three of them

جنگی سه گانه آغاز می شود.

dollars

yellow scarves

saika

 

زرد، قرمز، نامریی؟

چه اتفاقی می افتد وقتی سه دوست، بی آنکه بدانند، به خاطر یکدیگر، رو به روی هم قرار می گیرند؟

 

 

چه کسی برنده می شود؟

 

 

کی همه چیز آشکار می شود؟

 

 

و مهمتر از همه...

این ایزایای نقطه چین چه جور موجودیه آخه؟

 

 

نویسنده نقطه چین چی داشته پیش خودش فکر می کرده؟

 

#durarara

وراجی هایی که جز شما کسی به آن گوش نمیکند.

این چند روز تعطیلی کلی اتفاق تو خودش داشت. دقیقا مثل زمان امتحانا که کلی کار تونستم انجام بدم و هرروز به جای اینکه برم درس بخونم نشستم پای نوشتن تو بیان و انیمه و کتاب. الان هم کلی حرف دارم که به سمع و نظرتون می رسونم.

1)امروز و دیروز و پریروز دو فصل ناروتو نگاه کردم. از اون انیمه هاییه که وقتی دیدمش، پاشدم دویست تا طناب زدم، 40 تا بشین پاشو رفتم بعد سر سیزدهمین شنا سوئدی از نفس افتادم. طوری که دیگه حال نداشتم برم طرف لپتاپ بزنم قسمت بعد!

 

2)دیانا بهم زنگ زد! 

توی لیست مطالب آماده انتشارم، الان یه پست«دلتنگی» مشاهده میشه که در باب دلتنگیم برای دیانا و دوستامه. اینکه آدم اولای دلتنگی، فکر میکنه، خب من دلتنگ چیم اصن؟ بعد میگه چرا دلتنگ نیستم اصن؟ بعد میگه:من دلتنگم اصن؟

یک عالمه که بگذره، همین من دلتنگم اصن ادامه پیدا میکنه. تا اینکه یه جرقه کافی باشه برای فرود اومدن دلتنگی روی فرق سرت.(اینو کجا گفتم؟ به یکی گفتم ولی یادم نمیاد)

به هرحال...

دیانا سر صبحی(11) بهم زنگ زد. کلی از خودم خجالت کشیدم. چون به خودم قول داده بودم دیروز بهش زنگ بزنم و نشد. پریروزشم تلفنمون صدای یرهتمرابدبرتمدزطرنهترخهزد میداد.  :)  

 

3)سرود قلب و مدفن کرم های شبتاب:

اگه مامان معلم داشته باشید، میدونید ضمن خدمتا چه درد و رنجین براشون. البته در شرایطی مثل شرایط من، ضمن خدمتا برای آدمایی مثل من، یعنی فرزندان معلما خیلی دردناکه! 

تصور کنید یه نرم افزار خاص داره این ضمن خدمتا، که باید اول درسنامه رو بخونی. حالا این درسنامه رو چون اکثریت تند تند میزدن جلو، زمانیش کردن. یعنی چند ثانیه باید بذاری بگذره بعد میتونی بری صفحه بعد!

بعدم دو مرحله آزمون و الی آخر

(نکته:اگه تو تلگرام سرچ کنید کانال ضمن خدمت دبیران فلان استان، یه چند تا گروه بر می خورید. اصلا فکر نکنید اون برای بحث و تبادل نظر درباره مضامین(؟) ضمن خدمتاست. نه! سوالای ضمن خدمتا اونجا در اختیار همکاران گرامی قرار می گیره!)

حالا اصن چه ربطی داشت به سرود قلب و اینا؟ خب من دو تا ضمن خدمت برای مادر گرامی دادم و در عوض گفتم دو تا انیمه باید باهام ببینی(آخه تخفیف تا چه حد؟^__^)

اولی مدفن کرم های شبتاب بود. یه سینمایی در مورد جنگ جهانی دوم و بمباران آمریکا بر سر ژاپن. یه خواهر و برادر که مادرشون رو از دست میدن و وسط این هیر و ویر گرفتار میشن. 

همونطور که شنیدید، ژاپنی ها مرگ بر آمریکا گویان به خیابون نمیرن. با اینکه خیلیم آسیب دیدن از آمریکا، به آرامی شکایت خودشونو نسبت به آمریکا اعلام میکنن. مثلا تو انیمه هاشون، در یه سری موارد مثل بانانافیس(ماهی موزی) و همین مدفن کرم های شبتاب، آمریکا رو به شدن بد جلوه میدن.

من اینو میدونستم. ولی مامانم چون این رو نمی دونست، انیمه خیلی روش تاثیر گذاشت و مدام در حال لعن و نفرین کردن آمریکا بود.(البته خود انیمه هم خیلی تاثیر گذار بود)

بقیه توضیحات، از جمله برتری ژاپن نسبت به ما در این مورد و قدرت انیمه رو به خودتون می سپرم!

 

بعدی، سرود قلب، درباره دختری بود که حرف نمی زد، چون میترسید با اینکار مردم رو برنجونه. همین دختر در یه موقعیتی قرار گرفت که مجبور شد آواز بخونه! به خاطر یه مراسم خاص(شورای توسعه، که من نمی دونم چیه) با خیلیا دوست شد و..

این رو اولاشو با مامان نگاه کردم. ولی خب، اولای داستان برای کسی که با فرهنگ دبیرستانی ژاپن آشنا نباشه سخت بود. (کلوب ها و برنامه هاشون) برای همین بقیشو خودم تنهایی دیدم. به جرات میتونم بگم جزو سه تا انیمه احساسی برتر عمرم بود. داستانش میتونست یه کلیشه درب و داغون با کلی سکانس هندی وسطش باشه. ولی نشد. دیدید بعضی جاها تو لحظه سرنوشت سازی که شخصیت اصلی دیرش شده، میشینه گذشتشو برای دوستاش مرور میکنه و ما هم میزنیم تو سر خودمون که بدوووو بدوووو دیرت شد؟

خب این از اونا نداره. همه حرفا، همه احساسات، دوربین که بالا و پایین میشه، آهنگی که پخش میشه...حتی از دروغ تو در آوریل هم تروتمیز تر شده. 

آهنگش عالی بود. عالی عالی عالی. آهنگ آخرش رو، که بی ربط به داستان هم نیست، از اینجا با معنی میتونید گوش بکنید.

 

4)تصمیم بر این شده که هر روز یه فلش فیکشن دوبرابر بنویسم. فلش فیکشن، یعنی داستان کوچولو موچولو بنویسیم تا ببینیم تکلیف این اورسینه چی میشه.

 

5)مرگ جوهری:سه گانه جوهری، یه کتاب تخیلی از خانم کورنلیا فونکه هست. من خیلی وقت پیشا، یه کتاب از ایشون خونده بودم به اسم شاه دزد درباره دو تا پسر بچه که از دست فامیل های بدجنسشون فرار میکنن(یتیم بودن) و میان به ونیز. چون مادرشون عاشق ونیز بوده و مدام از اونجا تعریف میکرده. اونجا با چندتا بچه عین خودشون آشنا میشن، و یه شاه دزد. ولی خب...همه چی اونجوری که به نظر میاد نیست.(مثلا یهو پای یه جادویی میاد وسط که میتونه بچه ها رو بزرگ کنه. و بزرگ ها رو کوچیک)

اسم داداش بزرگه پراسپرو بود. به معنی خوش شانس. یه زمانی خییلی این کتاب رو دوست داشتم و بارها و بارها خوندمش. دلیلی براش نداشتم اصلا. داستانش از اونایی نبود که من خوشم بیاد، ولی نثر بی نظیر خانوم فونکه، و دوتا برادری که مدام حواسشون به هم بود...خب اونا عالی بودن.

سه گانه جوهری رو خیلی شانسی از دوستم قرض گرفتم(از کتابخونش دزدیدم عملا!) داستان درباره مگی، دختری عاشق کتاب بود با مو، پدری عاشق کتاب. از اون داستانایی بود که شخصیتا وارد دنیای کتاب ها میشن...ولی خیلی فرق داشت. خیلی عمیق تر بود. کورنلیا فونکه، عین جوهر باف واقعی دنیای جوهری و دنیای مگی رو خلق کرده بود. از جلد دو به بعد که اتفاقا تو دنیای کتاب می افتاد، آدم فقط باید مینشست و به توصیفات خانم فونکه خیره میشد. 

از همون صفحه اول عشق به کتاب رو میشد دید. شاید اولاش خسته تون کنه، شاید خیییلی حجیم باشه، ولی ادامه بدید. به خاطر جلد آخرم که شده ادامه بدید.(جلداش اینان:قلب جوهری، طلسم جوهری، مرگ جوهری)

 

6)داشتم پوشه آهنگامو تر و تمیز میکردم. یهو به یه پوشه ژااپنی برخوردم(با همین غلط املایی فاحش) بازش کردم. و فکر کنید چی دیدم؟

اسنادی از دوران نو اوتاکوییت و جهالتم. چند تا اوپنینگ و اندینگ بود. اوپنینگ نمی دونم چندم هنر شمشیر آنلاین بود که با باران نگاه کرده بودیم. اوایل تابستون بود. یادش به خیر. فکر کنید من پاییز فصل سه رو تا قسمت 18 دیده بودم و فکر کرده بودم تموم شده. کلی حرص خوردم. نگو شیش قسمت دیگه هم داشت. اینا رو که دیدم تموم شد باز حرص خوردم -____-

حتی نایتکور هم پیدا کردم! وای بر من(نایتکور دقیقا خودمم نمی دونم چیه. احتمالا وقتی یه آهنگ انگلیسی میذاری رو یه انیمه و ویدیوش میکنی.)

یه سری زیرخاکی گیم آف ترونزی هم یافتم! ویدیو هاش و فصل هشت رو!

 

 

 

 

حرف خیلی دارم. باور کنید. حرفام هنوز تموم نشده. فکر کنم از عواقب ننوشتن اورسینه باشه. ولی دیگه بس میکنم. 

ایکاش این طلسم نوشتن از روم برداشته میشد. طلسمی که میگه به جز وبلاگ نویسی و انشا نویسی...نمی تونی یه کلمه هم بنویسی.(آهان. لیست خرید هم مینویسیم!)

 

نکته:میگم...شما هم برای دسته بندی پستاتون مشکل دارید؟ من هرچی فکر میکنم الان این پست شله قلم کار رو باید تو کدوم پوشه بذارم، نمی فهمم -__-

انیمه2:ژانر ها و چند انیمه خوف

خب. این پست باید جمعه میمومد ولی خب...نیومد دیگه. ببخشید :)

این قسمت رو بحث میکنیم سر ژانرای انیمه. یه سری از اوتاکو های ژاپنی، ژانر خیلی براشون مهم هست. یعنی اینطوری که تو my anime list(فیلتره لینکش نکردم) الکی سرچ میکنن مثلا انیمه عاشقانه یا مثلا شونن آی و نتایج جست و جو رو بررسی میکنن تا یه انیمه خوب شکار کنن. 

ژانرای انیمه پر از انشعابه. حدود 10.000 انیمه سال 2016 گزارش شده، که تا حالا باید یه 15.000 تایی شده باشه. برای همین هر انیمه ای در هر موردی که فکرشو بکنید میتونه ساخته شده باشه و شما خبر نداشته باشید.

توجه:من فقط ژانرهای خیلی برجسته یا اونایی که فقط تو انیمه ازشون داریم، نه تو فیلم یا کتاب ،معرفی میکنم.

پس حالا، ژانرها:

شونن:شونن در لغت یعنی پسر جوان. این انیمه ها برای پسران زیر 20 سال ساخته میشه، ولی مخصوص اونها نیست.(اصلا مخصوص اونها نیست.) و داستانش معمولا یه پسر، یا گروهی از دوست ها با رهبری یه پسر هست که معمولا گذشته تلخ یا سنگینی داشتن و الان دارن برای رسیدن به هدفی تلاش میکنن. 

از اولین شونن هایی که من میشناسم، و خیلی از شونن های بعدی کپی برداری از اون هستن، ناروتو و وان پیس هستن. نارتو دو بخش ناروتو و ناروتو شیپودن رو داره که درباره یه پسر یتیمه که میخواد رییس روستا(هوکاگه) و یه نینجای بزرگ بشه تا مردم بهش احترام بذارن. وان پیس هم یک انیمه تا حالا 960 قسمتیه که داستان مانکی دی لوفی رو میگه که میخواد رییس دزدای دریایی بشه و قدرت کش آوردن بدنش رو داره.

در انیمه های شونن درباره تلاش و اهمیت دوستی و اتحاد معمولا بحث میشه. بهترین انیمه های شونن اونایی هستن که این مفهوم رو یه طور جالبتر، بچسب تر و دلنشین تری انتقال بدن. و البته، شخصیت پردازی و دنیاسازی خییییلی خوبی باید داشته باشن. چون معمولا پلات خیلی پیچیده و جذابی نمیشه ازشون انتظار داشت. و الیته استودیو سازنده هم بسیووور مهمه چون نصف مزه شونن ها به مبارزه های دقیقشونه.

یه نکته دیگه ای هم اینکه من خودم دیدن انیمه شونن رو از مانگا خوندن بیشتر دوست دارم. بدلیل افکت ها و مبارزه ها، و مسویقی و صداگذاری فوق العاده البته.

بهترین انیمه شوننی که خودم دیده باشم(توجه کنید که انیمه ای که از این و اون شنیدم معرفی نمی کنم) یکی کیمیاگر تمام فلزی(نسخه برادری و غیربرادری) هست که کلا فازش از این شونن های گانباره گونه(گانباره=موفق باشی) خیلی متفاوته و ماجراجویی هم قاطیش داره. (بخوانید)

بعدم آکادمی قهرمانی من هست، که به وقتش نقدش میکنم.یه پست خالی با موضوع نقد آکادمی قهرمانی من هنوز تو پیشنوسام داره خاک میخوره :{. یه انیمه درباره پسری بدون قدرت در دنیای ابرقهرمان ها که میخواد قهرمان بشه. یه قلدر دوستداشتنی، یه دختر ناز که میخواد به خانوادش از لحاظ مالی کمک کنه، پسر قهرمان شماره دو با یه گذشته تلخ و زخمی روی صورت و یه مبصر کلاس خفن و با نظم و مهربون.

 فقط بگم که این انیمه ارزش دیدن رو تا حداقل قسمت 5 یا 6 داره. اولش خیلی دراماتیک و آروم و کند شروع میشه. بعد یهو میترکونه. دنیاسازی عالیه، آرک‌ های داستانی(به هر بخش از پلات داستان، بدون توجه به چپتر های مانگا یا اپیزود های انیمه میگن آرک) خیلی خوب بهم وصل شدن. شخصیت پردازی تا زمانی که درای نگاش میکنی وحشتناک بهت میچسبه، طوری که مجبورت میکنه فقط...ببینی. و من از اونجایی که اولای ورودم به این مدرسه عزیز داشتم نگاش میکردم، باعث شد خیلی به خودم بیام و حالت من قهرمان میشم بگیرم، تلاشمو زیاد کردم و...

 

برشی از زندگی:این یکی دیگه از ژانراییه که من خیلی میدوستم. نمیدونم برشی از زندگی و درام یکین یانه. آخه من اینا رو کلا قاطی می کنم و اگه خبر دارید بگید.

خب یه هرحال. انیمه های برشی از زندگی معمولا داستان آروم، پلات های ساده، در عوض شخصیت های پیچیده ای دارن. تو دنیای خودمون اتفاق می افتن(معمولا دبیرستان ها) و خیلیاشون همزمان در ژانر های شوجو(مخصوص دختران جوان)، سینن(مخصوص مردان بزرگسال)، سیجو(یا سوجو، مخصوص زنان بزرگسال) دسته بندی میشن. 

انیمه های برشی از زندگی میتونن مشکلات اجتماعی رو نقد کنن و همزمان به سیر وسفر در ذهن شخصیت ها بپردازن. خیلی وقتا باعث میشن از خودت بپرسی اگه من جای فلانی بودم میتونستم اینکار بکنم؟ میتونستم نکنم؟ 

شخصیت ها معمولا نوجوان هایی هستن که دنبال پیدا کردن خودشونن. داستان این شخصیت ها میتونه به فانتزی، علمی تخیلی، تعاملات با خانواده و دوستان، عاشقانه و .... کشیده بشه.

این انیمه ها رو برای آرامش های چند روزه ذهن پیشنهاد میکنم. و چون کوتاه هم هستن، مثل زنگ تفریح مغزین.

بهترین انیمه برشی از زندگی که دیدم، «آنوهانا:گلی که آن روز دیدیم»بود. درباره یه گروه دوست کودکی 6 نفره، که با مرگ یکی از بچه ها، منما، راهشون از هم جدا میشه و هرکدوم ضربه روحی یا اجتماعی وحشتناکی میخوره. بدترینشون شخصیت اصلی، جینتانه، که مدرسه رو ول کرده و خونه نشینه و با ظاهر شدن روح منما تو خونشون همه چیز به هم میریزه. 12 قسمته و خیلیم نازه.

بعدم «فرزندان گرگ»ـه که با افتخار اعلام میکنم، اولین انیمه ای بودم که مادر بنده دید و خوشش اومد! درباره زنی که عاشق یه گرگ نما میشه، و تلاشش برای بزرگ کردن اون بچه ها بعد از مرگ همسرش. راهی که هرکدوم از بچه ها میرن و... مخصوا پایان تاثیر گذاری داشت.

در آخر باراکامون، که شاید شما با نام نبض رویش بشناسیدش. همونی که شبکه نهالی پخش میکنه. 

آقا از الان بگم، دوبله فارسیش هزااااار بار از ژاپنیش بهتره. داستان یه خطاط دپرس که مشت میزنه تو صورت منتقدش، و تبعید میشه به یه روستای دورافتاده_ تو اتاقش_ که به کاراش فکر کنه :) اونجا یه دختربچه (از الان بگم دختره که شما هم عین من پس نیافیتید) خیلی شاد و رومخ میبینه که خونه آینده اینو کرده پاتوق خودش و دوستاش.

هنتای، ایچی، یایویی، یوری، هارم: خب از اونجایی که این پست خیلی دراز شدش، اینو خیلی کوتاه معرفی میکنم. از اونجایی که خودم زیاد قبول ندارم این پنج تا ژانرو و جزو انیمه حسابش نمیکنم. به دلیل پلات های بسیوووور ضعیف(به جز یکی دو استثنا) فن سرویس های زیاااااد(فن سرویس: ساخت انیمه و نوشتن مانگا برای خوشایند خواننده)، از راه به در کردن ملت، و البته شخصیت های خیییلی ضعیف و تک بعدی.

اینا درواقع ژانر ها منحرفانه انیمه هستن. هنتای و ایچی، برای ارتباط جنس های مخالف، با شدت های به ترتیب زیاد(+18) و کمتر(+16)

یایویی و یوری ارتباط همجنس ها رو نشون میدن. به ترتیب برای جنس مذکر و مونث. هارم هم یعنی یک عدد پسر به تعداد زیاد دختر که دلباخته اش باشن. که البته، خیلی از انیمه ها اعتراف نمی کنن ولی به صورت غیر رسمی هارم محسوب میشن. مثلا هنر شمشیر آنلاین از فصل دو به بعد یه هارم ضعیفی داخلش داره که رو مخ خیلی از فن هاست. 

پیشنهاد:طرف این پنج تا ژانر نید، چون فقط وقت و نت تلف کردنه. در ضمن، با وجود طرفدارهای زیادی که داره امکان غرق شدنتون توی این باتلاق هم هست.

اینم از این. هفته دیگه(چند روز دیگه میشه البته) ادامه ژانرهای انیمه رو هم براتون میذارم.

 

-*-*-*-*

فقط یه سوال و یه نکته ای:

سوال:از بین امامای هفتم تا دوازدهم کدومشون منابع و سخنان و زندگی بهتر و بیشتری دارن؟ برای موضوع تحقیق میخوام انتخاب کنم. اگه ممکنه، و منبع خوبی هم به جز اینترنت برای دسترسی به زندگی و شخصیت این امام ها دارید هم خیلی ممنون میشم معرفی بکنید.

نکته:اگه امروز مدارس دو ناحیه رو 40 تا در نظر بگیریم، و تعداد رو متوسط دویست تا، اگه برای همه این مدارس یه سخنران رو مخ بیاد و یه ساعت تمام مدام یه ترجیع بند«اگه به خاطر اونا نبود ما امنیت نداشتیم» رو تکرار کنه و هیچکی هیچی از سر و ته حرفاش نفهمه، میشه 48000دقیقه تلف شده. میشه 800 ساعت و تقریبا 33 روز.

یعنی امروز و دیروز و احتمالا پس فردا 30 روز از عمر دانش آموزان دو ناحیه تلف شد.

حالا اینو ضرب کنید در استان و ایران. +___+

نکته:هر معلمی میاد کلاسمون و کتابخونه کلاسو میبینه کلی تعریف میکنه ازمون. بچه های بقیه کلاسا هم دارن درخواست عضویت میدن و کتاب میارن. خدا رو شکر. سه ماه مونده از مدرسه و تازه داریم کتابخونه راه میندازیم |:

نکته:صدمین مطلببببب وبلاگم. انگار همین دیروز بود که داشتم برای تکمیل ظرفیت حرص می زدم و می رفتم تو بوک پیج و پایونیر لایف می گشتم و شبا خود زنی میکردم.

این بهانه ای شد که بگم، آقا حرص هیچیو نخورید. صد مطلب که از الانتون بگذره، می بینید واسه هیچی نگران بودید. 

گوش بدهیم:

=====

 

آغاز انیمه(1)

خب...اگه به بالای صفحه دقت کرده باشید یه بخش جدیدمی بینید به اسم anime board. این بخش فقط مختص انیمه هاییه که می بینم و پست میذارم و لینک می کنم اونجا. 

در واقع،به عنوان یه چالش شخصی، می خوام هر هفته یه پست انیمه ای بذارم تا یه قدمی برداشته باشم در راه اوتاکو گری.

ممکنه مطالبم یه ذره قر و قاطی باشن، پس از الان معذرت می خوام.

 

انیمه و مانگا چه هستند:با یک سرچ راحت در اینترنت می توان فهمید انیمه، یعنی انیمیشن ژاپنی و مانگا هم به معنی کمیک های سیاه و سفید ژاپنیه. معمولا اگه گیر یکی از این دو تا بیفتی، در دنیای خفن مدیای ژاپنی غرق می شی. مثلا گیم ها، لایت ناول ها، کاسپلی کردن، و حتی ممکنه به مانها و مانهوا(کمیک چینی و کره ای) علاقه مند بشید. درواقع شبیه یه گروه مافیای بزرگه که همه شون به هم متصل هستن. یه دنیای رنگارنگ ک خیلی راحت میتونی با یه ذره زیاده روی توش غرق بشی.

میشه انیمه رو اصلا یه جور فیلم در نظر گرفت. نه یه رسانه خاص. یه وسیله برای پیشرفت تون. مثل کتاب و هر مدیای دیگه ای. چیزی که انیمه رو از این ها متمایز میکنه، کشور سازندش نیست. روش بیان مطالب و گرافیکشه.

طراحی و نقاشی، یکی از مهمترین دلایل خاص بودن انیمست. استفاده از طراحی دوبعدی و پر جزییات کلی انیمه رو جذابکرده.

در ضمن، انیمه غافلگیر کننده است. تو مدیای آمریکایی، میشه تو ه دنیای عجیب ماجراجویی کرد، یا تو ذهن شخصیت ها و گذشتشون. نمیشه هم تو یه دنیای اکشن و خفن پر از جنگ بود، هم تو یه مدرسه با یه ماجرای عاشقانه ساده و آروم. در حالیکه انیمه بهمون ثابت میکنه وقتی شخصیتا تو یه دنیای دیگه گیر می افتن، میشه همزمان داستان پیشرفت تکنولوژی دنیا، ورزش و عشق رو تعریف کرد. میشه قوانین رو جا به جا کرد. یه پسر دبیرستانی میتونه قاتل بشه. یه بی قدرت می تونه قهرمان بشه و...

در انیمه، مفهوم هایی رو بارها و بارها تکرار میکنن. عقایدتو به چالش میکشه. همزمان بهت زندگی های دیگه ای رو نشون میده. میخندونتت و می گریونه.

موسیقی انیمه، چیزیه که درکنار انیمه بهش معنا میده و بولدش میکنه. طوریکه کمتر اوتاکویی اوپنینگا و اندینگا رو (تیتراژ های اول و اخر)اسکیپ می کنه و خیلی از اوتاکو ها برای گیر آوردن موسیقی متن ها خودشونو به کشتن میدن. 

گوش کنیم

دوبله هم...که نگم براتون دیگه. صداگر های ژاپنی به جز یکی دوتا استثنا یه چیز دیگن. طوریکه به همه پیشنهاد میدم اگه انیمه ای خواستین ببینین، اول ژاپنی. اگه یافت نشد فارسی. اگه بالاخره نشد و نتونستیدپیدا کنید، کلا بی خیال اون انیمه بشید. چون دوبله انگلیسیش..... ببیییییب.

(پ.ن:یه نکته ریز اینجا بگم. به نظرم راز موفقیت انیمه ها اینه که هر کس کار خودشو عالی انجام میده در مراحل تولید یه انیمه. آهنگساز، خواننده، دوبلور، نویسنده، کارگردان، طراح شخصیت و.... طوریکه آدم بعد دیدن هر  انیمه، میره مثلا آهنگساز انیمه رو گوگولی میکنه(گوگل) و بقیه انیمه هایی که اون آهنگشو ساخته رو هم میبینه :|«این داستان واقعیست»)

 

حالا. ما فرض میکنیم شما قصد دارید یه مزه انیمه رو بچشید ببینید اصن چطوریاست. خب. من بهتون این انیمه ها رو پیشنهاد میکنم. کوتاه، قشنگ، چسبنده و همه چی تمام کلا.

اگه سینمایی می خواید:

میرای نو میرای(با خانوده یا حداقل خواهر و برادر)

ماکیا

نام تو

اگه سریالی 12 قسمتی می خواید:

ناکجا آباد موعود(ضروری به شدت)(ماجراجویانه، پر رمز و راز، معمایی تقریبا، شونن)

کاگویا ساما، عشق جنگ است(عاشقانه، کمدی)

آنوهانا(درام. عاشقانه. برشی از زندگی، غمگین)

 

خوش بگذره. و قول میدم دفعه بعد دست پرتر بیام. فعلا هیچی تو مغزم نیست :)

امتحانات خود را چگونه گذراندید؟

بسه دیگه. از فاز تسلیت و غم و اندوه بالاخره یه روزی باید بیایم بیرون دیگه نه؟ 

این دو هفته، حتی اگه اتفاقات عجیب و غریب و پشت سر هم و موشک و شهادت و هواپیما و اتوبوس و دیگر وسایل نقلیه رو حساب نکنیم، میشه گفت سرنوشت ساز ترین دو هفته پاییز و زمستان بود تا اینجا. دو تا امتحان و یه امتحان طرح هلال احمر(دادرس؟) هم مونده که بعد میریم به سراغ مدارس و ترم دوم. @_@(,وی از هوش می رود)

 

 

(هلن وی را با آب قند و سپس سیلی از جا می پراند)

اهان آره کجا بودیم؟

اهان +__+

شرح کارایی که کردم:

۱) امتحانات:تو این دو هفته همه امتحانا رو خوب، یعنی بالای ۱۹ دادم و امکان معدل بیست شدن هست. فقط برای زیست و ریاضی نگران بودم که زیستو خیلی خوب دادم و ریاضی هم اگه مستمر افتضاحم رو خانوم جان یه کاریش بکنه عالی میشود :/، (آخه از ۱۶ رسیدم ۱۹.۵ انصاف نیست بهم مستمر کم بده -_- ) 

۲)کیمیاگر تمام فلزی ۲۰۰۳: پریروز قسمت ۵۱ رو دیدم و حسابی کیف کردم و حاضرم یک مشت در دهان دو گروه بزنم:۱)اونایی که میگن ۲۰۰۳ افتضاح تموم شد. ۲) اونایی که میگن اد کوتاه موند :)

فاتح شامبالا اگرچه نظرم رو چندان جلب نکرد(مخصوصا از صحنه تجدید دیدار انتظار بیشتر بود و شخصیت نوا خیلی چرند تموم گردید) اما(آما) ادوارد خییییلی کاوایی و کاگویی شده بود و همچنان یه سری نکات اخلاقی داشت، با اینکه خییییلی جای بیشتری برای رشد داشت و انیمیتشم تو ذوق زن بود. باید سینمایی دومیه رو هم بتماشایم.

۳)تمام کردن میزان دو گیگ از نت خانه که دلیلش در مورد دو ذکر شد :/

۴)انیمه و مانگای پاندورا هارتز: به پیشنهاد وبلاگ اوتانا سنپای هم انیمش رو دانلود کردم هم مانگاش. اول نشستم چند ولوم خوندم از مانگا، دیدم هیچی نمی فهمم، خیلی قرو قاطیه. رفتم انیمشو دیدم ‌‌‌یه چیزایی دستگیرم شد. فقط ،۲۴ قسمتش اومده بود، یعنی اصلا فصل بعدی ای در کار نبود. اما (آما) مانگاش تا آخر بود.

و من میتونم بگم، در دو کلمه، نفس گیر بود.

حتی برای کسایی که مانگا نمی خونن و دوست هم ندارن بخونن و کلا اوتاکو هیترن، این یه چیزی بالاتر از واجبه.

خلاصشو بخونید، چیزی نمی فهمید. اوز بزاریوس از یک خاندان اشرافی است که در روز نامگذاری و تولد ۱۵ سالگیش توسط موجوداتی به اسم چین درون ابیس، گودال بزرگی که جای گناهکاران است، انداخته می شود. 

ولی اصلا توجه نکنید. ماجرای اصلی اینه: یه تراژدی صد سال پیش اتفاق افتاده که همه شخصیتهای داستان رو تحت تاثیر قرار داده. تراژدی سقوط پایتخت در ابیس، یا همون چاله عظیم. یه سری موجود به اسم زنجیر یا چین هم درون آبیس زندگی می کنن، که هر آدمی بخواد آینده(و گذشته) رو عوض کنه با اونا پیمان می بنده. این وسط چنج تا خاندان سلطنتی هستن که یه ربطایی به این ابیس دارن که خودتون میخونید.

حالا این وسط اوز از همه جا بی خبر رو چینا میان میگیرن میگن تو به دلیل وجود داشتنت گناهکاری. بعد پرتش می کنن تو آبیس.

شیوه داستان گویی پاندورا هارتز حلزونیه. یعنی اول یه لایه سطحی از دنیاش را رو می کنه بعد میره سراغ یه لایه دیگه و ضخیم تر. تا آخر همه چیز روی هم قرار میگیره و شفاف دیده میشه. شخصیتاش هرکدوم میتونستن یه مانگتی کامل باشم از بس عمیق و واقعیت و هیچ چیز...تاکید می کنم....هیچ چیز اتفاقی و الکی نیست. رنگ موها و چشما حتی، موسیقی انیمه و ....

انیمه قدیمی هست و انیمیت چشمگیری نداره، ولی طراحیها عالین، مخصوصا تو مانگا. آدم بدون خوندن متنها هم میتونه یه چیزایی دستگیرش بشه. و داستان یه جوری پیش میره که قبل از اینکه مطمین بشی یه چی درسته، می فهمی نیست. شاید تخیلی و اغراق آمیز به نظر بیاد، ولی مثل دنیای واقعی اشوبناکه. 

در عین حال، داستانش به کتاب خودم خییییلی نزدیکه. عناصرش متفاوته ولی همون ماجراست تقریبا، فقط پر و پیمون تر و ملس تر :)

کلا ماجرا طولانیه و احتمالا دوباره و سه بار بخونمش و بیام اینجا یه پست براش بزنم. حتتتتی در سطح فول متال میتونه باشه.

۵) بعد از مورد چهار تکلیفم با کتابم خیلی مشخص تر شد و نشستم به نوشتن. دو سه فصل رو کن فیکن کردم کلا و فصل ۱۶ و ۱۷ هم داره نوشته میشه خدارو شکررررر :) 

از اونجایی که یک کم از کتابم تو بوک پیج هست به این فکر افتادم که چند فصلو اینجا بذارم و نظرات رو ببینم و ببینم با خودم چند چندم. پس منتظرش بباشید #__#

۶)مردی به نام اوه و ملت عشق رو خوندم، که هرکدوم واقعا یه بحث جدا دارن. مخصوصا ملت عشق، اگر چه یه مقدار جو دهنده است و اولش آدم یهویی به تصوف علاقه مند میشه، ولی به سری اشکالات هم داره.

مثلا اینکه نثر داستان نسبتا سنی گونه است، در حالیکه اون زمان باید تشیع هم نقشی میذاشتن تو داستان. نمی دونم از ناآگاهی نویسنده بوده یا عمد، ولی این کوچکترین اشکالشه. پایان کار کیمیا کاملا برخلاف شعارهای ارامانی نویسنده بود مثلا. یا حتی پایان کار عزیز و اللا

ولی در کل یه عاشقانه حقیقی بود. حقیقی به معنای واقعی. مفهوم عشق و اینکه یه سری چیزا مهم نیست و تنها انسان و عشق مهمه، اینا رو حقیقتا درک کردم. از طرف دیکه، داشت تیوری همه آدما میتونن خوب باشن رو بهمون ثابت می کرد، که با اتفاقات اخیر کلا امیدمو بهش از دست دادم.

مردی به نام اوه هم...قشنگ بود. دلچسب و قشنگ، ولی اسطوره نه. 

۷)بستارز(beastars) رو شروع کردم. مجله اینترنتی وارونه حسابی ازش تعریف کرده بود و نقدای مثبتی شنیده بودم، و حتی اسمشو برجسته ترین انیمه پاییز ۲۰۱۹ هم گذاشته بودن. 

داستانش یه جور زوتوپیای عاشقانه و دارک هست، که انیمیتش به خوبی زوتوپیا نیست البته. عشق یه گرگ به یه خرگوش، که نه گرگه وحشیه نه خرگوشه اروم و مهربون. فعلا سه قسمت دیدم و نظری ندارم.

۸)چالش گودریدز: ۱۰۰ کتاب در سال،۲ کتاب در هفته. شرکت نمودم. 

۹)فیلمهای:,خوب بد جلف(ایرانی) و چه بلایی سر دوشنبه آمد(انگلیسی احتمالا) و ۱۲ جوان در حال خودکشی(ژاپنی) رو دیدم و هرسو عالی بودن.(مخصوصا خوب بد جلف خیلی خوش ساخت و قشنگ بود)(فیلم ژاپنیه هم عالی بود. عالی عالی)

۱۰)یه نفرو اوتاکو کردم

۱۱)اهنگهای زیر رو گوش دادم که گذاشتن لینکشون از حوصله بنده خارجه.

Brothers ,full metal alchemist ost

Isabella lullbay, promised never land ost

Zero eclips, attack on titan ost

Lacie, pandora hearts ost

Bury a friend, beilie eilish

چهار تای اول رو در وبلاگ اوتانا سنپای میتونید بیابید.

۱۲)و این بود انشای من که امتحانات خود را چگونه گذرانید:در حال دیدن و خواندن.

کار دوازدهمم:دعوت کردن خوانندگان این پست به چالش انشای:امتحانات خود را چگونه گذراندید.

بیشتر شبیه لیست بود تا انشا البته. ولی... بع هرحال :)

جنگی در ذهن، جنگی در انیمه، جنگی در دنیا

در أین پست ، ماجراهای تابستان انیمه انیمه ایم رو نوشتم(البته،خیلی جاهاش از جمله ماجرای تماشا کردن سول ایتر و هنر شمشیر آنلاین که طولانی بود رو نگفتم) و حالا، مصادف شدن چند تا اتفاق مهم باهم باعث شد شروع کنم به ادامه دادن این پست.

اگه حوصله ندارید رو پیوند کلیک کنید:

درباره کیمیاگر تمام فلزی: برادری گفته بودم، که برام یه تجربه بی نظیر و عجیب بود. درباره اد و ال، دو تا برادر که قصد داشتن با کیمیاگری، مادر مرده شون رو به زندگی برگردونن و در این حین، خودشون دست و پا و بدنشون رو از دست می دن. و الان دنبال سنگ فلاسفه، سنگی هستن که میتونه همه معادلات کیمیاگری رو جا به جا کنه و با اون بدنشون رو برگردونن. برای اینکار تبدیل به یه سگ ارتش میشه.

خلاصه اینکه، این انیمه یه نسخه اولیه داره(کیمیاگر تمام فلزی) و یه نسخه دوم(برادری) که من نسخه دوم رو دیده بودم. به عقیده خیلی ها، و بر اساس امار، برادری که از روی مانگا نوشته شده و گرافیک و موسیقی بهتری داره، بهتره و حتی بهترین انیمه دنیاست. برای همین منم زیاد طرف نسخه اول نرفتم. 

کاملا تصادفی، اینور و اونور چند تا تیکه ازشو دیدم و گفتم:اد که همونه، به هر حال به رسم عشق کیمیاگر بودن باید همه نسخه هاشو ببینم و ... شروع کردم به دیدن.

(نکته:متن هیچگونه اسپویل بدی ندارد)

اکثرا می گن برادری، خیلی فان تر و شادتر از نسخه اوله، گرافیکش بهتره، و بیشتر حالت شونن گونه داره. تو این نسخه، شخصیت ها بیشترن، اد و آل بیشتر در حال ماجراجویی و اشنا شدن با دنیای عجیب و جذاب کیمیاگر تمام فلزی هستن، ارتباط دوستانه و تلاش برای رسیدن به هدف رو به تصویر میکشه،(و البته جنگ های خفن استدویو بونز رو) و مثل اکثر انیمه های شونن دیگه ( که قهرمان باهوش و مهربون با تلاش همه رو نجات میده). و در کل، آدم میتونه ۶۴ اپیزود عشق کنه، عشق ^_^

در عوض، سری اول سفریه به درون شخصیت ها. تو برادری، کیمیاگری روشی برای کمک به مردم و یه جور توانایی خاصه، تو سری اول، بیشتر شبیه جادوی سیاهه. مثل بمب اتمی که حتی خود کیمیاگر ها ازش وحشت دارن.

در سری برادری، اد و آل بچه هایی بودن که تلاش می کنن مادرشون رو برگردونن. تو سری اول، بچه هایی بودن که بدون فکر کردن، قانون مهمی رو شکستن. که بعدا هم نتیجشو دیدن. تو سری اول اد و آل تنها تر، واقعی تر، انسانگونه تر و... بودن که رشد خیلی قابل توجهیم داشتن(لبخند موذیانه)مخصوصا از نظر قد 

رشد درونی اد از پسر ۱۲ ساله ای که فکر می کنه قویه و ... تبدیل میشه به بزرگسالی که درد و رنج حقیقت زندگی سیاه بزرگتر ها رو دیده. ابن سیاهی، تو برادری دیده نمیشه. در حالیکه  سری اول، با جنگ ایشبال، با مرگ راکبل ها، با همونکلوس ها و دلیل وجودشون، با کارهایی که ارتش با آدما می کنه و نفوذشون روی دنیا و ... این سیاهیو نشون میده. اینکه ادمای خوب کارهای بدی می کنن، و ادمای بد از اول بد نبودن.

تو برادری همه اینها شبیه شعار تکرار میشه. ولی در سری اول، به عنوان بیننده اینو لمس میکنیم. جنگ انسان ها با خودشون رو. حماقت هاشون رو و...

حالا برسیم به بحث اصلی. چرا من اینهمه درباره انیمه وراجی کردم اونم وقتی همه پست ها درباره شهادت سردار و ... هست.

از هر چه بگذریم، سخن یار خوش است. منم آخرش به همین موضوع رسیدم.

راستش، برادری با اینکه قشنگ تره، به یاد موندنی بودن نسخه اولیه رو نداره. چرا؟, چون نسخه اول ۲۰۰۳، جهان شمول تره. همین الان، من دارم عین اتفاقات فول متال ۲۰۰۳ رو می بینم. قهرمان هایی که فدا میشن(مایس)، ملت هایی که متحدن، ملتهایی که نیستن(ایشبال و امستریس،). ادمای عجیب و غریبی که فقط دنبال خونن(کیمبلی و آرچر)، گروه عظیمی از مردم که دنبال یه هویج راه افتادن. هر کدوم هم دلایل خودشون رو برای دنبال کردن هویج دارن(ارتش) قهرمانی که نمی دونه باید چیکار کنه. زندگی خودش، عزیزترینش یا گروه زیادی از مردم. (اد)

کشتن درسته یا نه؟ اگه در راه علم باشه چی؟(تاکر) اگه در راه کمک به مردم دیگه ای باشه چی؟(موستانگ) اگه برای انتقام و خونخواهی باشه؟(اسکار)

لحظه به لحظه انیمه...

این سوالات رو تو ذهنم ایجاد کرد.

چی قراره بشه؟ میتونیم با عذاب وجدان مرگ گروهی آدم کنار بیایم؟ اصلا باید همو بکشیم؟ تقصیر کیه؟

(اسپویل)

 

 

 

 

تقصیر همون کیمیاگرانیه که اشتباهاتشون همونکلوس بوجود اورده، و شرش داره به خودشون بر میگرده؟

 

 

 

 

(پایان اسپویل)

 

آیا این واقعا مبادله برابر و هم ارز در کیمیاگریه؟

کیمیاگر تمام فلزی ۲۰۰۳ و دنیای واقعی بهم یاد دادن که:

هر چقدر پول بدی همونقدر اش نمی خوری.

 

برای توضیحات بیشتر درباره برادری و فول متال الکمیست، اینجا را بخوانید

خبر مهم

با یه گشت توی چند تا سایت و کانال، فهمیدم تک انیمه، راستی راستی فیلتر شده.

با خودم گفتم تک انیمه بیدی نیست که با این بادا بلرزه و میره سایت جدید میزنه و اینا...

ولی خب...

خودتون بخونید:

وداع نامه مدیریت تک انیمه:

TakAnime | تک انیمه, [29.12.19 02:16]
تک انیمه بسته شد

سلام به انیمه دوستان عزیز


همون طور که می دونید سایت مدتی هست قطع شده

از طرف دادسرای تهران برا بنده احضاریه فرستادن و متاسفانه کل سایت برا همیشه جمع میشه
منم فعلا تهرانم و درگیر کارای پرونده بودم تا همین الان و پرونده فعلا در جریانه و حکایت ما چی بشه خدا داند


خلاصه که هر کی راضی بود یا ناراضی بود به هر دلیل ، بنده هم تمام تلاشم رو کردم در جهت یه سرگرمی سالم توی خونه برای دوستان که یه دل خوشی داشته باشن
حالا بعضی ها هم از بودن انیمه ها به دلایلی مثل نامناسب بودن رده های سنی و محتوا ناراضی بودن داخل سایت و ...

به شخصه قصد من منحرف کردن کسی نبود ، علاقه خودم به انیمیشن و سایت سازی و کار با کامپیوتر بود اما خب ظاهرا یه سری ها اشتباه برداشت کردن و ..
زحمت ما که هر چی بود و هر تلاشی بود و هر چیزی بابت این سال ها بابت سایت از دست دادیم از تفریح و درس و اینده و گذشته و ... کلا همه به فنا رفت ، این که چطور یه نفر تنهایی یه سایت رو می گردوند و بهترین سایت دانلودی انیمه در رتبه الکسا و میزان دانلودی شد و چطور پیش رفتنش و پول هایی که دوستان کمک می کردن حکایتی داشت برا خودش که فعلا وقتش نیست تعریف بشه ، اگه فرصتی شد بعدا تعریف می شه

خلاصه اگه دلخوری از ما داشتید یا اشتباهی از طرف ما بود یا کم بودی بود یا ... به بزگواری خودتون ببخشید  ، به عنوان یه نفر که تمام کارای سایت رو انجام می داد سعی ام رو کردم که یه سایت با کیفیت برا دوستان به وجود بیارم صرفا جهت یه تفریح سالم اما خب ظاهرا اون طور که باید و شاید کافی نبود و یه سری اشتباهات هم داشتم 


انشالله همگی سالم و سلامت باشید و بر خلاف من ، شما داخل دنبال کردن هدف زندگیتون موفق باشید و قانون مند تر هدف هاتون رو دنبال کنید که اخرش زحمت هاتون به فنا نره

روز همگی خوش

مدیریت تک انیمه

 

 

-*-*-*-*

بعدش یه سر زدم به مانگا لودر، برای دانلود مواد:) و با این روبرو شدم:

 

 

 

 

نمی دونم باید چیکار کنم. احساس لمس بودن دارم.

در راستای انیمه ترجمه کردن و زیرنویس و انکود، تک انیمه و مستر انیمه و انیمه ورلد، سکان دارن. انیمه ورلد تا حالا 7 8 بار فیلتر شده، مستر انیمه به تلگرام روی آورده(البته سایتشون هنوزم هست، ولی بیشتر تو تلگرامن) و اینم از تک انیمه. یه سری کانال و فند خصوصی هم هستن که فعالیت می کنن.

از اونجایی که کار فرهنگی چندان تو ایران فایده ای نداره، نه تنها سود نداره، ضررم میکنی و برچسب بی فرهنگی میخوری، پیشبینی میکنم تا حداکثر دو سه سال دیگه، نه مترجم مانگایی تو کشور میمونه نه انیمه ای.

حتی صحبت جمع کردن وبسایت های خراجی هم هست(که البته این یکی کار خود ژاپنیاست) و در این صورت دسترسی اوتاکو های ایرانی  کللللا قطع می شه از اخبار و انیمه و ها ومانگاهای جدید. چون نه امکان وصل شن به شبکه های خارجی هست، اگه امکانشم باشه خیلی سخت و هزینه بره، نه وصل شدن به شبکه های ژاپنی.

 

پس ما باید چیکار کنیم؟

حمایت.

چه مالی، چه معنوی، چه کاری.

یکی از پیام های کانال انیمه ورلد:

دنیای انیمه ، واحه ای دربیابان بی رحم و مادی ایران  ، تقدیم می کند :

ترجمه رایگان منهای افسانه دیوان و خدایان Tales of Demons and Gods

نظر به درخواست های فراوان دوستان دنیای انیمه برای ترجمه و ارائه رایگان یکی از مطرح ترین عناوین سال های اخیر ، منهای معروف "افسانه دیوان و خدایان"  ، آماده مطالعه شد .

از تمامی اعضای تیم ترجمه و ادیت دنیای انیمه که در این شرایط سخت با تلاش های فراوان خود ، نگذاشتند چراغ ترجمه رایگان مانگا و منهوا خاموش شده و سختی ها را به جان خریدند تا دوستانشان لحظات بهتری داشته باشند ، متشکریم .

بیایید دست در دست هم به رایگان ماندن خوبی ها کمک کنیم !

-*-*-*-*-*-*-

انتظار خدمات راحت و جلیک جلیک زدن توی اینترنت و دریافت و خوندن و تماشا رو داریم، ولی حاضر نیستیم کمکی بکنیم به رایگان موندنش. 

همین.

حرف یا شعارم نمیاد.

اصنم نمی دونم الان باید چیکار کنم.

چون میدونم با رفتن تک انیمه و مانگا لودر،و جدیدا فهمیدم مانهوا هم بدون فیلتر شکن باز نمیشه، فندوم های کوچیک هم نا امید و کمکم تعطیل میشن.

 

 

برم عربی بخونم. :/

خ ب ر مو هم

خبر مهممممممممم

اگه گفتید؟

فردا هم تعطیلهههههههههههه

دوستان بیاید کمک کنید

فیلم بفرمایید

من ببینم...

 

 

 

......

نکته:دوستان گرام.

یک انیمه یازده قسمتی هست به نام طنین ترور یا ترور در توکیو.

با کیفیت بالا در فیلیمو و دالفک قابل دانلود و تماشا هست.

درباره دو تا تروریست هست با نام اسفینیکس که بمب در نقاط مختلف کار میذارن و بعد ویدیویی در نت منتشر می کنن که حل معمای داخل ویدیو باعث پیدا شدن بمب و خنثی شدنش میشه.

ماجرای اصلی هدف تروریست ها که دو پسر نوجوان هستن، و درگیریشون با یه دختر دست و پا چلفتی به اسم لیساست و رابطه و مفهوم قشنگیو نشون میده.

این انیمه قابلیت تبدیل شدن به دو فصل و حتی بهتر شدن از دث نوت رو داشت.(نویسنده مانگاش همونه به گمونم). شخصیت های عمیق تر، داستان جذابتر و منطقی تری داشت. چیزایی که دث نوت با وجود خفن بودن، نداشتنش. فقط در چند قسمت پایانی یه ذره خیره رو مخ، که اونهم خیلی راحت درست میشه در پایان.

شخصیت ها:

ناین(۹):شخصیت خشک، باهوش و سرد. یکی از تروریست ها

تویلو(۱۲):شخصیت بچه نما، بانمک با لبخندی به گرمی خورشید، دومین تروریست

لیسا میشیمیا:دختری همیشه نگران، و دارای مشکلات خانوادگی، شریک جرم غیر رسمی

شیبازاکی:کارآگاه کهنه کار که به دلیل دخالت در کار بالایی ها، اکنون در بخش آرشیو کار می کند.

 

گرافیک چشم گیری نداره و فضای داستان تیره است، ولی موسیقیش بیییییی نظیره اونقدر که حتی یه اوپنینگ رو اسکیپ نمی کنید.

خلاصه که قشنگه. ببینید ضرر نکردید.

انیمه و...

 

مدتیه که به یکی از روتین های زندگی من تبدیل شده. مثل یه تکلیف که باید انجامش بدم، یا مثل دوستی که باید هر روز بهش سر بزنم. این شخصیت های چشم درشت و موهای رنگی رنگی.... یه چیز دیگن

 اسم این فصل از انیمه زندگیم، فکر کنم همون انیمه است... تابستون پر از تماشای انیمه. اونم نه مثل بچه آدمیزاد، به صورت... هلنی:

خرداد و تیرماه من به اتک آن تایتان، یا حمله به تایتان ها اختصاص یافته بود. وسط امتحانا، وقتی کل خانواده زود می‌خوابیدن که من هم زود بیدار شم و خواب آلوده نباشم، تا ساعت دو یا سه بیدار میموندم و زیر پتو به سبک هری پاتر، آنلاین، انیمه میدیدم. یادمه قسمت سرنوشت ساز داستان افتاده بود قبل امتحان ریاضی، دقیقا همونجایی یود که باید بین جون شخصیت مورد علاقه شماره یک و دوم ام یکی رو انتخاب میکردن. کارگردان هم بی معرفتی نکرد و این انتخاب رو یه اپیزود کش داد. دقیقا وقتی زمان انتخاب نهایی بود، یه پیام اومد بالای تبلت که:دستگاه شما به اینترنت متصل نیست و دایره قرمز سایت نماشا چرخید و چرخید و چرخید.... تا ابدیت چرخید. 

خوشبختانه امتحان ریاضی آب خوردن بود... وگرنه اتفاقات بدی می‌افتاد. :))

فردا توی خانه بحث بود که چطور اینترنت بیچاره ما یک ماهه تمام شده و چکار کنیم... پدر اذعان(؟) داشت که حتما کار هکر هاست و روی مودم خانه هزاران نوع دیوار و مانع گذاشت. بی آنکه بداند خائن خودیست. :)

یک فصل انیمه دیگر هم بی دردسر گذشت و اتک تمام شد. من هم افتادم توی سایت ها دنبال سایت نقدی که کمی داغ دل مرا خنک کند تا زمان آمدن فصل بعد. در میان کامنت های سایت ها می گشتم که... اسپویل وحشتناکی از مانگا به صورتم سیلی زد. دیگر ادامه نمی دهم که اوتاکو ها دردم را می‌فهمند... فقط یک عدد نصیحت:به هیچ عنوان طرف مانگا نروید و تا زمان رسیدن انیمه اش زجر بکشید. خداوند حامی صبرکنندگان است :)) 

.......... 

ماه دوم، مرداد ماه مهمی بود. خبر رسید که آزمون تکمیل ظرفیت تیزهوشان هست پس ما نیستیم. نه اینکه نیستیم... نیست و نابودیم. تبلت بیچاره و چراغ تاریکی شب های من بی اینترنت شد چون: باید درس می‌خواندم

هلن شاهد است که هیچ قفل و رمز و دیوار آتش و غیره ای تا به حال سر راه من نبوده و همه را با قدرت اراده و مغز، هک کرده یا به روش های مختلف از زیر زبان والدین بیرون کشیده ام. پس رمزگذاری مودم بس آسان می نمود. ولی اوضاع زمانی تغییر کرد که پدر به این نتیجه رسید که تبلت کلا باید جمع شود. ​​​​​​

اینکه چطور تبلت را بین سی و سه کیلو بالشت و ملحغه و تشک در کمد پیدا کردم، داستان طولانی دارد، فقط بگویم که بنده هر روز صبح یک لیوان شیر، کیک، و دو اپیزود انیمه نوش جان میکردم. 

میدانم. روزی دو اپیزود برای من افت دارد. اما چه می‌شود کرد. اگر بیشتر میدیدم سریع حجم خریداری شده تمام می‌شد و به قول بچه ها پخ پخ. 

در این میان از بحث پیش آمده سوء استفاده کرده و شما را به دیدن پیام بازرگانی انیمه مورد علاقه ام جلب می کنم:

کیمیاگر تمام فلزی:برادری، یک انیمه سریالی 64 قسمتی بی نظیر است. همین و بس.

فقط اضافه کنم که درباره دو برادر است که دنبال راهی برای بازگرداندن مادرشان می‌گشتند، و دست، پا و بدنشان را در این راه از دست داده اند. پس بیخیال مادر شدند و افتادند دنبال راه علاج برای خودشان. 

فقط سه قسمت 20 دقیقه ای ازاین انیمه، به اضافه یکبار گوش کردن اوپنینگش کافیست تا عاشق آن و شخصیت اصلیش شوید. نوش جان :))

 

:)) 

پ. ن:میدانم خیلی وراجی کردم. ببخشید :) 

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶
~ اینجا صداها معنا دارند ~

,I turn off the lights to see
All the colors in the shadow

×××
,It's all about the legend
,the stories
the adventure

×××
پیوندهای روزانه و منوی بالای وبلاگ را دریابید.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan