ترس از سکوت

  • ۲۲:۳۰

بچه که بودم با افتخار به مادرم می‌گفتم می‌تونم هروقت بخوام هر خوابی که بخوام ببینم، انگار یه ‌سی‌دی رو انتخاب می‌کنم و می‌ذارم توی دستگاه. منظورم اون خیالبافی قبل از خواب بود.

بزرگ‌تر که شدم باز با افتخار می‌گفتم هیچوقت حوصله‌م سر نمی‌ره چون ذهنم رو دارم و می‌تونم باهاش داستان درست کنم و سرگرم بشم. منظورم رویاهای بیداری بود.

ولی الان... الان دیگه از خیال‌بافی خودم می‌ترسم‌. از تنها موندن با ذهن خودم وحشت دارم. خاطرات گذشته زخم گلوله‌ن، و خیالات زیبای آینده بیشتر برام مثل وهم می‌مونن تا رویا. چاقوهای تیز دست‌نیافتنی‌.

ای‌کاش هنوز اون‌جایی بودم که نمی‌تونستم درک کنم چرا آدم‌ها عاشق می‌شن وقتی انقدر درد داره‌. یا همونجایی که تصمیم گرفتم چیزی رو، کسی رو، شدیدا نخوام. بدبختانه این ممکن نیست. هرچی این بشر می‌کشه از این حرکت بی‌ پدر و مادره دیگه، مگه نه؟ سکون نتیجه‌ش می‌شه سکوت، و من یکی هنوز معتاد و معتقد به داستان‌هام.

  • ۹۳
Kia ☆

منم همینطور...

یک داستان، هزار روح
مسـ ـتور

اون جایی این تصورات ذهنی و داستان‌ها دردناک می‌شه که تو دنیای واقعی تجربه‌شون می‌کنی و بعد از یه مدت از دستشون می‌دی (حالا به هر دلیلی) و بعد وقتی بخوای دوباره تو ذهنت بسازیشون درد می‌کشی چون دیگه راضی نمی‌شی به خیال و تمام وجودت واقعیش رو می‌خواد.‌..

آره... آره دقیقا. باعث می‌شه آدم با خودش فکر کنه اصلا پوینت ساختن خاطرات خوب چیه وقتی بعدا قراره فقط آزارت بدن با نبودنشون؟
سُولْوِیْگ 🌻

یه بار یه نفر بهم گفت این‌که این‌همه کتاب خونده‌ی و این‌ها، در کنار قوه تخیلت، باعث شده مغزت توی موقعیت‌های بحرانی به یه منبع خیلی غنی دسترسی داشته باشه تا با استفاده از اون هزاران سناریوی نوآورانه بسازه از تمام شرایطی که ممکنه اشتباه پیش بره. 

اون آدم واقعا حق گفته با اینکه حرفش واقعا درد داشت. آخ.
واسه تربیت بچه انقدر سریع خوشحال نباشید که آخی بچم کتابخونه
پیچند ‌‌

ناصحم  گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟

برو‌ ای خواجهٔ عاقل هنری بهتر از این؟

محشر بود:*))) نوشتمش‌ یه جای‌ جلوی چشم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan