فقط...زیادی خوبه

  • ۲۳:۳۹

دیانای عزیزم.

حتی فکرش رو هم نمی تونی بکنی که اون سه دقیقه تلفنی که به من زدی چقدر برام ارزش داشت. اینکه خوندی، و حتی اینکه می خوای وبلاگ بزنی...مثل یه گلبرگ گل ساکورا بود تو تاریکی شب.

رتستی، کتابخونمون راه افتاد. دوستیمونم راه افتاد. یه گروه چهار نفره شدیم. یه دختر مرموز، یه مو بور مطمین به خود، یه انیمه گرلی که انیمه نگاه نمی کنه و...من.

ما چهار تا رفتیم تو کتابخونه تازه باز شده مدرسه و ... خوش گذروندیم. کتابای مزخرفی داشت ولی...تو خود کتابا یادداشتهای جالبی بودن.

مثل:«ایت کتاب در سال ۷۴ در کوهسنگی خریداری شده:/»

_____

____

باران عزیزم

کلی چیز برای یاد گرفتن هست. یک عالمه وبلاگ و کتاب و انیمه هست که میتونن دنیاتو عوض کنن. بر شانه غول ها ایستادن کار سختیه، چون غول های زمان ما بلندتر و وحشی ترن. ولی به جاش، وقتی ازشون بالا بری، یه منظره زیبا و شگفت انگیز از جهانی میبینی، که خود اون جهانم پر از یاد گرفتنی هاست.

چطور میتونیم هفت سال از عمرمون رو تلف کنیم و این زیبایی ها رو بیخیال شیم؟

واییی باران. نمی دونم چیکار کنم. هنوز به سنی نرسیدی که درک کنی، ولی وقتی بفهمی، مطمینم منم دنبال تو میام. وقتی به سنی برسی که نگران انتخاب رشته بشی، جامون عوض میشه. تو میشی خواهر بزرگه، من میشم کوچیکه. همیشه تو تصمیم گیری همین بوده. تو تولد مامان، موقع خریدا، همیشه تو تصمیم اخرو می گرفتی.

درست مثل نارسیس و اورسینه. من اورسینه نیستم...تویی!

تو هرگز شک نمی کنی. مطمئنم. تصمیمی که تو میگیری درست ترینه. فقط لطفا...عجله کن. من وقت ندارم. یه سال بیشتر نمونده و از همین الانم داره گتد میخوره به همه چی. لعنت بهت تیزهوشان

___

چطور میتونم ادعا کنم آدم خوبیم؟ در آسایش و رفاه خوب بودن که سخت نیست. به جز اون دو سال لعنتی من چه سختی ای کشیدم که این همه خوشبختی حقم باشه خدایا؟

آگه آدم خوبیم، چرا انقدر آریا که اونم آدم خوبیه رو مخمه؟ چرا امروز رفتار بدی کردم؟

خدایا. ازم چه انتظاری داری؟  چی می خوای؟ چی میخوام؟

___

همه چی عجیب، خوب، غریب و خوبه. فقط...

~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan