما بهش پرداخته نمیشه. کتابای امیرخانی رو خوندی؟ کلمه هایی که اضافه میشن بهم یا ترکیبیه رو جدا مینویسه مثلا بجای خوشحال میگه خوش‌حال.

یه بار تو مصاحبش گفت هدف من از نوشتن اینطوری اینکه به مردم بفهمونم کلمه های فارسی خیلی گسترده است و اتفاقا ساختن کلمه های جدید به راحتی امکان داره. (البته این واقعیت انکار ناپذیره که زبانها نسبت به زبان های دیگه پویایی کمتر یا بیشتر دارن). میگفت میخوام اگر آیندگان بخوان یه کاری برای زبان فارسی بکنن، اگه گفتن نمیشه، کتابای من دلیل بر شدن باشه :)

(کوبیدن به پیشانی) گوگل ترنسلیت نقطه چین :|

نه متاسفانه نخوندم، ولی وقتی ادبیات یکی دو نسل قبل خودمون رو میخونم، میبینم چقدر زبان، جملات و کلمات در حال حرکت بودن! مثلا کتاب قصه های مجید رو میخونی احساس میکنی سرت داره گیج میره. اصطلاحاتی توش استفاده شده که ما معنیشو «میدونیم» ولی یه جایی گوشه ذهنمون انبار شدن و دارن خاک میخورن... و عبارت های جدیدی که میدونیم درست شدن(همون ترکیب کردنی که شما گفتی) ولی مثلا ادبیاتی که ما امروزه میخونیم...حتی از نویسنده های ایرانی، خیلی...ترجمه این.
نویسنده هایی که تازه دارن وارد کار میشن، مثل خود منن. یعنی با هری پاتر و داستان های ترجمه شده نویسنده شدن، برای همین دیگه کاراشون مزه فارسی نمیده. حالا هرچقدر هم به اسپری بگن افشانه، چی فایده؟  
mochi ^-^

یکی از دلایلی که اصلا بیشترمون انیمه میبینیم زبان ژاپنی هست!
اگه اینقدر کیوت حرف نمیزدن ما اصلا نگاه میکردیم انیمه؟
و از این بگذریم واقعا نمیفهمم چرا توی کتاب مینویسن راکیزه به جای میتوکندری:||خداوکیلی انتظار دارین ما بگیم راکیزه؟وقتی حتی خود معلم هم میگه میتوکندری._.تازه میدونستید میلیاردها پول باید داده بشه برای این که فقط یک کلمه(یک کلمه هاااااا)فارسی سازی بشه!!
از نظر من بشخصه به جای این که این همه پول بدیم برای این که یه کلمه فارسی بشه به جاش از فرهنگمون تبلیغ کنیم خیلی ساده تره از نظرم و هم نتیجه بیشتری حتما خواهد داشت!

نه برعکس... دلیل اینکه ما زبان ژاپنی رو دوست داریم انیمه است.
شیرینی و لطفات انیمه، بالا و پایین کردن صدای ژاپنیا و حرکات عجیب غریبشونه که زبان ژاپنی رو جالب کرده.

معلم ما مردده کدومو بگه.... ما مجبوریم هردو رو یاد بگیریم :|

ساده تر که...نیست. کلی برنامه ریزی و زیر ساخت و تکنولوژی و نیروی انسانی مجرب میخواد...
و عرضه. عرضه از همه مهتره.
سُولْوِیْگ 🌻

هوم، اینم نظریه...

من با اینایی که معتقدن باید تمام کلمات عربی و انگلیسی و غیره و غیره رو از فارسی حذف کنیم مخالفم. مثلا یه نفر برداشته بود کل گلستان سعدی رو عاری از کلمات عربی کرده بود و کلا فارسی کرده بود و حقیقتا گند زده بود بهش. یا مثلا حرف کسایی که می‌گن اونا اختراعش کرده‌ن پس بذار اسمی که خودشون گذاشته‌ن روش بمونه هم مسخره‌ست. الان کاغذ که اگر اشتباه نکنم تو چین اختراع شده رو مگه ما به اسم چینی‌ش می‌شناسیم؟ یا هزار تا مثال دیگه این‌طوری.

ولی به نظرم حفظ زبان هم مهمه. خودت هم بهش اشاره کردی، زبان یکی از اصلی‌ترین راه‌های ارتباط ما با گذشته‌مونه. چی می‌شه که یه زبان می‌میره؟ وقتی اون‌قدر تغییر کنه که دیگه هیچ‌کدوم از صحبت‌کننده‌هاش نتونن باهاش ارتباط برقرار و ازش استفاده کنن، زبان می‌میره. وقتی هم زبان بمیره، همه آثارش باهاش می‌میره. مثلا تو رو نمی‌دونم، اما من و خیلی‌های دیگه از خوندن کتابایی مثل دیوان حافظ یا اشعار مولانا و سعدی و خاقانی و غیره و غیره لذت می‌بریم. چرا لذت می‌بریم؟ چون می‌فهمیمشون، حداقل تا حدی. به نظرت خوندن تفاسیر از زبانی که بلد نیستیمش هم به همین اندازه قشنگه؟ اگر اوضاع همین‌طوری ادامه پیدا کنه و کسی به فکر حفظ فارسی نباشه، تا چند سال دیگه ممکنه ارتباط آدما با این متون کهن کلا قطع بشه. خب این اتفاق قشنگی نیست، هست؟ به نظرم یه نقطه تعادل این وسط وجود داره. به قول کتاب جامعه‌شناسی‌مون، یه جامعه غنی و قوی اونیه که چیزایی که به دردش می‌خوره رو از جوامع دیگه بگیره و با توجه به فرهنگ خودش اونا رو تغییر بده و ازشون استفاده کنه. یعنی نه تقلید محض و نه برائت مطلق. به نظرم زبان هم همین‌طوریه.

فکر کنم... یه دید جدید پیدا کردم درباره این انزوا. میدونم... که نباید کاری کنیم فاصله بین ادبیات قدیم و جدیدمون کم بشه... ولی خب درس ادبیات مدرسه برای همینه دیگه! یعنی اگه ما این شعرا و معنی های قدیمی و فعل های کهن رو بررسی نمیکردن ما نمیتونستیم بفهمیم اینها رو...
ولی  راست میگی... درباره جامعه و استفاده از علومشون. ژاپنی ها یه ضرب المثلی دارن که مضمونش اینه که «همه علوم خوب در سرزمین های دیگر است» و برای همین دربرابر فرهنگ آمریکایی مقاومت نکردن مثل ایران... و تغییرش دادن. مثلا آموزش پرورش و خیلی از نهادهاشون غربی شده است، ولی به سبک ژاپنی!

ممنون که وقت گذاشتی همچین کامنت پرباری نوشتی... خیلی تغییر دهنده بود!
Violet J Aron ❀

من شنیدم حتی کلمه هایی مثل استار هم از فارسی گرفته شده. یعنی اول همون ستاره ی خودمون بوده، بعد شده استار. یا حتی می دونستی دزفولی ها به گوجه می گن تماته؟ که در واقع همون شکل دیگه ی تومِیتو بوده؟

الان که پستت رو خوندم و کامنت سولویگ رو دیدم... خب باید بگم که من از اون هایی هستم که معتقدم وقتی کامپیوتر رو خارجی ها ساختن و کل دنیا به همین اسم می شناستش، چرا ما باید بهش بگیم رایانه؟ مردم دنیا دارن سعی می کنن هم زبان بشن و بتونن همدیگه رو بهتر بفهمنن، اون وقت ما داریم هی خودمون رو ازشون دور می کنیم و اون ریسمانی که قراره همه ی کشورها رو به هم وصل کنه با دندون های خودمون می بریم. آخه این درسته؟

توی زیست یازدهم تقسیم میتوز پنج مرحله داره:

پروفاز

پرومتافاز

متافاز

آنافاز

تلوفاز

 

فاز به معنی مرحله اس. ولی میدونی فرهنگستان دو سال پیش چه بلایی سر این کلمات اورد؟

کردشون:

پیش چهر

پیشاپس چهر

پس چهر

پسین چهر

واپسین چهر

 

حالا دست گل فرهنگستان رو ببین!

فاز به معنی مرحله رو با face اشتباه گرفتن و تبدیلش کردن به کلمه ی چهره!!

 

خب وقتی از این کارها می کنن طبیعیه که آدم از دستشون کفری بشه.

 

اصلا یه سری کلمات به همدیگه ربط داده میشن به شکلای مختلف....
من موندم انگلیسی و فارسی چطور به همدیگه چیز میز قرض دادن. یعنی تو جنگای جهانی که هی این کشورا میومدن ما رو اشغال میکردن وارد شده؟ آخه تماته که خیلی قدیمی تره...یعنی ما دادیم؟ بعد ستاره از سه‌تاره میاد یا از استار؟
 0_o


(وحشت) وات... این دیگه چیه! (لرزش) همون انگلیسیاشون سخته، چه برسه به فارسیاشون که دیروز و پریروز و پس پریروزین :|
Violet J Aron ❀

استاد زیستم که پارسال کلاس میرفتم بهشون میگفت پریچهر!!

دوزادهمی های پارسال مدرسه مون هم بهشون میگفتن مهوش پریوش!!

^__^

.
Stella =]

خب منم موافقم 

ولی میدونی ، وقتی کلمه های خارجی وارد کشورمون میشن و ما هی ازشون استفاده کنیم کم کم فارسی و از بین میبریم ... و خودمون متوجه نمیشیم اما کسایی که قراره بعد از ما بیان ، دیگه از کلمات فارسی استفاده نمیکنن ! درست مثل خودمون. وقتی ادبیات رو میخونیم ، یه عالمه کلمه های عجیب و غریب میبینم که حتی نمیدونیم چطور خونده میشن. اما مثلا مامان بابا هامون میدونن ، چون قبلا ازشون استفاده میکردن منتهی الان نیس ! و همینجوری کم کم فارسی نابود میشه ...

الان ما خودمون به جای اینکه بنویسیم کامنت بنویسیم نظر چی میشه  :/

یا اینکه میگن امشب بهت تکست میزنم ! خب بگن امشب بهت پیام میدم !

بعضی موقها فقط برای کلاسش از اینجور کلمه ها استفاده میکنیم !

نمیدونم ولی بنظرم مدیونی هم داره برا نسل جدید !

درباره فرهنگستان هم من کلا باهاش مشکل دارم :/ باید از همون اول تکلیف خودشونو مشخص میکردن ! تا کلاس پنجم میگفتیم سلول ، بعدش شد یاخته :|

ولی خب هیچی به اندازه ی این اشتباه های املایی اعصاب منو خورد نمیکنه -__- فردوسی بیچاره سی سال رنج نکشید که ما آره رو بنویسیم آرع ://///

یا همین اینایی که از قصد اشتباه می نویسن تا مثلا (!) شاخ بنظر برسن !

خوبه که ما هم به جای اینکه کلمه ها و موج های خارجی رو تو کشورمون راه بدیم ، کنارش خودمون هم یه موج ایرانی بفرستیم تو کشورشون =)

 

+ من خودم نمیدونستم اسم آریانا و رایان ایرانیه ! فکر میکردم خارجیه ، ایرانیا هم جدیدا میذارنش ! 

من فکر می کنم استفاده از کلمات قدیمی درسته. مثلا نظر به جای جای کامنت، خب کلمه نظر از قبل بوده و استفادش می کنیم. ولی کلمه پیدا کردن برای کلمه های جدید؟ اینو دوست ندارم. اون کلمات حتما یه دلیلی داشته که وارد زبان ما شده دیگه. مثلا یه روزی، یه نقطه ای از ایران یکی یه کلمه مناسب برای یه مفهومی پیدا نکرده و از یه کلمه خارجی استفاده کرده که مفهوم رو می رسونده. الان زبان ما یه درجه غنی تر شده. چون ما اون کلمه هه رو نداشتیم.
مثلا کلمه هابی، که الان همه استفاده می کنن، تو دیکشنری میشه اوقات فراغت. درحالیکه اوقات فراغت یعنی زمانیکه ما فارغ هستیم. در خالیکه هابی، اون کاریه که ما در زمان بیکاری انجام میدیم. تازه اوقات فراغت با هابی فرق داره، مثلا یکی میتونه تو اوقات فراغتش تمرین کنه، ولی هابی، یه *کاره* که برای شیرین شدن زندگی و دور شدن از کاره.

این شاخ نویس ها رو هیییچ نمیتونم درک کنم :| هووف.

+نظر وایولت D:
Violet J Aron ❀

@استلا

 

این غلط املایی ها روی اعصاب منم هست!

مثلا دوستم مدرسه رو می نویسه مد!! یا بذار رو می نویسن بزار!! خب این یعنی چی؟؟؟





آریانا گرند اسم کوچیکش ایرانیه:)))

:|

عجبا!


پ.ن:میگم الان یادم افتاد اینو میخواستم تو جواب نظر قبلیت بدم، تو کتاب «هستی» فرهاد حسن زاده، نوشته بود که زمان جنگ تحمیلی به خاطر خارجی هایی که تو جنوب بودن، یکعالمه کلمه خارجی وارد شده بود. مثلا هستی که خوزستانی بود به بیمارستان میگفت اسپیتال(همون هاسپیتال)! حالا میخواستم بپرسم هنوزم همینطوریه؟
Moony :)

@وایولت و استلا

یا پصت:/

.
Stella =]

@ وایولت

 

آرههههه ! نمد ، بمد ، چمد ، همط ، همج ! چه وضعشههههههه !

انگار در زمان باقی مانده قراره اتم بشکافن :/

آره *-* اسم قشنگیه =)

من شخصا عاشق اسم آریانا و رایانم ❤

پردیس هم همون پارادیز به معنی بهشته ×__×

یکیم این اسمای خارجی که مال پیامبرا و فرشته ها هستن خیلی باحالن D:

مایکل و میکائیل ، جوزف و یوسف ، گابریل و جبرئیل ، آدام و آدم ، جیکوب و یعقوب. آبراهام و ابراهیم ، نوآ و نوح ، دیوید و داوود و ...

خیلی بامزن XD

من اول فکر کردم این نمد بمد همط ریشه فعلای عربین...رفتم ببینم کجا درباره عربی حرف زدید من ندیدم @_@
Violet J Aron ❀

@استلا

 

آریانا خیلی اسم قشنگیه!

ماری هم همون مریم خودمونه! جیکوب همون یعقوب و آبراهام همون ابراهیمه؟! چه خفن!!

 

 

الان هلن عصبانی میشه. باز پستش رو به صفحه ی چت تبدیل کردیم!

بعله... -___- ولی جالبه. به قول عشق کتاب جواب دادن بهشون سخته @_@
گربه ...

دیدگاه جالبی بود:)

 

در آخر اینکه به نظرم معادل سازی یه سری واژه های علمی کار نادرستی هست. چرا؟ چون اضافه کاریه. دانش آموز تو پایه های تحصیلی مدرسه مجبور میشه این لغات رو یادبگیره درحالیکه وقتی بره دانشگاه منابع اصلیش انگلیسی هستن. 

درواقع اینجا اون سرمایه ای که صرف شده برای تولید واژه های معادل، کاملا به هدر رفته. 

بعضی وقتها باید یادبگیریم که کجا باید سرمایه گذاری کنیم که هدر نره. اگر همون سرمایه، وقت و نیرو رو صرف بالابردن کیفیت کتابهای درسی یا برگزاری دوره های موثر آموزشی برای دبیرها می کردن، چه بسا که دانش آموز به جای نفرت به درسهاش عشق می ورزید. 

.

اینکه آدم نباید خیلی تعصب داشته باشه رو باهات موافقم. تعصب زیاد باعث میشه دیدگاه منطقی بره کنار و نتیجتا انسان تصمیم های بی معنا بگیره. 

خب بابا جان زبانه، تغییر کرده. همونطور که مساحت کشور طی سالها کم و زیاد شده. 

البته این رو هم اضافه کنم که خیلی وقتها تعصب سر حفظ زبان علتش حفظ ارزشها، عقاید بنیادین و باورهاست. چون زبان تحت تاثیر اینهاست. 

حرکت به سمت کمال خیلی خوبه تا وقتی که تو فراموش نکنی از کجا اومدی. شبیه کلاغی نشیم که سعی کرد راه رفتن کبک رو یاد بگیره. اگه به این مرحله نرسه تغییر چیز خوبیه.


پ.ن: این پست خیلی خوبه. یه نگاهی بهش بنداز.

نظر خیلی جالبیم بود :)

دقیقا دقیقا دقیقا! اصلا هرچی میخواستم بگم رو گفتی! این چند وقته چند تا جای مختلف رو متوجه شدم که بودجه کشور داره توشون هدر میره.. که یکیشون همین فرهنگستانیه که کاری مهمتر از ترجمه کردن کلمات زیستی ندارن انگار(البته انگرا چند وقتیه کارای خیلی خوبی دارن میکنن...یادم نیست کجا بود!)

مادر من معلمه، برای همین دیدم که بعضی وقتا جلسه گذاشتن برای دبیران کشوری که بیاید فلان کتاب رو تصحیح کنیم. کلی زمان و انرژی و سلول خاکستری مغز میذارن، آخرش تنها چیزی که عوض میشه عکس پیتزای تو کتاب شیمیه که به آش تبدیلش میکنن:|

حرکت به سمت کمال خیلی خوبه تا وقتی که تو فراموش نکنی از کجا اومدی. شبیه کلاغی نشیم که سعی کرد راه رفتن کبک رو یاد بگیره. اگه به این مرحله نرسه تغییر چیز خوبیه.
دقیقا! بعضی کشورا اومدن از غرب تقلید کنن، بعد یه جور فرهنگ قروقاطی و از خود بیگانه ایجاد کردن. (حتی همین ژاپنیا هم :|) این کمال باید با برنامه ریزی پیش بره... که نمیره :|

پ.ن:اتفاقا دیشب دیدمش!
Violet J Aron ❀

نه تا حالا نشنیده بودم بهش بگن اسپیتال!

ولی چه چیز جالبیه! یاد کلمه ی اوربیتال توی شیمی افتادم^^

همیشه گفتن درمانگاه و بیمارستان:)

همم...شاید محو شده باشه در طول زمان.
پیمان ‌‌

از دید من نباید جلوی تکامل زبان گرفته بشه، بلکه باید هدایت بشه. من به «پاس» داشتن از زبان اهمیت می‌دم و به نظرم باید زبان مهندسی بشه تا هر چه بیشتر قوی‌تر و بهتر بشه.

بله! ورود سیل آسای کلمات بیگانه خوب نیستن(مشخصه!) ولی منزوی کردن زبان، اینطوری که الان داریم سعی می کنیم که بکنیم هم... فکر نکنم خوب باشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan