خوابم نمیبره. ذهنم به هرچیزی چنگ میزنه تا خالی نمونه. از داستانهایی که ننوشتم، تا حرفهایی که نزدم. از بوسهای که نگرفتم، تا آدمی که دیگه هرگز نمیبینم. از نفس راحتی که بیش از هفتهای یکبار نمیکشم، تا شعرهایی که برای کسی نمیخونم.
به پشیمونی و بخشش و فراموشی فکر میکنم. به رنجی که میکشیم و رنجی که به دیگران میدیم. به قدرتی که وقتی داشتمش هیچ ایدهای ازش نداشتم، و از وقتی از دستش دادم نبودش رو مثل یه سیاهچاله درونم احساس میکنم.
فکر کنم جدیدا هیچی نبودم جز هرچی که بهم گفتی و دادی و نگفتی و ندادی. بدترین بخشش؟ چیزی که مثل بخار آب جوش روی پوستم رو میسوزونه وقتی انتظارش رو ندارم؟ اینه که تقریبا همه چیز تقصیر خودم بوده.
به نقشههایی که نصفه شب با لبخند یا با گریه کشیدم فکر میکنم. به تمام صبحهایی که با فکرت بیدار شدم و از خودم متنفر بودم، درحالیکه خوب میدونستم نمیتونم هیچکدوم اون نقشهها رو اجرا کنم.
فکر میکنم دنیا من رو میکشه هرجا که میخواد. کلماتم اشتباهن، عکسهام بیتاثیرن، و تو مثل آب پوستم رو چروک میکنی و از دستم لیز میخوری. مثل باد همونجایی میری که من نیستم. مثل آتش رنگهام رو خاکستری میکنی. مثل خاک همون چیزی که ازم میگیری بهم پس میدی، ولی بعد از زمان خیلی، خیلی، طولانی.
به این فکر میکنم که چقدر بهت فکر میکنم وقتی تو انقدر دوری ولی خودم همینجام. من اینجا ایستادم، منتظر. چرا من، من رو نمیبینه؟ چرا من، من رو به اندازه تو دوست نداره؟ چرا من هرگز برای من کافی و جالب و جذاب نیست؟ چرا من نمیتونه دنیای من باشه؟
هرروز راجع به این خیال پردازی میکنم که آزاد شدن از تو باید چه حسی داشته باشه، و نمیتونم. سه ساله که من برای من نیست، برای توئه. دوست دارم برم اداره پست و بپرسم "ببخشید، کسی من رو نیاورده که پس بده؟ فکر کنم مشخصاتش این باید باشه، اگه اشتباه نکنم قدش انقدر بود، درست یادم نیست ولی کتاب موردعلاقهش این بود..."
هی یادم میره و حاشیه میرم. توی ذهنم کلمات بعدیم این بودن که "شادیت و غمت و خون توی رگهات و پوستی که میپوشی رو میخوام، و این درد داره." بعد یادم افتاد باید از من حرف بزنم. من. من. من...
من منتظره تا فردا بشه و ببینه قراره چه لبخندهای دیگهای بزنه، چه عکسهای جدیدی بگیره، چه چیز جدیدی بخونه. من میترسه و میخنده و به حرفهای جالب برای گفتن فکر میکنه. من، هر دست و پایی که میزنه و هر قدمی که برمیداره فراره. به سمت این امید شاید، که من آزاد بشه از تو.