- سه شنبه ۹ خرداد ۰۲
- ۱۸:۴۹
یه بار یه جا گفتم نمیدونم تلاش کنم به همه ثابت کنم حالم خوبه، یا ثابت کنم حالم بده. مثل یه آونگ می مونم که بین نیاز به قوی بودن و تمارض در نوسانه. زندگیم پر از تنشه. خیلی وقته بوده ولی هروقت ازش دور میشم باز برمیگرده. بعد یه روز، بعد یه ساعت، بعد یه هفته. بیشتر از یه هفته نشده تا حالا. میدونم دوستت دارم ولی نمیدونم چقدر دوستت دارم و چطور. من از زندگی کردن می ترسم ولی I am not afraid to walk this world alone. وجود هرچیزی روی پوستم احساس افتضاحی داره میخوام همشون رو بکنم. MCR روی شافل شبیه فال حافظه، میتونی تفال بزنی و چیز مناسبت پیدا بشه. همونطور که اون سر من داد میزنه منم سر اون. همونطور که اون از من اشکال می گرفت من از اون. تقصیر هیچکس نیست به جز هردومون. و این هوا، این هوا آلودهست. دارم خفه میشم و نه به خاطر گرما.
"Shame eats men whole." آره ولی Shameless بودن عالیه. به همهی این آدمها بدون Shame نگاه کن که هرروز به زندگی ادامه میدن. چطور میتونید؟ چطور میتونید هرروز با انسان بودن خودتون زندگی کنید. یه بیماری که درمانش مشخضه ولی خیلی ها میترسن انجامش بدن. من از شما سالها کمتر بیمار بودم، فقط 16 سال، ولی از شما Shame بیشتری دارم. چطور میتونید ادامه بدید؟ گفتم دیگه وفتشه احساسات رو روشن کنم چون بهشون نیاز دارم. ولی اشتباه می کردم. نداشتم. حس می کنم به یکی پول دادن بیاد منو Sabotage کنه. و حس میکنم اون یکی خودم باشم. Self sabotage 10/10
بیدارم ولی همچنان ترسیده. خوابیده ولی نه مرده. ولی دارم تلاشمو می کنم. کلماتی رو می گم که فکر نمی کردم بگم. کلماتی رو نمی گم که فکر می کردم شاید بگم. کلمه های زیادی استفاده می کنم طوری که خستهم می کنه. اجازه میدم آدمهایی که دوست دارم من رو دنبال زندگی خودشون بکشن مثل یه کالاسکه انگلیسی قرن نوزده. سلول های من چی میگن؟ سلول های من حرف نمیزنن، فقط فریاد میکشن. خیلی وقت ها نمیفهمم چی میگن ولی خب خودشون ساکت میشن. Eventually. نمیتونی از کسایی که زندگیت رو به گند کشیدن متنفر نباشی، یا از الهگانشون.
That's all I have to say for today. I love the color red, and i have two reasons for everything.
- ۲۶۶