Lost & Found

  • ۱۱:۴۵

وقتی یه آهنگ رو روی تکرار گوش می کنی در نهایت دو تا نتیجه داره. یا حالت ازش بهم میخوره، یا انقدر درونش غرق میشی که فکر رفتن به آهنگ بعدی غیرقابل تصوره. هر آهنگی بعدش بخوای گوش کنی یا خیلی گوش خراشه، یا زیادی آروم. حتی از بین آهنگهای همون خواننده هم اگه بگردی نمیتونی آهنگی با همون تن و صدا و متن پیدا کنی. هر آهنگی خاصن.

با یه نفر خیلی بحث داریم در این مورد که آدم باید آهنگ رو برای لذت گوش کنه، یا برای اینکه کار فاخر و فرهنگیه. آیا روش درستی برای آهنگ گوش کردن وجود داره؟ آیا اگه به یه آهنگ گوش کنی و همزمان به یاد یه آهنگ دیگه باشی اشتباهه؟ اصلا کار درست و کار اشتباه در احساسات و افکار معنی دارن؟ چون ما میتونیم اعمالمون رو کنترل کنیم، ولی محض رضای خدا احساسات و افکار قابل کنترل نیستن. حالا تو هی تکنیک‌های روانشناسی کتاب سلامت و بهداشت و تراپیستت رو امتحان کن. بازداری، برون‌ریزی، جایگزینی خواسته. 

کلا خیلی مشکلات داریم، ولی میتونستن خیلی بدتر باشن. مثلا با اینی که الان هست واقعا نمیدونم چیکار کنم و یک مقدار هوپلس به نظر میاد، حداقل از این نقطه. مشکلات انسانی درواقع خیلی ساده هستن چون یه مدت زمان مشخصی که بگذره، وقتی حرفش بشه یا راجع بهش گریه می کنی یا میخندی. حالا اون مدت گاهی یک ساله، گاهی ده سال گاهی یک عمر. گریه و خنده آسونه، بلاتکلیفیه که سخته. برای همین خیلی از پشت کنکور موندن میترسیدم. خیلیها پشت کنکور میمونن و واقعا پدیده وحشتناک و عجیبی نیست... ولی من میترسیدم.

کنکور. مثال خیلی خوبیه. فکر کنم من آدم "از مسیر لذت ببری" به دنیا اومدم ولی الان انسان نتیجه‌گرایی هستم چون مجبور بودم. وایسا... مجبور بودم؟ آیا واقعا رتبه سه رقمی و رشته تاپ ارزشش رو داره؟ نمیدونم. طمع درونم زیاده... یا بود. خیلی ها نتیجه گرا هستن بدون داشتن نتیجه ای که میخوان. مثلا من. 

حرف زدن راجع به کنکور و نتایج اینجا خیلی سخته چون زود چسب زخم رو نکندم و الان زیرش عفونت کرده. قبلا گفته بودم درونم پر از shame هه و نمیفهمم کسانی رو که بدون خجالت زندگیشون رو می کنن انگار خیلی عادیه که زنده باشن و دانشگاه خوب قبول بشن و دانشگاه قبول نشن و برن سرکار و وارد رابطه بشن و کات کنن. هر قدمی که برمیدارم انگار باید به یک جمعی از تماشاچی های خیالی جواب پس بدم که چرا اینکارو کردم، و جالبش اینه که اون تماشاچی ها حتی زیادم اهمیتی به نمایش نمیدن. انگار بلیط مجانی گیرشون اومده و میخوان هرچه زودتر برن خونه برای امتحان میانترم فرداشون بخونن.

به هرحال. دندون بهشتی قبول شدم و الان منتظرم بهمن بشه که برم دانشگاه. یه پست کنکوری دارم ولی هی عقب میندازم تمومش کردنش رو.

عبور کنیم. پست های قدیمیم رو میخوندم و همونطور که انتظار داشتیم یه آدم متفاوت بودم. کل زندگی من توی این وبلاگ بود، چون جای دیگه ای رو نداشتم. نمیخوام دراماتیک باشم ولی اون بیرون جایی برای خودم نمیدیدم، با اینکه وجود داشت. برای همه جا هست. این هم جزو چیزهاییه که راجع بهش بحث می کنیم. برای همه جا هست، برای همه عشق هست، دیگه بچه نیستی که بتونن بترسوننت با دروغ و جواب های اشتباه. برو جواب درست رو پیدا کن و بعد با پنس چیزهایی که توی مخت فرو کرده بودن رو از گوشت در بیار بیرون. 

خوشحالم که با هم بحث می کنیم. خوشحالم که میتونم خودسر و لجباز باشم. نمیدونم اون هم خوشحاله یا نه، ولی حدس میزنم آره چون برمیگرده برای بحث بیشتر. شاید بالاخره نوبت منه که آهنگی باشم که کسی ردش نمیکنه.

 

خلاصه که همین. اینم سهم امروز از برون ریزی و بازداری و جایگزین کردن خواسته ها. دلم براتون تنگ شده. اگه حال و حوصله داشتید یه کامنت کوچولو بذارید. آهنگ Red از Survive said the prophet روی تکرار بود برام که یهو دستم خورد قطع شد.

If we can be found we sure can get lost

through all the madness of falling in love.

Unborn ..

تبریک می‌گم بهت قبولیت رو! امیدوارم همونی بوده باشه که می‌خواستی. 3>


+ من هیچ‌وقت از Red خسته نمی‌شم. Lost & Found اسم یه آهنگ دیگه‌شون هم هست، نه؟ 

متشکرممم:*)))))) آره گمونم خوشحالم

+ بله بله! داشتم توی آهنگهای قدیمیم میگشتم بعد خوردم به phase  اوتاکوییم و اینبار خیلی محکم تر هیت کردن این دو تا آهنگ:*) 
راست میگن که انیمه برای بچه‌ها نیست چون به عنوان یه ۱۴ ساله اصلا درک نکرده بودم بنانافیش رو مثلا...
کالیستا ‌ ‌

عاشق پست‌های اینجام همیشه باعث میشن حرف و فکر داشته باشم (که معمولا جلوشون رو می‌گیرم چون زیادن)

این بحثی که گفتی ذهن من رو خیلی وقتا درگیر میکنه و علاوه بر اون یه چیز دیگه هم هست اینکه آیا بک گراند خواننده مهمه؟ اینکه آدم خوبیه یا نه. انگار میتونم ساعت‌ها در دفاع همه این نظریات صحبت کنم. اما به صورت خلاصه تهش آدم باید از اون اثر فاخر هم لذت ببره نه؟ وگرنه چطور میتونه خودش دواطلبانه بهش گوش کنه. ولی آیا باید از کارهای غیر فاخر حمایت کنیم؟ 

نمیفهمم کسانی رو که بدون خجالت زندگیشون رو می کنن انگار خیلی عادیه که زنده باشن و دانشگاه خوب قبول بشن و دانشگاه قبول نشن و برن سرکار و وارد رابطه بشن و کات کنن. هر قدمی که برمیدارم انگار باید به یک جمعی از تماشاچی های خیالی جواب پس بدم که چرا اینکارو کردم

کلی تبریک میگم. امیدوارم دانشگاه کلی بهت خوش بگذره.:">

خودمم همینم کالیستاچان😭 اصلا انقدر فکر میکنم که مجبورم لبریزش رو بیارم اینجا خالی کنم

منم راجع به این فکر میکنم و گمونم چون ما تو ایران پول نمیدیم به خواننده ها و بهشون سود نمیرسونیم پس فکر کنم اشکال نداره 😈 جدایی هنر از هنرمند ولی هروقت به سود خودمونه هاها

متشکرمم!!
Nobody -

جالبه ولی بعد از این همه سال الان می‌بینم که عکس کنار وبلاگت ایچیراکونو رامنه. :))) منم دلم ایچیراکونو رامن می‌خواد.

حقیقتا از اونموقع که قالبمو درست کردی اصلا به هیچکدوم از تنظیمات ظاهریش دست نزدم تا ابد هم قصد ندارم بزنم راستش :*)

ایچیراکو رامن خیلی نماد خونه‌ست:( وبلاگ هم که خونه‌ست!
جدا از اون
سُولْوِیْگ 🌻

کل زندگی من توی این وبلاگ بود، چون جای دیگه ای رو نداشتم. نمیخوام دراماتیک باشم ولی اون بیرون جایی برای خودم نمیدیدم، با اینکه وجود داشت.

آخ.

باید به این فکر کنم که حالا که وبلاگ نیست، اون بیرون جایی برای خودم پیدا کرده‌م یا تنها جایی که داشته‌م رو از دست داده‌م.

Meh... نمیشه گفت وبلاگ کاملا نیست هنوز یه چیزایی مونده. Right? RIGHT??
اگرم پیدا نکرده باشی هنوز دلیل نمیشه که نباشه. قطعا هست فقط معلوم نیست کوش‌...
سُولْوِیْگ 🌻

وبلاگ هست، ولی دیگه مثل قبل نیست. 

نمی‌دونم واقعا. نمی‌دانم. 

هیچ چیز  مثل قبل نمیمونه... چیز جدید رو نمیشه همش ازش ترسید دکتر سولی
چم ‌‌

به به. بچه‌های قدیمی که پست می‌ذارن، یاد یه قسمت از لورل هاردی می‌افتم که چند سال از جنگ گذشته بود و لورل هنوز داشت تو سنگر نگهبانی می‌داد.

آقا لورل هاردی هم عجب کار انقلابی‌ای بوده‌ها، تا حالا بهش دقت نکرده بودم.

 

امیدوارم که ایامت تو تهران بسیار سرشار باشد.

 

+ وبلاگ هست، وبلاگی‌ها(ی سابق) نیستن.

من لورل هاردی ندیدم هیچوقت:( فکر کنم تو تلوزیون و اینا شاید تصادفی؟
(به سنگرش بازمیگردد)

متچکرمم:)))))))))

+ آره‌.. وبلاگ این روزا یه کم خانه‌ی ارواحه 
But I always enjoyed a good ghost story:*))))
سُولْوِیْگ 🌻

Watch me. :)) 

حس می‌کنم با بد کسی در افتادم در این مورد lol 
چم ‌‌

حاجی نکته اینه که فکر کنم اینا گی بودن. حداقل یادمه که تو خیلی از قسمت‌ها نشون می‌داد که تو یه تخت خوابیده‌ن.

π

Hey, hey.

 

برای همه جا هست، برای همه فضایی جز وب‌‌لاگ هست ولی خیلی حوصله برای گشتن و جست‌وجو می‌خواد. من تا سال آخر توی حباب و حریم خودم موندم و نرفتم دنبال‌ش. امیدوارم تو بری.

 

پی‌نوشت: هر سؤالی راجع به رشته‌ات داشتی، به عنوان یه سال بالایی فارغ‌التحصیل می‌تونی بپرسی. جالب‌ه که من یه مادر آکادمیک داشتم و خیلی کمک‌کننده بود. الان این‌قدر پیر شده‌ام که خودم می‌تونم پدر آکادمیک باشم.

Human Akerman

سلام بر تو. خیلی اتفاقی وبلاگت رو پیدا کردم و برای اینکه دنبالت کنم یک وبلاگ ساختم حالا منم قاطی این بازی شدم D: . (من یکی از اون‌هایی هستم که از تلگرام به اینجا کوچ کرده‌ام.)

از دیشب خوندمت، خیلی جالبی! و جالب تر اینکه از ۱۴؟ سالگیت رو ثبت کردی. این مسیر زیبا صحبت کردنت هنوز همراهته.

عا کاش بشه زودتر پستت رو درمورد کنکور بذاری :))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan