درد دوستی

  • ۲۱:۰۹

بدترین درد دنیا اینه که درد دوستانت، عزیزانت، بهترین آدمای زندگیت رو ببینی و نتونی کمکشون کنی. پیششون نباشی که کمکشون کنی...

آدمایی که یه زمانی کمکت کردن. یه زمانی عوضت کردن، روحت رو صیقل دادن.

---

ملکه ها تنهان. همیشه اینجوری بوده. وقتی خسته شدن از تکرار، غم پاییزی رو دلشون سنگینی می کنه و خسته و داغونن، باید تنها تحملش کنن. 

اونم عین ملکه هاست. از درون حسابی نگران سرزمینشه، مهربون و عادله، ولی از بیرون باید قدرت و وقارشو خفظ کنه. ابهت و ترسی که تو دل بقیه میندازه رو...

ابهت دردناکه، آدمو تنها می کنه، ولی خب...این وظیفه ملکه هاست.

ولی ملکه ها هم یه ندیمه هایی دارن مگه نه؟

---

یه شخصیت شجاع و عجیبه. دختری که تو خیابون بزرگ شده، از دست پدر و مادر ثروتمند و زورگوش فرار کرده، خواهرش با دزدای محله اراذل می گرده، و اون فقط خودشه و خودش. باهوشه، ولی کسی که مجبوره تو خیابونا زنده بمونه کی به درس و آینده فکر میکنه؟ فردا هم زنده موندن غنیمته.

یه دوست نصفه نیمه داره. از اون دوستای خوب و دلسوز. مدام براش نگرانه و می خواد یه کاری براش بکنه و نمی تونه. مثل یه مادر مهربپن. ولی خب...اون مادر نمی خواد. به نظر خودش دیگه دوستم نمی خواد...

ولی می خواد. اون خستست از تلاش برای بقا. یه سایه نیاز داره در بیابان خستگی.

Unlasting

Unlasting

Lisa

 

سولویگ .

اون خسته‌ست از تلاش برای بقا... 

همین الان، درست قبل از خوندن این پستت فهمیدم که دوستم یه هفته‌ست که یه تصمیم عجیب گرفته و من تازه فهمیدم.

هعی... 

اینکه چطور آدما با چیزای به این سادگب به هم وصل میشن عجیبه...با یه پست و چند تا کلمه...
امیدوارم تصمیمی که دوستت گرفته فقط عجیب باشه، نه اشتباه :/

__PARNIAN __

و اون دوستش تویی؟

چقدر خوب که هستی براش اگر تویی...

چقدر خوب...

نه من نیستم.
دوست داشتم باشم. میتونستم باشم. ولی الان نیستم. برای همین از دست خودم عصبانیم.
اون دوسته....واسه خودش یه آدم عجیبیه. عجیب و مهربون. انگار فکر می کنه رسالتش تو زندگی شاد نگه داشتن اطرافیانشه
steve ‌‌

نوشته‌ات از اونا بود که درد داشت...

امیدوارم اون دوست که فکر می‌کنه رسالتش شاد نگه داشتن اطرافیانه، زودتر بفهمه حقیقتا چی می‌خواد و حواسش به خودش هم باشه، اگه هم برعکس من اونقدر قویه که همیشه اینجوری ادامه بده، بهش غبطه می‌خورم، خیلی قویه.

واقعا هست.
البته خودش هنوز نمی دونه این رسالتو و اصن خبر نداره چقدر قویه.حتی آنقدر نامرییه که اونایی که با کاراش شاد میشن هم نمی فهمن. یه جورایی مثه نمکه. ریز و مهم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan