- پنجشنبه ۲۹ آبان ۹۹
- ۰۹:۳۲
به فرم انتخاب رشته مستطیلی سفید خیره شدم...
و چهار تا ساعت نامیزون تو خونمون دارن جیغ می زنن تیک تیک تیک تیک تیک تیک....
- سیاهچاله
- کوتاه نوشت
- ۲۲۶
به فرم انتخاب رشته مستطیلی سفید خیره شدم...
و چهار تا ساعت نامیزون تو خونمون دارن جیغ می زنن تیک تیک تیک تیک تیک تیک....
نمیدونم چی بگم ولی این سه تا مهمن (مفاهیمی که اصلا بهشون عمل نکردم)
1. علاقه
2. استعداد (اینو همه دارن)
3. درآمدی برای زندگی (اینم خودش میاد)
یعنی صرفا میمونه علاقهات چی باشه، خیلی از دکتر مهندسا از وضعشون ناراضیان (یه فیلمی بود تو اینستا دکتر متخصص میگفت کاش بیشتر خوش میگذروندم به جای درس خوندن) خلاصه که یه چیزی انتخاب کن که لذت ببری ازش... (ولی از نوشتههات بهت انسانی یا هنر میخوره)
نگران نباش !
منم وقتی که برای ثبت نام رفتیم رشتهمو انتخاب کردم :/
اولین قدم اینکه اصلا بدونی هررشته چه درسایی داره و ویژگی درساش چیه.
من علوم انسانی خونده بودم، کمک خواستی درخدمتم ^^
درکت میکنم چه سختییی میکشی. منم همینطوری بودم. همه الف، همه رو دوست داشتم و دوست نداشتم، همه خوب بودن و خوب نبودن، همه رو میخواستم برم و هیچکدومو نمیخواستم برم.
اما آخرش اکی میشه هلنک. هرچی بری، هرکار بکنی. اون چیزی که دلت میگه رو بزن فقط.
هلن این خیلی کلیشهای ولی راهی رو برو که دلت میگه.
من خودم گول آینده شغلی و این چیزا خوردم و رفتم تجربی ولی؛ بعد از چند ماه به این نتیجه رسیدم که حتی اگه توی ماراتن کنکور تجربی هم رتبه بیارم و چه و چه و چه، در نهایت اگه کارم به ادبیات ربط نداشته باشه دق میکنم!
این بود که مجبور شدم شهریور تغییر رشته بدم. و حالا برای کنکور من یه عالمه درس نخونده دارم.
پس؛ تنها چیزی که مهمه اینه که هلن بیست سال دیگه از شغلش لذت میبره یا نه.
خلاصه که همینا دیگه D:
هلن چان این یه انتخاب خیلی مهمه. حرفا و علایق بقیه رو از ذهنت خارج کن و فقط روی خواسته ی خودت تمرکز کن.
برو بررسی کن رشته های دانشگاهی هر شاخه رو. ببین کلیات علایقت بیشتر به کدوم رشته ی مدرسه می خوره.
بیشتر به شخصیت خودت فکر کن و ببین روحیت با چه کارهایی سازگاری بیشتری داره. خودت رو مجبور نکن شبیه بقیه باشی:)) اگه خواسته ت متفاوت بود اشکالی نداره. اتفاقا خیلی هم خوبهD:
نهایتا اینکه بازم نگران نباش. هر انتخابی هم که بکنی، یه سال بخون و ببین اگه طبق انتظاراتت نبود می تونی تابستون دهم به یازدهم تغییر رشته بدی.
یه نگاهی هم به سمینارهای هدف آقای معظمی بنداز که کمک می کنه برای زندگیت یه هدف انتخاب کنی و نهایتا ببینی برای رسیدن به اون هدفت باید از کدوم مسیر رد بشی:)
آخ آخ :") می فهمم کاملا که چقدر سخته انتخاب کردن. و کاملا در این رابطه با پرنیان موافقم. (به جز خط آخرش چون هنوز مطمئن نیستم چیز درستی رو انتخاب کردم یا نه.)
آرههه دقیقا!
و هلن راستی، خوشحال می شم اگه بتونم کمکی کنم بهت در این زمینه =) با اینکه خب، بعید می دونم کاری از دستم بربیاد...
نهه بابااا =)) اصلا شخصی نیست اتفاقا.
رشته م ریاضیه :") و من دهمم، هنوز به چند سال دبیرستان نرسیدم :دی (XD)
از خود درسا... راستش تا اینجا تنها چیزی که بخاطرش همیشه اعصابم خورد می شه و هی حالا یا به شوخی یا به جدی می گم تغییر رشته می دم تابستون (!)، هندسه ست. که البته به نظرم به خاطر معلمش هست بیشتر. ولی خب کلا خوشم نمی آد از درسش. ولی بقیه درس های ریاضی رو دوست دارم حقیقتا. ریاضیش واقعااا شیرین و قشنگه. :") گاهی وقتا که یه چیزی رو نمی فهمم اعصابم خورد می شه، یا وقتی یه مسئله سخت رو می ذارن جلوم و می گن باید حلش کنی! ولی الان رسما دارم به خاطر اون لحظه هایی که کلی می نویسی و آخر به جواب می رسی و توی گزینه ها می بینیش زندگی می کنم. لحظه ی شیرینیه :دی و خب، بین درسای ریاضی، من ریاضی و شیمی رو خیلییی دوست دارم. فیزیک سخته یکم. هندسه هم همینطور. عمومی ها ولی راحتن. مثلا انسانی ها عربی تخصصی دارن که خیلییی سخته و ما فقط یکم از چیزی که اونا می خونن رو می خونیم. همیشه وقتی معلم عربیمون می گه "البته اینایی که الان گفتم براتون صرفا برای دانایی خودتونه و شما تو کتابتون ندارید و انسانی ها اینو می خونن" ذوق می کنم :"))) (بسیار سختن!)
و... آره دیگه. کلا تنها قسمت خیلی لذت بخش رشته م برای من همون ریاضیشه. و البته این قضیه هم هست که اگه ریاضی بخونی می تونی تابستون زیست تجربی هارو بخونی و کنکور تجربی بدی. این یه دلیلم برای انتخاب ریاضی بود. یه دلیل دیگه هم این بود که من رشته های دانشگاهی انسانی رو به جز ادبیات دوست نداشتم. (با اینکه کتابای درسیشون عشقن به نظرم T.T) و آره دیگه =))
کاریی نکردم اصلا ^__^
سلام :)
یه چیزی بگم؟
فک کنم اگه هر کدوم از این رشته ها رو انتخاب کنی آخرش هی یه پشیمونی باهات میمونه که چرا این رشته رو انتخاب کردم؟چرا نرفتم فلان رشته؟ [میفهمی چی میگم دیگه نه؟]
+هر اتفاقی که افتاد آخر خودت رشتتو بر اساس تصمیم خودت انتخاب کن! خوبیش اینه که اگه چن سال بعد پشیمون شدی از انتخابت، اون موقع فقط خودتو سرزنش میکنی و دیگه کسی رو مقصر نمیدونی! :)
به هر حال موفق باشی :)))
دو تا سوال دارم:
به کدوم رشته علاقه دارین؟ و انتخاب کدوم رشته رو منطقی تر میدونین؟ حفظیات رو به محاسبات ترجیح میدین یا محاسبات رو به حفظیات؟
البته سه تا سوال شد D:
خودم خواستم پررویی چیه، اتفاقا این سوالارو باااید پرسید ^^
اممم من از درگیر شدن و ثابت کردن یه سری اعداد بدم میومد، نسبت به تجربی ام حس خوبی داشتم و اتفاقا بنظرم پتانسیلشو داشتم اما بخاطر کنکورش و اینکه متقاضی زیادی داره نرفتم ترجیح دادم فکرم انقدررر درگیر درس نباشه، برای من توی انسانی اون بخشایی لذت بخش بود که دقیقا با جامعه کار داشت از فلسفه و منطقش بگییییر تاااا اون تاریخش! ینی چیزایی که ازش یادگرفتم، مکاتب تفکر، مکاتب فلسفی، این که ذهنم پرسش گر باشه، بفهمم وقتی یکی داره حرف میزنه داره چرت میگه یا داره طبق منطق حرف میزنه و.. همه ش لذت بخش بود، ادبیاتم که اصلا دنیای خودشو داره، شعرا و ارایه های قشنگ و لطیفی که توش جا داشتن...
چیزی که باعث میشد حرصم بگیره، سیاه لشکر بودن بچه های انسانیه، همین نخوندنشون، پیچوندن درسا، الان که دانشگاهم فرق انسانی ای که رتبش سه رقمی شده رو با تجربی و ریاضی ای که چهاررقمی شده رو میفهمم، اونا واقعا درس خون ترن! گذشته از اینا برای کنکور من همش حرصم درمیومد از اینکه دارم درسای تکراری میخونم باور کن! من کلا ۵ ماه برای کنکور درس خوندم و رتبم شد سه رقمی. چون انسانی واقعا فراره، با اعداد که سروکار نداری، اکثر درساش علاوه بر اینکه فهمیدنیه حفظ کردنی هم هست، اگر حفظ نکنی خوب، از یادت میره برای همین بعد برای کنکور صدهابار یه کتابو ورق میزدم و حفظ میکردم(بر سرخود میکوبد) ... اما با همه اینا اگر برگردم بازهم انسانی رو انتخاب میکنم، دنیای قشنگ و ملموسی داره.
سوال داشتی بازم بپرس^^
(از منبر پایین میاید)
سوال و جواب ها رو خوندم و دختر چقدر وضعیتت مشابه منه!
منم علاقه ام اول به هنر بعد به ادبیات و استعدادم تو ریاضی و محاسبت و ازشون لذت هم می بردم اما خب منطقی ترین انتخاب تجربی بود اومدم تجربی :/
ازش متنفر نبودم بدم هم نمیومد و بعد وارد شدن بهش علاقه ام بیشتر هم شد
منم حفظیاتم افتضاح بوده و هست :/
به نظر من، یه شغل رو انتخاب کن که دوست داری آینده ات رو با اون شغل تصور کنی. بعد رشته ات رو بر اساس اون شغل انتخاب کن. این طوری خیلی بهتر جواب میده و به چشم دیدم اونایی که اینطوری وارد یه رشته شدن تو کنکور هم خیلی موفق تر بودن تا بقیه
منطق رو بریز دور لطفا :/
منطق خر است :/
هرچند من منطقی فکر کردم
نمیتونم بگم پشیمونم یا نیستم
هر لحظه یه جور فکر میکنم
هر لحظه توی دو راهی ام
مثل من نباش هلن
انتخابت رو که کردی پاش وایستا !
من این کامنت بالایی رو دیدم گفتم دوباره کامنت بزارمD:
ما یه معلم هنری داشتیم که میگفت تو هنر کسی موفقه که ریاضیشم خوب باشه(البته بیشتر منظورش رشته هایی مثل عکاسی بود.)
به غیر این اگه بعدا نظرت تغییر کرد خوبی هنر این هستش که کنکورش شناوره یعنی می تونی درکنار مثلا کنکور ریاضی، کنکور هنر هم بدی:)
راستش به نظر من چیزی رو باید انتخاب کنی که با دذیاش راحت تری. مثلا... مثلا ریاضی دوست داری؟ میتونی نمودارهای سخت رو درک کنی؟ البته اینم بگم که ریاضی دوره دوم اصلا با سوالات لطیف و مهربون دوره اول قابل مقایسه نیست!
میتونی حفظ کنی؟ حفظیاتت خوبه؟ با تاریخ و جغرافی و فلسفه و جامعه شناسی مشکلی نداری؟ اگه از یکی دوتاشون هم بدت میاد، اصلا انسان نرو. چون پدرت رو درمیاره( با شارینگان که هنوز نمیدونم چیه)
ولی تجربی ترکیبی از هر دو رشته اس. زیستشم اون قدرها بد نیست. (اول ازش متنفر بودم اما حالا عاشقش شدم) البته اگه معملت خوب باشه یا یه کلاس درست و حسابی بری. ولی من با وجود این تا کلاس دهم ریاضیم خیلی خوب بود و وقتی نهم بودم می خواستم برم ریاضی، ریاضی یازدهم رو دیدم کلا با مخ خوردم زمین و خوشحالم که رشته ی ریاضی نرفتم. پس اگه خواستی بری ریاضی اول مطمئن شو که از پسش برمیای چون از سال یازدهم خیلی سخت میشه.
یا شاید دوست داری هنرستانی چیزی بری؟
دیگه والا نمیدونم چی بگم... من اصلا به خودم سخت نگرفتم و وقتی مامانم بهم گفت ریاضی به دردم نمیخوره، و خودمم میدونستم از انسانی خوشم نمیاد، دل رو به دریا زدم و رفتم تجربی.
الانم با وجود سخت بودنش نسبت به دو رشته ی دیگه بیشتر دوستش دارم.
منم نهمی هستم:")
باید یه آزمون رغبت و توانایی میدادیم و من واقعا واقعا همینجوری الکی زدم همه سوالا رو:")فقط امیدوارم هیچ تاثیری نداشته باشه این امتحان توی انتخاب رشته:")
خداوکیلی باید چیکار کنم؟
مثل این میمونه که به یه سگ بگن علایقتو روی این کاغذ بنویس:")
الان نظرات رو خوندم.
اگه دوست داری بری ریاضی...برو...ولی بهت هشدار میدم اصلا اون چیزی که فکر میکنی نیست.
تبدیل میشه به یه همچین چیز چرتی:
https://uupload.ir/files/a4rb_img_20201119_214927.jpg
دیگه والا نمیدونم تو چقدر با ریاضی دوره دوم راحتی.
تو که منو خوندهی و همه مکافاتام سر انتخاب رشته و اون همه دودلی و اینا رو دیدهی.
این رو هم دیدهی فکر میکنم، که من چهقدر هنوز از آینده میترسم. که هنوز هم گاهی ته دلم شک دارم که نکنه اگر ریاضی بودم خوشحالتر بودم؟
نمیدونم. اما اینو میدونم که الان که اینجا نشستهم، از موقعیتم ناراضی نیستم.
نشده سر درسایی که نمیتونم یادشون بگیرم و کنکوری که ازش میترسم گریه کنم؟ شده.
نشده نمرههای بد بیارم و به درسا فحش بدم؟ اینم شده.
اما خب، من از انتخاب رشتهم راضیام، حداقل الان. فکر میکنم اگر به عقب برمیگشتم، باز هم همین انتخاب رو میکردم.
کسی نمیتونه به من اطمینان بده که تو ریاضی خوشحالتر و خوشبختتر نمیبودم، اما کسی هم نمیتونه قطعا بگه که اونجوری خوشحالتر و خوشبختتر میبودم. نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه.
به نظرم بهترین کاری که میتونی بکنی (کاری که من هم کردم) اینه که کتابای همه این رشتهها رو دانلود کنی و از هر کدوم شده چند صفحه بخونی. ببینی با توجه به علایقت و سلیقهت و حوصلهت، با کدومشون بیشتر ارتباط برقرار میکنی و کنجکاوی که بیشتر ازشون بدونی.
اگر چیزی ازم برمیاومد، تعارف نکن. (نه که علامه دهر باشم، یا خیلی خفن باشم، یا تا ته راه رو رفته باشم؛ صرفا به عنوان یه دوست.)
مهم اینه خودت چی دوست داری
آدم ناراضی هر جا بره ناراضیه مثل همین دکتر آزمایشگاه ما که دکتری انگل شناسی داشت و از زندگیش همش مینالید با اینکه وضع مالیش توپ بود. پس جدای از حرفای دیگران برو چیزی که دوست داری رو بخون پول به دنبال تلاش برای چیزی که میخوای میاد
وقتی پستو گذاشتم یه لحظه خواستم نظرا رو ببندم...
و نبستم...
ببین چی شد @_@