تکه‌پاره‌های احساس

  • ۲۲:۴۶

-توانایی-

اون روز که تو کلاس انشام رو خوندم و کلی به به و چه چه گرفتم، تا نیم ساعت بعدش داشتم راجع بهش فکر می کردم. هیچ راهی نداشتم که بفهمم چقدر از اون تعریفها واقعی بوده و چقدرش از روی عادت، ولی خب.. این درسته که من یه توانایی دارم. من میتونم بنویسم، چیزی که بقیه تا حدی ازش خوششون بیاد، و این توانایی رو آسون به دست نیاوردم. از چرندیات شروع کردم، هزار شب گریه کردم، هزار بار روی شغل آینده ام شک کردم، هزار تا کتاب چگونه بنویسیم خوندم، و هزار بار تعریف شخصیت و مکان و زمان رو از حفظ شدم. 

ولی بعد این توانایی رو قفل کردم تو قفسه ی آهنی و جز در مواقع خاص، و اونم گاهی شانسی، سراغش نمیرم. 

تو ماشین هم بهش فکر کردم، درحالیکه یه دردی تو قفسه سینه‌ام میپرسید پس کلمه ها کجا رفتن؟ و من جوابی نداشتم که بدم.

 

-غروب-

اونجا هوا خنک و خشک بود، همونطور که مامان دوست داره. صدای دعا خوندن اون مرد از توی میکروفون عجیب و عمیق شده بود.

سنگ های تاریخ، درخت های چند ساله، آب خنکی که داغ میشد، گرد و غباری که باید شسته میشد..

و کوه هایی که دور تا دورمون رو گرفته بودن.

خورشید، نارنجی و سرخ آروم غروب می کرد. هیچ نشانه ای نمیتونست از این واضح تر باشه. هیچ فریاد غمی نمیتونست بلند تر باشه.

 

-عادی-

من نمیخوام نشانه ها رو ببینم. میخوام همینطور که به زندگیم ادامه میدم به زندگیم ادامه بدم. متوسط، نا-ناراحت، منتظر معجره ها و فصل های جدید انیمه ها. عادی.

این عادی ابدی میتونه من رو به بهشت ببره؟

 

-دوست داشتن-

Messy. هیچ چیز راجع بهش تمیز نیست. احساسات غیرقابل پیش بینی از جهات مختلف.

فکر می کنی. فکر میکنن، به چیزهایی که ممکنه بهش فکر کنن فکر می کنی، فکر می کنی آیا به فکر هایی که راجع بهشون می کنی فکر می کنن؟ 

دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟

 

 

-سال داره تموم میشه.

-سر یه اسم انقدر دلم براش تنگ شد که دردناکه.

-

.. میخک..

فکر می کنی آیا به فکر هایی که راجب بهشون می کنی فکر می کنن؟ 

نوشته های هلن پراسپرو helenpraspro.blog.ir

 

بارش حق....

 

ام...اید سال بعد برگرده؟

:)))

میخک سان هرچی فکر می کنم نمیتونم این جمله رو رمزگشایی کنم "-"
باید سال بعد بگرده؟
باشد سال بعد برگرده
آماده اید سال بعد برگرده؟
... ...

صدامو داری؟؟ 

خیلی قشنگ و روراست نوشتی.... 

دارم رمانی می‌نویسم....

از این نوشتت میخوام استفاده کنم...

خصوصا قسمت غروب و عادی.... 

ممنونم :) قشنگ خوندید.
تو نوشتن رمانتون موفق باشید، ولی مطمئنم شما خودتون بهتر از من میتونید بنویسید. اینها فقط تیکه پاره های احساس بودن :)
منم

هلن تولدت کیه؟ مردادی هستی؟

 

+ بعد این که جوابم رو گرفتم کامنتم رو پاک کن! می دونم از اسپم خوشت نمی آد. :دی

ممنون از این میزان ملاحظه:دی
منم

گس وات.

همین الان جوابم رو گرفتم، ده مرداد. ((((":

حالا اگه نپرسیده بودم هیچ وقت نمی فهمیدم. XDD

فکر کنم دو روز کم تر از دو سال ازت بزرگ ترم، نه؟ (:

بههله همونD::
افتخار هم ماهی بودن با تو و سولویگ سنپای رو دارمD:
Ame no aoi sora

و همین طور هلن سان شما چهار روز کمتر از یه سال از من بزرگترید (((=

همه خوبا پس مرداد جمعن هیهی D::
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan