- جمعه ۸ مرداد ۰۰
- ۱۲:۲۷
اگه چیزی باشه که از این دوران پلید یاد گرفته باشم، اینه: کمک بخواید.
هممون داشتیمش. مطمئنم هممون داشتیم اون شبهایی که نمیتونی تا صبح بخوابی، ترس از آینده و گذشته سایه میندازه و تو فقط نمیتونی، نمیتونی نفس بکشی. اون نقطه ای که فکر می کنی تنهایی.
نیستی. باور کنید، هیچکس تنها نیست.
همه یکی رو دارن. همکلاسیها، دوستهای مجازی، خانواده. اگه نداشتن انسان نبودن، چون متاسفانه همونطوری که میدونید انسان موجودی اجتماعی است.
من هم از این نقاط عبور کردم. به نقطه ای رسیدم که با خودم گفتم:«خب، ببین این دیگه تهشه. فقط خودتی و خودت. خودت باید تصمیم بگیری، خودت باید خودتو آروم کنی. خودتو جمع کنی. ادامه بدی.»
و در همین حال رفتم تو آشپزخونه و مامانم با لبخند گفته:«الکی به خودت فشار نیار. یه چیزی میشه دیگه.» و همون لبخند کمیاب... همون جوکهایی که بعدا درباره دنیا و حواسِ پرت خدا ساختیم همه چیزو یکی دو درجه روشنتر کرده.
شده با همین حس و حال واتساپ و گروه خالیمونو باز کنم و از تنهایی توش یه نقطه بفرستم، و در عرض چند دقیقه همه تحلیلهای پانزده خطیشون راجب اون نقطه رو به عرض و سمع و بصر برسونن و بحث راه بیافته و آخرش... آخرش خسته و خالی باشم، ولی تنها نه.
شده وقتی تو رو تخت به سقف خیره شدم و تنها کار مفیدم شماردن نفسام بوده، باران تبلت به دست بدون هیچ حرفی بیاد خودشو بهم بچسبونه و دکمه پلی قسمت nام فصل n اتک آن تایتان رو بزنه.
شده وبلاگ رو باز کنم و ببینم چندتا صورت فلکی! روشن شده به جای ستاره. شده حرفایی که میزنن حرفای من باشه.
راستش... تا حالا نشده از ته مرداب تنهایی برم پیوی یه دوستی، یا خصوصی یکی از بچههای اینجا و اونجا کمک بخوام. هر کمکی که تا حالا بهم شده به خاطر حواس جمعی بقیه بوده(که واقعا نمیدونم چی کار کردم که لیاقتشو دارم.)
ولی let's do that too!
بیاید کمک بخوایم. بیاید مشکلاتمونو با آدمهای قابل اعتماد تقسیم کنیم. آدمها کمک میکنن. آدما دوست دارن کمک کنن.
این دوران... این نسل... واقعا زمان خوبی برای lone wolf بودن نیست.
بیاید کمک بخوایم، چون تو هاگوارتز کمک همیشه میرسه.
- از نگاه من
- ۱۹۷