صندلی داغ(WTF IS GOING ON)

  • ۱۷:۵۲

اوکی به طرز وحشتناکی وقت خالی پیدا کردم و الان دارم فریک اوت می کنم، برای همین این ایده ی به شدت احمقانه به سرم زد و قراره خیلی بدون فکر اجراش کنم پس.

سوالاتون رو شلیک کنید(ِیا نکنید آی گس.)

 تا قبل از شب این حماقت بزرگ رو پاک می کنم. *ایموجی دست به دعا برداشتن*

(زینب چان گفت نکن سو.)

  • ۳۱۸
ناشناس

به به :)))))

 

به هر کدوم که دوست داشتی می‌تونی جواب ندیا.

 

اگه یه ساعت به مرگت مونده بود (خدای نکرده)

و می‌گفتن این یه ساعت رو با یکی از بچه‌های وبلاگ باید بگذرونی،

کی رو انتخاب می‌کردی؟

 

سه تا از بیشترین کارایی که این روزا وقتت رو باهاشون می‌گذرونی؟

 

از بین بچه‌هایی که کم می‌نویسن یا دیگه نمی‌نویسن، یکی رو بگو که خیلی دوست داری دوباره بیشتر بنویسه.

عاشق سوالاتم :)

اگه یه ساعت به مرگت مونده بود (خدای نکرده)

و می‌گفتن این یه ساعت رو با یکی از بچه‌های وبلاگ باید بگذرونی،

کی رو انتخاب می‌کردی؟   یه سری هستن که دوست دارم ببینم و باهاشون وقت بگذرونم ولی از بین کسایی که ممکن بود قبول کنن احتمالا پرنیان یا مونی(وبلاگش رو پیدا نمیکنم عالیه)

 

سه تا از بیشترین کارایی که این روزا وقتت رو باهاشون می‌گذرونی؟

درس، تلگرام، یوتیوب و ویدئوهای ویل وود(یه آرتیسته)

 

از بین بچه‌هایی که کم می‌نویسن یا دیگه نمی‌نویسن، یکی رو بگو که خیلی دوست داری دوباره بیشتر بنویسه.

بچه که نییست :) و قبلا هم زیاد نمی نوشت، ولی چارلی .

 لنی هم هست که وبلاگش رو پاک کرده. دو تا از اولین وبلاگ هایی که اینجا دنبال کردم.

مونی هم که مشخص

ناشناس

سوال مدیری طور

عاشق شدی ؟

کی کی کجا ؟

اوووه هزار بار. همه کس. همه جا. تو خیابون، مدرسه، کافه(و ببین من فقط پنج شش باز فکر کنم کافه رفتم اگه بستنی فروسی رو کافه حساب نکنی) تو اینترنت... و عاشق سطحی نه ریلی این لاو!
ناشناس

نکنه کراش و با عاشق شدن اشتباه گرفتی ؟ /:

نه نگرفتم فقط دلم نمیخواست به سوال جواب عمیق بدم برای همین به چرت و پرت روی آوردم ;)
ناشناس

منی که هر وقت این سوالو میپرسم صندلی داغ گذاران میپیچونن ^-^

شاید باید تو سوالاتت تجدید نظر کنی :دی
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

اگر روزی از خواب بیدار بشی و ببینی همه فراموشت کردن و ذره ای هم به یادت نیستن و خاطره ای ازت ندارن؛ چه احساسی پیدا میکنی؟

احتمالا بی نظیر. زندگی بدون انتظارات : طلا
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

اگر زندگیت یک فیلم بود اسمش رو چی میذاشتی؟

به چه ژانر کتابی علاقه داری؟

رانندگی دوست داری؟

تعریفت از مستقل زندگی کردن؟

Goody-A hundred- Shoes
همه ژانری. قبلا فانتری بیشتر میخوندم.
امتحان نکردم ولی باید کار سختی باشه... یه جورایی مسئولیت و این چیزهاست. زیاد مشتاقانه منتظر نیستم که یادش بگیرم
استقلال مالی
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

دوست داشتی چه قیافه ای میبودی؟

ایا شهرت رو دوست داری؟

تصورت از من؟ ( اگر منو میشناسیT^T )

همین قیافه ای که هستم ولی پوستم بهتر می‌بود.
آره خیلی. تنها مشکلی که داره اینه که تو ایرانه.
تو تصورم ریزه میره ای با موی کوتاه که پایینش پف داره(شبیه مدل موهای بچه های استرنجر تینگز) و لبخند خیلی گنده ای داری
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

ایا کارهای خیرانه انجام میدی؟ اگر فرصتش پیش بیاد؟

فکر کنم نه زیاد... نه راستش. اگه مثلا مدرسه کمک و خیریه و اینها بخواد آره وگرنه، به طرز اسف باری خودم هیچوقت پیشقدم نمیشم
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

سبک زندگی ایده الت ؟ چه شغلی ؟ چه خونه ای ؟ چه وسیله نقلیه ای؟

زندگی آروم، شغل پشت کامپیوتری مثلا برنامه نویس یا همچین چیزی، درآمدم انقدری باشه که نگران نباشم، یه خونه کوچولو تو یه منطقه آروم، ماشینی که... کار کنه دیگه زیاد مهم نیست :ذی مقرون به صرفه و با کیفیت باشه.
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

به معجزه اعتقاد داری؟

بستگی داره معجزه رو چی تعریف کنی...
به معجزه ی آدمها اعتقاد دارم آره.
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

کشوری که برای سفر کردن دوسش داری؟

کشوری که برای زندگی دوسش داری؟

هرجا. اروپا(اسپانیا فرانسه ایتالیا همین جاهایی که همه میخوان برن)، ژاپن، دوست دارم یه بار برم نیوجرسی(آمریکا) 

کانادا بهترین حالته ولی اونقدرم سختگیر نیستم. هرجا که شد
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

هرگز حاضری با یک سیاستمدار یا سناتور معروف جهانی دوست باشی؟

دوست:))؟ دوست عادی آره صد در صد. دوست ها همه فواید هم رو میگیرن ولی هیچکدوم از ضررها رو نمیگیرن. سو.
اگه بخوام با یه سیاستمدار دوست باشم یکی از سناتور(؟)های خانم آلمانی دوست داشتم آشنا بشم که فکر کنم اصالت آسیایی داره، اسمش یادم نیست ولی تو این قضایا خیلی از ایران حمایت کرد.
چوی زینب دمدمی

وای چقدر ذوق کردم اینو دیدم:)))

میشه پاک نکنی؟🙏😔

زینب چان واقعا خوش شانسی. دقیقا الان پا شدم بیام پاکش کنم cause it so embaaaarassing
(شوخی می کنم. نه اوکیه پاک نمی کنم. ولی چیز خاصیم نیست.)
𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐

سلامم سلامممم*-*♡ ~ منم دوست دارم سوال بپرسم موردی نیست؟👀 چون اینجا منو عرق کنجکاوی و شوق و ذوق می کنه! دوست دارم بیشتر از اینجا بدونم البته سوال هایی نمی پرسم که سوزان باشه قول میدم😅😂🖐

. از دوستان بیانی کدوم وبلاگ های فعال رو بیشتر سر میزنی و می خونی مطالبشو؟*با لینک اگه اشکالی نداره بدونم ؟•-• من زیاد شناختی ندارم هنوز🥲🫠*

. امسال چه فیلم یا انیمه ای رو دیدی که نظرت رو جلب کرد و دوسش داشتی ؟

. کدوم مجله یا سایت اینترنتی آنلاین خبری رو دوست داری و آیا داری ؟

. کدوم سکانس هری پاتر رو بیشتر از همه دوست داشتی ؟

. از بین ابر قهرمان ها کدوم رو بیشتر دوست داشتی و فکر می کنی با جذبه تر هست و چرا انتخابش می کنی ؟

. رشته مورد علاقه ات چیه و دوست داری در آینده به چه نقطه ای برسی و خودتو تصور می کنی؟

. آیا انیمه ی فرزندان گرگ رو دیدی؟ اگه آره نظرت درباره اش چیه ؟ و اگر نع که هیچی

.اگه قادر بودی یه خونه داشته باشی دوست داشتی چه محیطی رو وقتی وارد خونه ی دوست داشتنی میشی داشته باشه و چه حسی رو بعد از برگشتن به خونه بهت بده؟

.تا به حال به فستیوالی  شرکت کردی ؟ می تونی شرحش بدی ؟

. کتاب مورد علاقه ای که تا به حال خوندی چی بود ؟ به چه علت دوسش داشتی و اگه خیلی از خوندنش گذشته با فکر کردن به محتواش بازم اونو به عنوان موضوعی که نتیجه ی مثبتی برات توی قلبت گذاشته باشه یا زندگیت بهش نگاه می کنی ؟

. اگه یه وضعیت بحرانی و خدایی نگرده زلزله بیان کدوم حالت رو انجام میدی و فکر می کنی انجام میدی تو اون شرایط؟

- فقط دوییدن به سمت خروجی و نجات خودت

- دوییدن به سمت خانواده ات و محافظت از اونها به قیمت جون خودت 

- برداشتن گوشی و کارت بانکی و لباس 

- فقط تو جات میشی و می ترسی و دعا می کنی که همش فقط یه خواب بد باشه که بیدار بشی ولی نمی تونی تکون بخوری و محو شدن همه چیز رو و غرق شدن رو برای بار آخر دیدن همه چیز به عنوان آخرین خاطره ات از زندگیت سریع از جلوی چشمات میگذرونی و به یاد میاری و می پذیری این وضع رو و تلاشی براش نمی کنی.

 

مشکلی نییست اصلا اسمش صندلی داغه.هرچی میخواید بپرسید (ولی منم هرچی میخوام جواب میدم هاها)

. از دوستان بیانی کدوم وبلاگ های فعال رو بیشتر سر میزنی و می خونی مطالبشو؟*با لینک اگه اشکالی نداره بدونم ؟•-• من زیاد شناختی ندارم هنوز🥲🫠* 
اینها یه سری از موردعلاقه هامن که تو لیست ستاره ها بالا بودن، ولی نه همه کسایی که میخونم و دوست دارم:
https://ultramarathon.blog.ir/
https://lustforlife.blog.ir/1401/12/23/one-four-zero-one
https://bluefairy.blog.ir/
https://maochan.blog.ir/


. امسال چه فیلم یا انیمه ای رو دیدی که نظرت رو جلب کرد و دوسش داشتی ؟ 
فلیبگ و سندمن شگفت انگیز بودن، ونزدی رو خیلی اونموقع که هایپش زیاد بود دوست داشتم ولی الان نه چندان؟ یه کم برام مشکلاتش مشخض شد.
الانم دارم استرنجر تینگز رو میبینم. فصل اولش آشغال بود ولی فصل دوم به بعد طلاست

. کدوم مجله یا سایت اینترنتی آنلاین خبری رو دوست داری و آیا داری ؟
یادمه قبل اینکه فصل چهار اتک بیاد "وارونه" رو دنبال می کردم که تحلیل و اخبار انیمه ای میذاشت. الان دیگه دقیقا مجله خاصی نیست... بیشتر تو یوتیوب و تلگرامم. خبرها هم از همونجاها :)

 . کدوم سکانس هری پاتر رو بیشتر از همه دوست داشتی ؟ 
این خیلی سختهه *گریه* من هر فیلمو حداقل هشت، نه بار دیدم تک تک لحظات فیلم ها برام زندگیه.
ولی سکانسی که هرگز هرگز حتی اگه بکشنم جلو نمیزنم... یکی رو به رو شدن هری با باسیلیسک، یکی رو به رو شدن سیریوس با هری، یکی زنده شدن ولدمورت، یکی همون صحنه آمبریدج و بچ بودنش(قبلا پستش کردم اینجا) بعد... آهان فکر کنم طلایی ترین صحنه برام رقص هرمیون و هری تو فیلم هفت بود. فکر کن همه چی داشت فرو میریخت دور و برشون، احساس ترس و خشم و ناامیدی و همه این چیزهایی که ما داریم... و اون وسط واقعا صحنه قشنگی بود. آهنگش هم هر بار میشنوم موهام سیخ وایمیسته.
  
. از بین ابر قهرمان ها کدوم رو بیشتر دوست داشتی و فکر می کنی با جذبه تر هست و چرا انتخابش می کنی ؟ 
از بین قهرمانهای یونانی اودیسئوس چون باهوش و مکار بودنش رو دوست دارم. از بین قهرمانهای ایرانی کاوه آهنگر چون.. خب. شجاع بود مشخصه. هزار بار از رستم شجاع تر بود.
قهرمانهای آمریکایی هم واسه‌م مهم نیستن حقیقتا. خیلی بی مزه‌ن.

. رشته مورد علاقه ات چیه و دوست داری در آینده به چه نقطه ای برسی و خودتو تصور می کنی؟
این سوال خیلی سخته... رشته موردعلاقه‌م زبان شناسیه. دوست دارم در آینده استقلال مالی، سلامت روانی، و عشق داشته باشم. فقط. هیچ ایده ای ندارم کجا و چطور.

 
 . آیا انیمه ی فرزندان گرگ رو دیدی؟ اگه آره نظرت درباره اش چیه ؟ و اگر نع که هیچی .
آره دیدم :) من کلا از مامورو هوسودا(کارگردانش) خوشم میاد... چهارگانه ای که ساخته (فرزندان گرگ، هیولا و پسر، میرای آینده، جنگ های تابستان) هرچهارتاش موردعلاقه‌من کلا دغدغه هاش راجع به خانواده رو دوست دارم.
مادرم هم دیدتش تازه و دوستش داشت! یه امتیاز مثبت برای اوتاکویان.

