قول میدم پرواز کنم

  • ۱۶:۲۵

الان که دارم نگاه می کنم می بینم ارتش مورچه های سیاه و در حال تلاش برای دانه شون، منو یاد دسته ژاپنیایی میندازه که از تو مترو میریزن بیرون و به زور دونشونو تا خونه می کشن. با تمام وجود‌‌‌‌ وقتی می افتن پا میشن.

____

امروز یه سنپای کلاس نهمی پیدا کردم. اوتاکوی واقعی بود. نه از این الکیا. اونم کلی انیمه قشنگ می شناخت و ناروتو! رو کامل دیده بود!

نکته:ناروتو هزار و خورده آی قسمته و الان دارن داستان بوروتو، بچشو هم مینویسن. :!

____

چرا نمی تونم این همه فکر قشنگ و جالب درباره دنیا رو از زبون شخصیتایداستانم بگم؟ شخصیتهای سرکش و رومخین. اصنا...

____

همینجا...همینجا قسم می خورم یه روز، سالها بعد، بچه های کل ایران شبو از هیجان خوابشون نمی بره و منتظر قسمت آخر فصل دوم انیمیشنی هستن که من فیلمنامشو نوشتم. فرداش بچه ها با تموم شدن قسمت اولش با هیجان دور خونه می دون و  بعداندینگ، یهو قیافه من بیست و اندی ساله تو مانتوی کرم و شال صورتی میاد رو صفحه تلوزیون که روی صندلی نشستم و میگم:

سلام. تویی که داری منو نگاه میکنی. آره تو! احتمالا منو نمیشناسی. اصن تیتراژ کارتون و نگاه کردی؟ وقتی نوشته بود نویسنده:هلن پراسپرو 

خب اون منم. اومدم اینجا بگم...ده سال و خورده آی پیش به فکرم رسید یه کارتون درست کنم. فکره عین کنه چسبید بهم و ولم نکرد. منم ولش نکردم. من و فکرم به یه همزیستی مسالمت آمیز رسیدیم. من تلاش می کردم، اونم درعوض منو با انگیزه تغذیه می کرد.

 حالا من اینجام. توی تلوزیون. و می خوام بهتون بگم. تویی که جلوی این جعبه جادویی نشستی، مثل کنه بچسب به فکری که توی کلته. فقط همین لازمه که...پرواز کنی.

سولویگ .

و منم اونجا کنار چند تا بچه نشستم و دارم جیغ می‌زنم و می‌گم: آره، آره! من می‌شناسمت هلن!!! 

واییی 
یه لحظه صحنه خیلی گوگول تو ذهنم تشکیل شد.
اینکه بزرگترا هم بشینن با بچه ها نگاه کنن و روابطشون بهتر بشه...با نمکههههههه
خدا کنه بتونم سر قولم بمونم.
Call me whatever u want :*

به امید اون روز 

فایتینگگگ⁦ʘ‿ʘ⁩

Yeah
Fighting and losing and fighting again.
*AZRA* gh

آفرررررین دختر با انگیزه 

منم اون روز رو می بیینم شک نکن تو حتما به تک تک خواسته هات از همین حالا رسیدی ؛ )

موفق باشی خانم هدفمند و با انگیزه ؛ )

ممنون :))
yalda shirazi

ما میتونیم. آرزوی منم چیزی شبیه به آرزوی توعه! تو جشنواره های داخلی و خارجی میبینمت!

+سنپای؟ چه ورزشی میری؟

حتما حتما. منتظرم :)
+ سنپای به استاد می گن به ژاپنی، بعد از اونجایی که اطلاعات انیمه ای اون خیلی زیادتر از منه بهش می گم سنپای :)
yalda shirazi

آها. فکر کردم ورزشای رزمی ژاپنی میری! 

پرینازم ...

منم قول میدم

قول میدم که اون بالا، تو آسمون می بینمتون :)
Ame no aoi sora

وای چه قشنگ♡ پرواز کن هلن سان تو می تونی

(fly to heaven)

منم پارسال یه همچین سنپای عزیزی پیدا کردم با این تفاوت که اون منو پیدا کرد D:

کلی ذوق کردیم با هم البته متاسفانه نشد حضوری ملاقاتش کنم آخه قبل کرونا همدیگه رو نمی شناختیم تو کرونا از روی پروفایلام پیدام کرد، البته منم همیشه پروفایلاشو میدیدم فقط نمی رفتم بهش پیام بدم حالا هم که اون نهم رو تموم کرد و از مدرسه ما رفت شد دهم

 

و یه چیز جالب تر اینه که یه روز معلم اجتماعیمون بهم پیام داد تو انیمه میبینی؟ یه حسی داشتم مثل ایست قلبی

نمی دونستم چی بگم نمی دونم چرا حس می کردم اگه بگم آره توقیفم کنه *-*

بعد فهمیدم دخترش بوده، دختر کوچیکه ش! و بعد دختر بزرگه پشت کنکوری که یه اوتاکو کامل بود اومد کلی باهام انگلیسی حرف زد (نمی دونم فازش چی بود ولی من فارسی جواب دادم، زبانم در حدی میرسید که پیاماشو بفهمم، به خودم افتخاریدم:)  ) که اونم اوتاکوئه ^-^ دختر معلممون اوتاکوئه!، بعد مادرشون که میشه معلم من از قرار معلوم حیابی دعواشون کرده بود و به منم گفت که حتی اگه خودشون پیام دادن من جواب ندم، بهم زنگم زد، بعد گفت به عنوان یه نصیحت مادرانه بهت میگم عزیزم انیمه خیلی اعتیاد آوره دنبال کردن انیمه خیلی فرصت های مهم زندگیت رو می سوزونه

که منم نصیحتش رو گرفتم بوس کردم گذاشتم کنج طاقچه خاک بخوره :)))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan