- پنجشنبه ۲۸ آذر ۹۸
- ۲۰:۴۴
- بذار همیینجا تکلیفمو باهات مشخص کنم هلن.
+ می شنوم
- روز بیست و چهار ساعته. ما هشت ساعتشو می خوابیم. شیش ساعتشو مدرسه ایم، و اون شش ساعت دیگشو تلف می کنیم.
+ ای بابا. توهم دوباره فازتلاش و کوشش و با برنامگی گرفتت؟ جنابعالی نمازاتم دیگه سر وقت نمی خونی.
-...
+ یادت میاد قول داده بودی هر شب چند بیت سهراب سپهری بخونی؟ قول دادی کارای روزانتو بنویسی؟ خواب بعد از ظهرتو کم کنی؟ قرار بود به جای انیمه ذخیره کردن بشینی نگاشون کنی یادته؟
- این آخریه رو مخالفم اینا رو برای روز مبادا جمع کردم خوب.
+ اصن اینو بیخیال. شب یلدا پس فرداست می فهمی؟ سه ماه دیگه سال تموم میه و تو هنوز فصل چهاردهمی. کتاب به این قشنگی هیچ حسی درت زنده نکرده. خیلی وقته جرقه رو ندیدی. انشای خوارزمی رو از سر باز کردی. قرار بود امروز به دیانا زنگ بزنی، ولی در عوض یک ساعت با ماریا حرفای چرند و پرند زدی که هیچ تغییری تو زندگیت ایجاد نمی کنه.
-...هلن..تمومش کن. عذاب وجدان داره منو میکشه.
+میدونی دیانا چقدر از دستت ناراحته؟ نه نمی دونی. اصلا شاید اونم تو رو به باد فراموشی سپرده باشه.
- نه نسپرده. احتمالا داره با خدش کلنجار یمره که من زند بزنم؟ نه نزنم و اینا...
+ چرا...چرا داری خودتو تلف می کنی؟ زندگیت داره میگذره، و تو هنوز پشت این لپتاپ مسخره نشستی. انیمه های بیشتر و بیشتری دانلود می کنی، یه پست مینویسی که مثلا تکلیفتو با خودت روشن کنی. و به خیال خودت داری حداقل یه کاری انجام میدی.
- به...به خیال خودم؟
+ خودتو پشت حرف اطرافیانت و تعریف های اوکاسان(مامان) قایم کردی که همه به استراحت احتیاج دار. ولی این دیگه استراحت نیست. خواب خرگوشیه.
- وایسا ببینم. قرار بود من تکلیفمو باهات روشن کنم. نه ایکه تو سرم غر بزنی.
+ باکا یارو. ما دو یکی هستیم. بفهم. خیرسرمون قرار بود پرواز کنیم. الان داری لنگا لنگاان راه میری. باکا باکا باکا باکااااااا
-با...کا؟
- واتاشی وا....باکا دیس؟
+ آره. تو احمقی. هزار نفر دستشونو جلوت دراز کردن که کمکت کنن ولی تو همنان مثل جن زده ها داری تایپ میکنی.
- تاسکته!!!
+هیچکس نمی تونه نجاتت بده دیوونه.
تو لیاقت دوست داشتن میدوریا رو هم نداری.
- الان چیکار کنم هلن؟
+نمی دونم.
- پس تو به چه دردی میخوری؟
+ به درد غر زدن. :| :| :| :|
:|
::|
:::|
- میرم نمازمو میخونم.
+ بعد؟
- بعد...یه قسمت موشی شی نگاه می کنم.
+ بعد؟
- بعد به زوووووووورم که شده یه کم چرند می نویسم.
+قول خواهرونه؟
- قول خواهرونه.
پ.ن:این هفته اتفاقات مهم زیادی افتاد. یه نمایش نصفه نیمه، یه انیمه قشنگ، یه حس خوب، کلی حس بد و....
این پست صرفا جهت تعیین تکلیف خودم با خودم بود. ببخشید اگر چرند بود، نگران بود، احمقانه بود، و به زودی پاک می شود.
پ.ن:دلم برایت تنگ شده بانو ریحانه. انقدر درس نخوان. یه سری هم به ما بزن.