اگه قادر بودی یه خونه داشته باشی دوست داشتی چه محیطی رو وقتی وارد خونه ی دوست داشتنی میشی داشته باشه و چه حسی رو بعد از برگشتن به خونه بهت بده؟ 
یه خونه ساکت و کوچولو، ولی راحت. یه کم شلخته، و آدم/آدمهایی توش باشن که دوستشون دارم. مهم نیست چطور جایی باشه، تا وقتی مال خودم باشه و داشته باشمش.

.تا به حال به فستیوالی  شرکت کردی ؟ می تونی شرحش بدی ؟ 
اامم.. نه؟ فکر نکنم. مگه اینکه بازارچه مدرسه رو حساب کنی. که من همیشه مثل خنگول ها فروشنده بودم :/ معمولا هم سود خاصی نمی کردم. ولی یادمه یه بار زیتون پرورده درست کردم فروختم و یکی از هکلاسی هام هی میومد و میرفت؛ دو تا میخرید میخورد. خیلی دوست داشت وای.
یه بار هم کلی تلاش کردم اخرش کل پول ها رفت برای خیریه بدون اینکه با ما هماهنگ کنم. منظورم اینه که... خب خیریه خوبه ولی نباید اولش به ما میگفتن؟ یه جورایی بی ملاحظگی بود.

. کتاب مورد علاقه ای که تا به حال خوندی چی بود ؟ به چه علت دوسش داشتی و اگه خیلی از خوندنش گذشته با فکر کردن به محتواش بازم اونو به عنوان موضوعی که نتیجه ی مثبتی برات توی قلبت گذاشته باشه یا زندگیت بهش نگاه می کنی ؟
هری پاتر و پرسی جکسون دو تا از.. شاید نه بهترین ولی مهم ترین چیزهایی بودن که من خوندم. نمیدونم چقدر مثبت بوده هری پاتر برای من، ولی اولین چیزی بود که من رو به سمت خیال و نوشتن و این چیزهایی که بچه های عجیب و غریبی مثل ما سمتش میرن سوق داد. اینکه زندگیم رو بهتر کرد یا بدتر، آسونتر یا سختتر، نمیدونم. شاید اگه به جای هری پاتر تو بچگی یه کتاب خشک میخوندم یا حتی کتاب نمیخوندم انقدر احساساتی نبودم و سرم همیشه تو ابرها نبود.


 . اگه یه وضعیت بحرانی و خدایی نگرده زلزله بیان کدوم حالت رو انجام میدی و فکر می کنی انجام میدی تو اون شرایط؟ -
 فقط دوییدن به سمت خروجی و نجات خودت 
- دوییدن به سمت خانواده ات و محافظت از اونها به قیمت جون خودت
 - برداشتن گوشی و کارت بانکی و لباس
 - فقط تو جات میشی و می ترسی و دعا می کنی که همش فقط یه خواب بد باشه که بیدار بشی ولی نمی تونی تکون بخوری و محو شدن همه چیز رو و غرق شدن رو برای بار آخر دیدن همه چیز به عنوان آخرین خاطره ات از زندگیت سریع از جلوی چشمات میگذرونی و به یاد میاری و می پذیری این وضع رو و تلاشی براش نمی کنی.

راستش چند شب پیش نصفه شب اینجا یه رعد و برق وحشتناک زد، یه طوری که انگار زمین نصف شد. من بیدار بودم، و زیادم مطمئن نبودم زلزله هست یا نه ولی شک کردم برای همین فقط دویدم تو چهارچوب در :) مامانم فردا صبحش میگفت اصلا انگار که نه انگار ما هم هستیم به فکر ما نبود. ولی خب... من چه کمکی در برابر طبیعت وحشی میتونم به خانواده‌م بکنم؟ فقط جلوی دست و پاشونو میگیرم.
البته گوشیم رو برداشتم. ولی ناخودآگاه بود به خداا (ایموجی گریه)
سُولْوِیْگ 🌻

من فقط سرم رو از در آورده‌م تو تا یه نگاهی بندازم، چون بلد نیستم سوال بپرسم. *ایموجی نوشیدن چای*

 Hey! stop saying all these self deprecating comments so naturally!
امیر +

سوالی ندارم :) 

خیلی هم عالی:*)
علیرضا .گ

بزرگترین دروغی که تو زندگیتون گفتید چی بوده و چرا؟

من همیشه تو جواب به این سوال مشکل دارم چون یادم نمیاد. ولی یه سری دروغ ریز که گفتم... نمیدونم به معلم و اینها راجع به غیبت دروغ گفتم،  یه بارم ابتدایی یه مدت طولانی به دوستم الکی گفتم جغد دارم و وقتی ۱۱ سالش شد دروغ گفتم براش نامه هاگوارتز اومده خونه‌ ما:*)
صَبــآ ؛‌

منم خواهرِ سولویگ‌ام. پس *ایموجی نوشیدن شیرکاکائو*

خواهران غریب 😭
زهرا یگانه

 

۱. داستان ِ نوشتن برات چه طور اتفاق افتاد؟ کِی فهمیدی دوست داری بنویسی؟ بعد چیکار کردی؟ 

۲. تا حالا چندتا داستان نوشتی؟ (اگه دوست داری درموردشون توضیح هم بده)

۳. نوشتن رو توصیف کن. 

۴. جای دیگه ای جز اینجا هم مینویسی؟ 

۵. اگه یه کتاب یا سری داستان بود که دوستی داشتی تو خالقشون باشی چی بود؟ 

۶. سوال بالا برای دیدنی‌ها (انیمه/انیمیشن/ فیلم/سریال)

۷. برای اینکه جوهر ِ قلمت روان باشه چیکار میکنی معمولا؟ 

۸. برای نوشتن از چی الهام میگیری؟

 

پ.ن. سلام هلن چان. :))

0. یکعالمه واسه این سوالا تایپ کردم پرید. پین T-T

1. داستان و خیال از چهار سالگی و هری پاتر برام شروع شد. بازیش رو تو کامپیوتر عمه ام دیدم، مامانمو محبور کردم برام فیلمشو بخره. وقتی خوندن یاد گرفتم یه کتابخونه تلفنی اومد شهرمون که زنگ میزدی برات کتاب میاورد. از اونجا کتابشو خوندم و بعدم.. چیزهای دیگه. یه مدت طولانی سرم بالای ابرها بود، خیال پردازی می کردم ولی هیچوقت فکر نمی کردم گزینه نوشتن هم وجود داشته باشه. تا کلاس پنجم که یه معلم داشتیم رشته اش ادبیات بود. ازمون یه امتحان گرفت که توش یه انشا کوتاه داشت، و من نمره شو نگرفتم. چون انشام تشبیه و آرایه کم داشت. فکر کنم.. بهم برخورد؟ چون یکی که ازش خوشم نمیومد نمره ش کامل شد. بعدش تصمیم گرفتم بهش ثابت کنم من تو خیال پردازی بهترم :) یادمه سر یه انشا کتاب امیلی در نیومون رو گذاشتم جلوم و از تشبیه هاش کپی کردم تو انشام.
کلاس ششم اولین "کتاب"م رو شروع کردم که... واقعا برای سنم تحسین برانگیز بود الان که فکر می کنم آهاها... ولی خب فشار خانواده و تیزهوشان و درس و اینها اونموقع روم بود، همراه فشار خود نویسندگی(که احتمالا میدونید چطوریه.. خودتون دست به قلمید) و اینکه اونقدر خوب نیستم هرگز به جایی نمیرسم با نویسندگی و این چیزها. تا هشتم همین وضعیت فشار زندگی+نوشتن روم بود که باعث شد تقریبا اواسط نهم کلا نوشتن رو رها کنم. تقریبا از اونموقع به بعد هیچ چیز جدی ای ننوشتم :) فقط برای خودم نوشتم. وبلاگ و فن فیکشن و..

2. یدونه همون کتاب کلاس ششمم بود که راجع به دو تا دختر بود که پرت میشدن تو یه دنیای جادویی و اتفاقات جالبی براشون میافتاد. الان که فکر می کنم واقعا دنیاسازی خوبی داشت :)
بعدی جدی تر بود... شاید هنوز یه گوشه ای تو اینترنت باشه فایلاش اصلا. اونم راجع به یه دختر اشرافی بود که خانواده ش میخواستن به زور ازدواج کنه ولی از خونه فرار کرد، بعد راجع به گذشته اش یه چیزهایی فهمید و باید دنیا رو نجات میداد و اینها :)
چیزهای دیگه هم نوشتم ولی این دوتا تقریبا 2/3 شون کامل شده بود قابل ذکر تر بودن.

3. درد درد درد. نیازی که مدت هاست دارم نادیده‌ش می گیرم و راستش... درد بودنش برام بیشتر از نبودنشه. شایدم من خیلی ترسوئم.

4. تو تلگرام. میخواستم لینکشو اینجا بذارم ولی اصلا به پلتفرم بیان اعتماد ندارم واسه اینکار. فکر هم نکنم کسی زیاد علاقمند باشه به خوندن.. چون اونجا عین اینجا لفظ قلم و قشنگ و اینها نیستم. 
اگه خواستید خصوصی پیام بدید بهتون بدم ولی :*

5. هری پاتر، پاندورا هارتز... ولی خب اگه من خالقشون بودم احتمالا انقدر شگفت انگیز نمیشدن پس فکر کنم شایدم نه.

6. دوست داشتم کپی رایت بازی تاج و تخت واسه من بود که فصل هشتش رو از همه پلتفرم ها جمع می کردم حقیقتا *گریه*

7. جوهر قلمم روان نیست :) ولی اگه بعد کنکور زنده بودم و هنوز شوق یا این چیزهایی که مردم معمولا دارن درونم مونده بود، زیاد زیاد مینوشتم؟ از هرچیزی مینوشتم. 
(هرچند حدس نمیزنم دیگه واسه‌ش اون چنان وقتی بذارم. اولویت های زندگیم یه ذره به اجبار تغییر کرده.)

8. شاید.. سوال بهتر اینه که چه زمان هایی الهام میگیرم؟ وقتهایی که سرم تو گوشی و درس نباشه. از طبیعت، حداقل اون تیکه هایی که میبینمش. از آدم های دور و برم الهام میگیرم که.. بیشتر می شن همکلاسی هام. بیشتر از همه از داستان های دیگه الهام میگیرم :)

سلام به شما:)!
𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐

واییی هلن این بهترین جواب از سوالای صندلی داغی بود که از یه نفر دریافت کردم😍👍🩷💗💖💖💖💖💞❤️‍🔥 خیلی باهاش کیف کردم دختر~

درباره ی سوال دوم باید منم ببینم پیشنهادی هایی که ازشون حرف زدی ! ولی استرنجر کلا باحاله 😂

ونزدی  انقدر کلیپ ازش گذاشتن تو چنل های یوتیوب  ندیده به یه نتیجه و محتوا از فیلم رسیدم و دیگه دوست نداشتم ببینمش🫠* شبیه رمان هایی شده که اسپوپل زیاد به صورت کلیپ از یه فیلم می بینی و متوجه میشی و دلت دیگه نمی خواد ببینی*

وارونه یه مجله ی خبری به صورت وبلاگه؟😍امکانش هست آدرسش رو بگیرم؟

آره واقعا هری پاتر هیچ سکانسش رو نمی تونی بگی زیبا نبود به خصوص اون صحنه هایی که ارواح روح کش با هری درحال جنگ بودن من اونجا رسما سکته رو میزدم و حس می کردم منم اونجا هستم روح از تنم داره جدا میشه ، یا زمانی که تو جنگ دو برادر دوست هری یکی شون مرد خیلی دردناک بود و از همه بدتر لحظه ای که فکر کردم هری مرد😭 و جنگ هاش، آره ارهههه دقیقاااا

زبان شناسی !~ چه قشنگ *-* ♡ کلاس نهم ، انتخاب رشته رو انجام دادی؟ 

اینکه چطور و کِی به این استقلال مالی و سلامت روان و عشق درست برسی به مرور زمان مشخص میشه ولی بیشترش به دست خودته که رقم می خوره و این جواب واقعا قشنگ و پر حس بود 

من می خوام ببینم فرزندان گرگ رو اما نمیدونم ... می خوام بدونم سد اند هست یا هپی اند هست؟T-T

واییی باید اون ۴ تای دیگه ای که معرفی کردی و از همه مهم تر کارگردانی که معرفی کردی رو نمیشناسم باید به قول تو اول کار هاشو ببینم*-*

ولی شده سایتی رو پیدا کنی که از کارگردان ها و افرادی که انیمه میکشن معرفی بزاره و کار هاشون رو معرفی کنه؟

واییی بازارچه ها خیلی سخت بود که بشه ازشون پول در آورد 😂😂😂😭 ...آره باهات موافقم باید در هر صورت بهتون حداقل قبلش می گفتن قراره پولی که در اومده صرف خیریه قراره بشه ! 

واییی🤣🤣🤣🤣💞💞

لطف داری :)))) 

آره یه ذره چیزهای زیادی دوست داشته شده از یه جا به بعد دل ادم رو میزنن.

فقط سرچ کنید "مجله اینترنتی وارونه" میاره. هرچند مطمئن نیستم دیگه مختواهاش به اندازه قبل خوب باشه چون دنبال نمیکنم دیگه.

قسمت جنگ هاگوارتز همیشه یه ذره واسه من عجله عجله بود... حتی تو کتاب. ولی مرگ هاش واقعا غم انگیز بود :*)

آره.. تجربی رفتم. زیاد به هیچکدوم از علایقم ربطی نداره.

زیادم دست من نیست.. مثلا خب منِ 16 ساله نمیتونم استقلال مالی داشته باشم. تو این وضعیت بد کشور نمیتونم سلامت روان داشته باشم چون آینده خودم و خانواده ام تو هاله ای ابهامه. 

هپیه آخرش :*)

واسه اطلاعات انیمه ای این وبلاگ رو چک کن. خودمم یه سری پست دارم به اسم هرزصد که تو دسته بندی پست ها گوشه وبلاگ هست.. راجع به انیمه های سینماییه. 
طلخک ₹|

منم اومدم سلام کنم فقط.

چایی می خوری؟'-'

YOU SON OF A....
خدا.
خوش اومدی.
ولی من باید به تو چایی بدم نه تو به من TT . تو چایی میخوری؟
(برنامه برای سال جدید برگشته دیگه، نه :)؟ We miss you so freaking much...)
چوی زینب دمدمی

من سوالم نمیاد. فقط دوست دارم جوابهات به سوالای مردم رو بخونم😬

آها این یکی. تازگیا به این سوال علاقه مند شدم. قهرمان زندگی‌ت کیه؟؟

ویه سوال دیگه.

هلن ساما امسال هم گریزی به سوی کتاب داریم؟

اوکیه XD خوش اومدی به هرحال.

آمم فکر کنم.. قبلا اگه می پرسیدی می گفتم مامانم و جی کی رولینگ. الان دیگه نمیتونم با اون قطعیت بگم (مخصوصا جی کی رولینگ رو. زنی... ام. یعنی. خانمِ نامتحرم ترنسفوب) 
فکر کنم همون مامانم. کسی که تا الان منو نجات داده و به اینکارم ادامه میده :))

هلن ساما *گریه* نکن اینکارو.
خب اممم... حقیقت اینه که خودم نمیتونم شرکت کنم اگه بذارم آهاها. یه کم برنامه عیدم فشرده‌ست. ولی اگه کسی خواست به صورت خودجوش(!) و مستقل(!!) شرکت کنه عاشق اینم که ریویوهای شما رو بخونم :)
Maglonya ~♡

زن شما کیست؟

کدومشون D;
(Don't out me like that ffs TT)
Arthur ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اگه ایسکای میشدی به اتک آن تایتان چیکار میکردی؟

خودکشی 😭
اوکی نه احتمالا نمی کردم. هیچی میرفتم یه گوشه ای به زندگی عادیم ادامه میدادم و صبر می کردم یه تایتانی بیاد منو بخوره، یا شایدم نخوره. همون کاری که الان اینجا دارم میکنم :)
زری シ‌‌‌

سلامممم

سوال میتسوری نظرمو جلب کرد و میخوام بپرسم منو چطور شناختی کلا ؟ اصلا وبمو میخوندی ؟

و اینکه تو چطوری انقدر بزرگی هلن TT 

قبول نیست بیا نصف سن عقلی تو بده به من .

سلام به شما :)))
آم نه راستش؟
از توی کامنت ها تو وبلاگ خودم و بقیه شناختمت... ولی هروقت تا حالا روی لینک وبلاگت کلیک کردم یا خالی بوده یا بسته "-"

نمیدونم الان باید بگم ممنون یا واقعا توضیح بدم چطوری بزرگم 😭
امم خب حقیقتش اینه که من زیادم بالغ و بزرگ نیستم؟ حداقل تو زندگی واقعی، خیلی نتونستم با کل قضیه آدم بزرگ شدن و مسئولیت کنار بیام... و بعضی وقتا کاملا یه بچه نابالغ و غرغروئم. یه ذره گفتن این شاید خودشیفتگی باشه، ولی قسمت حیرت انگیز اینه که همسن و سالهام تو دنیای واقعی از منم نابالغ ترن و :) واقعا جالبه.
ااگه بخوام دقیق نگاه کنم... احتمالا دلایل اصلی انتظارات درسی زیاد خانواده ام و کتاب خوندن از سن کم بوده.
آره دیگه خلاصه :) در کل شما لطف داری.
چوی زینب دمدمی

یه سوال دیگه هم داشتم. تایپ mbti ات چیه؟

اینو تا الان نفهمیدم ولی همیشه حدس میزدم intp باشیD:

خب پس اوکیه چون من قرار بود خودجوش انجامش بدم مثل همیشه😅👌

دقیقا درست حدس زذی :) هرچند زیاد از MBTI خوشم نمیاد بهش اعتقاد هم ندارم.

ویهییی خیلی خوشحال میشم بخونم! 
Arthur ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خنده عصبی-

.
𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐

اونوقت کدوم مجله ی اینترنتی  الان بهتر هست به جز وارونه که فکر می کنی بهترن؟@-@

. آره واقعا بدترین سکانس ها مرگ بودن و جنگ از هری پاتر و بد تر از همه حسی بود که ابتدای هر سکانس داشتم چون هری تو خونه پسر عموش هم که بود بدترین احساسات رو نشون میداد و بازتاب می‌کرد...

تجربی واقعا سخته همراهش حتما کنکور زبان هم بده و مطالب و دایره ی زبانت رو هم بالا نگه دار~ تو می تونی نگران نباش زیاد فقط به فکر اینکه چی قبول بشی و اینا نباش فقط بخون

دستت طلا*-*~☆

ولی هرزصد رو پیدا نکردم از وبلاگت که ادرس دادی اونجاست ولی  پیدا نکردم برداشتیش؟@-@

نمیخونم که بدونم که :دی

آره برنامه ام همینه :) ممنون برای راهنمایی.

ببخشید یادم نبود اسم تگش یه چیز دیگه ست.
بفرمایید : کلیک
آیســـ ــان

ای..واااااااااای....

به به ببین کی اینجاست .
Baby Blue

چه چیزایی بهت انرژی میدن؟

 

چجور آدمایی رو میخوای پیش خودت نگه داری؟


په چیزایی واست با ارزشن؟

هوای آزاد، فن‌گرلی کردن با دوستام، آهنگای ویل، و به طرزی pathetic... درصد بالا تو قلمچی؟ اهاها


آدم‌هایی که بهم چیزای جدید یاد می‌دن و منو بالا می‌کشن، کسایی که به طور کلی تو زندگیشون آرومن(باعث میشن خودمم سعی کنم آروم تر بشم، whatever that means)و... آدم‌هایی که برای چیزهایی که دست خودم نیست قضاوتم نمی‌کنن. 

آدم‌هایی که... دوست دارم. نوشته‌های قدیمیم. و یه سری توانایی هایی که بهشون افتخار می‌کنن مثل... نمیدونم، زبان. یا ریاضی. 
__PARNIAN __

جواب سوال اول رو خوندم و قلبم برات هلن:')))))

 

خب حالا سوالای من

به نظرت فرست کیس چه سنی اتفاق بیفته خوبه؟

اگه می‌تونستی ملیتت رو عوض کنی کجایی می‌شدی؟

اگر بخوای ۵ تا زبان انتخاب کنی که یاد بگیری انتخابات چیا هستن؟

اگر بخوای یه سوپرپاور انتخاب کنی انتخابت چیه؟

Just stating facts:)

(والا، ۱۶؟ اصلا هم نه به خاطر اینکه خودم نمی‌گم. اصلا!)
نه اوکی جدا از این، اگه آدم مناسبش پیدا شده باشه همین الان، اگه پیدا نشده باشه هرگز :)

کانادایی، یا سوئیسی

به جز انگلیسی و فارسی؟ فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، ایتالیایی، چینی (این آخری رو به خاطر پرکتیکال بودنش می‌گم. وگرنه زیاد علاقه‌ای ندارم...)

خوندن ذهن. خیلی استفاده های زیادی داره... مثلا تو کنکور~~
کالیستا ‌ ‌

من سوالی ندارم به جاش سوالای جالب بقیه و جوابای جالب‌ترت بهشون رو خوندم. بعضی از جوابا حتی باعث شدن یه سری از گره‌های ذهنیم رفع بشن.TTXD

گره های ذهنیت... راجع به من؟ یا زندگی😭؟
اگه گزینه دوم... به نظرم برو دوباره گره‌شون بزن چون من معمولا گره ها رو باز نمی‌کنم، من گره ها رو کور میکنم آهاها
کالیستا ‌ ‌

راجع به زندگی.xDD

وای.xDTT ولی من دارم از باز شدن این گره‌ها و باد خوردن ذهنم خیلی لذت می‌برم.xDTT

خب خدا رو شکر حداقل یکی از ما گره‌هاش داره باز می‌شه :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
Designed By Erfan Powered by Bayan