- يكشنبه ۱۶ خرداد ۰۰
- ۱۳:۲۵
Sisters از Eve رو گذاشته بودم رو تکرار، و ناخودآگاه صدای تبلتو بالاپایین میکردم تا بقیه رو اذیت نکنه. حتما برای شما هم پیش اومده... وقتی یه آهنگی رو تو جمع میذارید و این ناامنی رو دارید که الان ممکنه یکی اعصابش خورده بشه؟ کمش کنم؟ زیادش کنم؟ نمیشنوه؟ خودم نمی شنوم؟
و خب، یهو به خودم اومدم و دیدم این حرکت چقدر برام... عجیبه. یه همچین احساس و عمل ساده ای، اگه از نزدیک، یا از دور بهش نگاه کنی عجیب به نظر میاد.
یه وقتایی همه چی برام عجیب و غیرواقعی به نظر میاد. انگار دنیا برام انیمیشن spirited awayـه یا یه لایه جلو چشمه از مه صورتی الکلیلی.(نه دیگه. خیلی... اغراق شد)
یه جورایی شبیه جنونه. میگن نبوغ و جنون دو روی یه سکه ان... پس شاید منم نابغه باشم. بعضی وقتا به وضوح میتونم نبوغ رو پشت پرده جنون ببینم که داره مثل یه مار ژله ایِ عمودی، می رقصه!
البته، جنون وقتی میوه میده که یکی باورش کنه. یا اینکه... خودت باورش کنی.
- ۲۰۱